سینماروزان/مسعود احمدی:
-آغاز با لاکچری بازی های بی ریشه پلتفرمی
-بازیگر مرفه بزرگ شده لای پر قو را گذاشته کاراکتر جیب خالی و بازیگر محرومیت‌چشیده را گذاشته جای کاراکتر مرفه بی‌درد! برای همین نیست که هیچ کدام نمی‌توانند درست کار کنند؟
-غزل شاکری همان تیپ راننده تاکسی فیلم مادرش #آینه‌های_روبرو را آورده اینجا! آنجا پیکان بود و اینجا تیبا! آنجا تاکسی گردشی و اینجا اسنپ! جای شایسته ایرانی خالی.
-حامد کمیلی اینجا استاد دانشگاه است ولی در حد پنج دقیقه تدریس او را نمی‌بینیم!
-یک روایت الکن دیگر از می‌تو، جان ندارد و می‌زند به دل زمین خواری، شرط بندی، قمار، شک کودک آزاری، کمیته انضباطی، اخراج اساتید و هم می‌زند و هم می‌زند ولی هیچ خط مشخصی را نمی‌تواند جلو ببرد چون خط اصلی نحیف است.
-نه شخصیت‌ها جان می‌گیرند، نه دیالوگ‌ها کار می‌کنند، نه فضا خلق میشود
-کم که می‌آورد یا داد و فریاد و شکستن اکسسوآر یا دود دادن سیگار!
-نمی‌داند چطور جمع کند پس یکی را می‌فرستد جلو که بگوید کل می‌تو، دروغ بود! چرا؟
-چرا داستان‌تان را روی کاغذ نمی‌نویسید و در پبجی، کانالی جایی منتشر نمی‌کنید و فیدبک رایگان نمی‌گیرید از مخاطب قبل از تولید؟؟
-در شورای فارابی کدامیک از اعضا این فیلمنامه را خوانده و تایید کرده؟
جوک
-آزاده صمدی با تیپ مهمانی و هفت‌قلم افزودنی سر کار می‌رود!
-کودکان طبقه مایه‌دار چرا همه موبورند؟
-پلن برج نشان می‌دهد و می‌گوید شهرک رویایی!
پرسش
–چطور میشود عمری در شوراهای ممیز ارگانی بود و بعد به تیپیکال‌ترین شکل ممیزان حراستی را نواخت؟
-چطور میشود دو فیلم الکن بی‌حس ساخت و حمایت فارابی را گرفت برای فیلم سوم؟
– در پشت پرده چه خبر است؟
گاه اسم بررس فارابی به‌عنوان تهیه‌کننده مطرح شده بود و گاه اسم مهتاب و گاه ترکیبی اسم می‌زنند و سپس در تیتراژ میشود همان اولی آقای بررس شورا؟؟
–قابل ثبت است در تاریخ فارابی که یک بررس شورا، حمایت اساسی گرفته برای می‌توبازی الکن؟
