• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
دوشنبه 24 آذر 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه خبر وسط

نخستین اظهارات هواپیماربای “ارتفاع پست” بلافاصله پس از آزادی⇐ما دزد نیستیم؛ بلکه hijacker هستیم!!/دزد، کسی‌ است که از دیوار خانه مردم بالا می‌رود و مال مردم را می‌خورد!/هواپیما مال خودمان است، بیت‌المال است، مال ما ایرانی‌هاست!!/برادرم، فرودگاه دوبی را تهدید کرد که اگر اجازه فرود ندهند، ساختمان فرودگاه را می‌زنیم!/قبل از فرود در دوبی، بزن و برقص راه انداختیم و همین بزن و برقص، کار دستمان داد!!/در تمام جلسات دادگاه، یا حاتمی‌کیا می‌آمد یا اصغر فرهادی!!!/آیت‌الله شاهرودی مانع اعدام ما شد!/در زندان، ازدواج کردم ولی کارم به طلاق کشید!/فقط یک سال و نیم مانده بود تا آزادی‌ام که عفو خوردم!

21 فروردین 1400
در خبر وسط
1 0
A A
0
ارتفاع+پست

ارتفاع+پست

سینماروزان/لیلا حسین‌زاده: پرواز شماره 1493 اهواز ـ بندرعباس، خبرسازترین پرواز 23 آذرماه سال 1379 بود؛ پروازی پرماجرا که زمینه تولید فیلم “ارتفاع پست” شد.

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه جام‌جم، در این ماجرای پرهراس، هواپیمای یاک 40 با همدستی چهار هواپیماربا برای دقایقی ربوده شد و ناگهان فضای محدود داخل هواپیما تبدیل به یک جنگ تمام‌عیار میان هواپیمارباها و گارد امنیت پرواز شد. درگیری اما به‌سرعت تمام شد و نیروهای امنیتی ایران دوباره کنترل هواپیما را به‌دست‌ گرفتند.

پس از دستگیری هواپیماربایان، برای چهار متهم اصلی یعنی خالد و رسول حردانی و شهرام و فرهنگ حکم اعدام و برای بعضی دیگر، حکم زندان صادر شد، اما چند سال بعد، احکام اعدامی‌ها به زندان‌ طولانی‌مدت تبدیل شد.

20 سال پس از این ماجرا و در حالی‌که چهار متهم اصلی هنوز در زندان بودند، فروردین ماه امسال و به مناسبت زادروز حضرت مهدی، درخواست عفو ابراهیم حاتمی‌کیا ـ فیلمساز ایرانی ـ و موافقت سید‌ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه حکم آزادی آنان از زندان امضا شد.

رسول حردانی، یکی از هواپیمارباها که حالا40ساله است  در گفت‌وگو با روزنامه جام‌جم از ماجرای هواپیمایی‌ربایی در سال 79 می‌گوید.

* چه زمانی آزاد شدید؟
16 فروردین ساعت 22 و 30دقیقه شب. البته اخوی‌ام خالد هنوز در زندان است.

* چرا؟
یک پرونده مالی دارد که باید به آن رسیدگی شود.

* چند سال از محکومیت‌تان مانده بود؟
22 سال حبس داشتم که 20 سال و شش ماه آن را گذراندم و یک‌سال و نیم دیگرش مانده بود. روز آزادی‌ام در واقع یکم شهریور ماه 1401 بود.

* از سال 79 بگویید. ربودن هواپیما، فکر چه‌کسی بود؟
فکر برادرم بود و من خبر نداشتم.

* آن زمان چند سال‌تان بود؟
هنوز نوزده سالم هم نشده بود، اما خالد بزرگسال بود. با این اتفاق، ناگهان در منجلابی‌ گرفتار شدم‌ که نه راه پس داشتم و نه راه پیش. داخل هواپیما از برادرم هواداری‌کردم و همین باعث شد به من شک‌ کنند که از این جریان خبر داشتم، در حالی‌که لیدر برادرم خالد بود.

* انگیزه خالد چه بود؟
ما هیچ مشکلی با کشور نداشتیم. مشکل ما، مالی بود. برادرم شرکت تجاری داشت و ورشکست شده بود. او می‌خواست به‌طور غیرقانونی از ایران خارج شود.

* قرار بود بعد از خروج از مرزهای کشور کجا بروید؟
من نمی‌دانستم، اما بعدش فهمیدم. خالد می‌خواست هواپیما را به یکی از کشورهای اروپایی، ببرد.

