1

تحقق پیش‌بینی یک ماه و نیم قبل↵فیلم”پیرپسر”صدمیلیاردی شد و عباس آقای سوپرگوشت، ته قلبمان ماند!

سینماروزان/حامد مظفری: حدود یک ماه و نیم قبل که پیش بینی کردیم فیلم “پیرپسر” به راحتی از صد میلیارد فروش عبور خواهد کرد(اینجا را بخوانید) نه جنگی شده بود و نه پیش بینی جنگ میشد و همه چیز ظاهرا در شرایط صلح بود‌.

 

بلافاصله بعد از وقوع جنگ دوازده روزه که اغلب کسب و کارها را متاثر کرد کم نبودند منتقدان و سینماگرانی که آن پیش بینی را به سخره گرفتند و گفتند محال است “پیرپسر” به ۵۰میلیارد هم برسد ولی حالا و در حالی که هنوز به میانه مرداد داغ۴۰۳ نرسیده‌ایم این فیلم توانسته صد میلیارد را پر کند و در نوع خود رکوردی بزند. سه ساعت و خرده ای فیلم تک‌سانس-بدون هر گونه تنفس میانی- به مخاطب ارائه شده و تازه این وسط کلی تعطیلی مختلف به سینماها خورده و یک هفته سینماها نیم بها بوده و دوازده روز نیز در وضعیت جنگی اما “پیرپسر” یک‌تنه و در شرایطی که حتی کمدی های بفروش هم جا زده بودند، به اکران خود ادامه داد و صد میلیارد را رد کرد.

 

“پیرپسر” باز هم می‌تواند بفروشد اگر از سوی سینماداران محدود نشود-تاکید میکنیم سینماداران- چون با وجود همه تندروی‌های سیاسیون، سیاست مملکت فعلا آن قدر گرفتاری دارد که وقتی برای تحدید و توقیف نمانده و همین که حوزه هنری-به عنوان بزرگترین سینمادار ارگانی- نسخه کامل پیرپسر را نشان می‌دهد یعنی حتی در میان ارگانهای حاکمیتی باز احترام به خواسته مخاطب است که اهمیت دارد و نه نظرات تکراری و “مخم، مخم، مخالفم” چندی از کنتراتچیان سوتچی که از سینما تا شبکه خانگی را سیبل کرده‌اند اما کلمه ای درباره کیفیت نازل سریال‌های اخیر تلویزیون حرف نمی‌زند و حتی آن قدر وجود ندارند که بروند سینما و آثار ارگانی تولیدی نهادهای متبوع خود را ببینند تا این آثار از قعرنشینی باکس‌آفیس درآید.

پیرپسر صدمیلیاردی و سندروم عشق به عباس آقای سوپرگوشت!
پیرپسر صدمیلیاردی و سندروم عشق به عباس آقای سوپرگوشت!

در موفقیت “پیرپسر” ورای آن تک سانس فجر۴۳ و جوسازی ایرانی‌جماعت، تلاش‌های عامریان‌فیلم-پخش‌کننده‌اش- که پافشاری کرد بر اکران نسخه اصلی و در عین حال هوای تازه‌ای که اکتای براهنی و عموحسن پورشیرازی ایجاد کردند در ارائه نوعی نگاه انتقادی به جامعه متناقض ایران با پرهیز از آن لات‌گرافی و لمپن‌بازی‌های اپیدمیک در آثار موسوم به اجتماعی، نقش ویژه داشت!

اینکه باستانی فیلم پیرپسر با وجود همه شرارت، نوعی سمپاتی درونی و تعلق خاطر پنهان برای مخاطب ایجاد می‌کند؛ درست مثل عباس آقای سوپرگوشت اجاره‌نشین‌ها که می‌خواست یکجا آپارتمان را بالا بکشد، معنایی ندارد جز آن که “پیرپسر” برخلاف نامش به خوبی توانسته سمپاتی نرینه‌‌هایی را به تصویر بکشد که در مینی‌مم انحطاط باز می‌توانند رعب‌آفرین باشند و برای مخاطب، دوست‌داشتنی. هیچ اصلاحی از مسیر زنانه-مادرانه نیست، عباس آقا با وجود توصیه های نادره‌ی مهربان آخر تا ویرانی آپارتمان‌ پیش رفت و باستانی هم تا ویرانی خود و تیول‌ش ولی هر دو کلی علقه‌ی درونی برایمان ایجاد کرده‌اند، چون همه‌ی ما در ته ذهن‌مان یک عباس آقای سوپرگوشت یا غلام باستانی را مخفی کرده‌ایم.