سینماروزان/احمد محمداسماعیلی: سریال «یزدان» بازگشت دوباره منوچهر هادی به سریال سازی در تلویزیون بعد از تجاربی مثل «خوب بد زشت» است.
«یزدان» یک سریال اجتماعی است که به قلم نویسنده جوان امیرمحمد عبدی-که اخیرا سریال «آبان» را در شبکه خانگی داشت- نوشته شده و به سبک آثاری مثل «سدمعبر» واکاوی دارد از برخی معضلات شهری کلانشهری مثل تهران.
در «یزدان» چند شخصیت اصلی مثل عرفانی ( با بازی پزمان بازغی ) ، پسرش ( دارا ریاحی) و کودک بزهکار داریم و با حضور این شخصیتها بخشی از مشکلات پایتخت مثل سد معبر، توزیع مواد مخدر در پوشش مشاغل دیگر ، اقامت معتادان در دره فرحزاد و… طرح شده و در کنارش به مشکلات ریزتر مثل چالش های بین زن و شوهرهای جوان به بهانه مشکلات اقتصادی برمیخوریم؛ که یکی از جدیترین مسائل زوجهای مهاجری است که برای ارتقای موقعیت اقتصادی روانه پایتخت شدهاند ولی در اینجا هم جز دستفروشی، مسافرکشی و... طرفی نمیبندند.
«یزدان» سعی دارد با تصویرسازی دو نوع رفتار خوب و بد، نشان دهد در همه ساختارها، هم افراد سالم وجود دارند و هم افراد ناسالم؛ کاراکتر عرفانی -فرمانده ستاد سد معبر- آدم پاکدست و اصولگرایی است که علیرغم حقوق کم تن به گرفتن رشوه نمیدهد و حتی با کارمند زیردستش که در نقطه مقابل او قرار دارد رشوه گرفته برخورد قهری میکند و او را تادیب می کند.
یکی دیگر از قصههای «یزدان» علاقه کارمند جوان بخش سد معبر شهرداری ( دارا حیایی ) به سر و سامان بخشیدنِ زندگی کودکی بد سرپرست است. این کارمند تلاش می کند تا کودک را با ترغیب به ادامه تحصیل به ریل زندگی باز گرداند که این میتواند در زمره نیکینگاری ساختار باشد.
منوچهر هادی نشان داده در ساخت آثار اجتماعی قابلیت دارد و فیلمهایی مثل «کارگر ساده نیازمندیم» و «زندگی جای دیگریست» ساخته که همچنان میتوان آنها را دید. هادی در پس روایت قصه «یزدان»، معضلات شهری را در پیش چشم مخاطب قرار میدهد. او گرچه سفارشی گرفته که هم طرح معضلات شهری را داشته باشد و هم از ساختاری بگوید که میخواهد مشکلات را حل کند ولی تعلق خاطر به الگوهای آثار عامهپسند باعث شده در شخصیت سازی و حادثه پردازی سعی کند بیشتر جانب مخاطب را داشته باشد تا سریال قابل دیدن باشد…
منوچهر هادی در «یزدان» عقبتر میایستد و موضعگیری را به مخاطب وامیگذارد و دیگر اصرار هم ندارد که بگوید زندگی جای دیگریست بلکه سیر اتفاقات طوری پیش میرود که مخاطب پیش خود گوید زندگی همین جاست و همینی هست که هست و اینکه سعی کنیم زندگی برخی را برتر و برخی را بدتر تصور کنیم فقط اسباب کاهش لذت از زندگی را رقم میزند.