* برای هواپیماربایی از فیلم‌های خارجی تقلید کردید؟ تمرین هم داشتید؟
جوابی ندارم، چون از هیچ چیز خبر نداشتم. فقط موقع دستگیری به خالد اعتراض‌کردم چرا به من نگفتی؟ گفت فکر کن یک بازی قمار بوده یا می‌بردیم یا می‌باختیم، حالا باختیم. اگر می‌بردیم باز هم این حرف را می‌زدی؟

* هواپیما چند مسافر داشت؟
حدود صد نفر.

* چند نفر در عملیات ربایش هواپیما دست داشتند؟
چهارده نفر بودیم‌ که بعضی سایت‌ها به اشتباه نوشته‌اند بیست و چند نفر. من و خالد، فرهنگ و شهرام همسران اول و دوم خالد، پسر و دختر خالد که آن زمان بچه بودند، مادرخانم خالد، دو نفر از خواهران خانم دوم خالد و چند نفر دیگر که خالد را همراهی می‌کردند. در اینستاگرام به ما اتهام دزدی زدند که درست نیست.

* چه‌کسی اتهام دزدی زد؟
در اینستاگرام گفته بودند که چهار نفر از هواپیمارباها آزاد شدند. یک نفر نوشته بود چهار دزد به دزدهای ایران اضافه شد. برادرزاده‌ام در جواب‌ گفته بود آنها هواپیماربا هستند، نه دزد. از نظر من، ما دزد نیستیم؛ بلکه hijacker (هواپیماربا) هستیم.

* از نظر شما دزد چه‌کسی است؟
کسی‌که از دیوار خانه مردم بالا می‌رود و مال مردم را می‌خورد.

* یعنی هواپیماربایی دزدی نیست؟
نه، چون هواپیما مال خودمان است، بیت‌المال است، مال ما ایرانی‌هاست. درست است خطا کرده‌ایم اما دزدی نکرده‌ایم.

* وقتی سوارهواپیما شدید، اسلحه هم داشتید؟
خانم دوم خالد، یک اسلحه کالیبر22 و فرهنگ و شهرام هم چاقو آورده بودند.

* مگر در فرودگاه بازرسی بدنی نشدید؟
چون همزبان و همشهری بودیم، خوب بازرسی نشدیم.

* چند دقیقه بعد از بلند شدن هواپیما، عملیات شروع شد؟
شاید بیست دقیقه از پرواز گذشته بود که خالد بلند شد و با اسلحه تهدید را شروع کرد. بعد با بلندگوی مهمانداران به مسافران ‌گفت می‌خواهم هواپیما را از کشور خارج‌ کنم. ما برای سوختگیری در دبی فرود می‌آییم. هر که دوست دارد با ما بیاید و هر که دوست ندارد، برگردد.

* با مهمانداران چه‌ کردید؟
هم جرم‌های‌مان، دستان دو مهماندار مرد را بستند و خانم مهماندار را هم بین مسافران نشاندند.

* برادرتان با خلبان هم صحبت کرد؟ چه درخواست‌هایی داشت؟
چون فاصله زیادی با هم داشتیم، نمی‌دانم چه حرف‌هایی بین‌شان رد و بدل شد، اما خالد هر چه می‌گفت، آنها انجام می‌دادند. یادم است وارد آسمان دبی ‌که شدیم، اجازه نشستن به هواپیمای ما را ندادند. خالد تهدیدشان کرد که اگر اجازه فرود ندهید، ساختمان برج فرودگاه دبی را می‌زنیم ‌که بعد قبول ‌کردند به این فرودگاه برویم.

ارتفاع پست
ارتفاع پست

* بعد از این‌که کنترل هواپیما را به دست‌ گرفتید، چه اتفاقی افتاد؟
قبل از فرود بزن و برقص راه انداختیم و همین کار دستمان داد. یکی از خانم‌ها روسری‌اش را برداشت که برادرم سرش داد زد و گفت ما برای عیاشی این کار را نمی‌کنیم و برای حل مشکل‌مان می‌خواهیم به یک کشور دیگر برویم. در همین حال بودیم که دو گارد امنیت پرواز وارد درگیری با ما شدند.  یکی از ماموران به سمت خالد شلیک کرد که یک‌ گلوله به فکش خورد و خون فوران زد. خالد دست و بعد کتش را روی آن گذاشت تا جلوی خونریزی را بگیرد. در این درگیری یک تیر به فک‌ و دو تیر هم به دو دستش اصابت کرد. یک تیر هم از کنار گوشش عبور کرد.  من به هواخواهی از خالد به سمت یکی از ماموران امنیت پرواز رفتم و او را با چاقو زدم. یک مامور دیگر هم خلع سلاح شد که یادم نیست چه کسی این کار را کرد.

* همسران برادرتان چه کمکی به خالد کردند؟
خانم دوم‌اش به او اسلحه داد. خانم اولش‌ زن متدینی است و از چیزی خبر نداشت.

* اسلحه از کجا آورده بود؟
در جایی که ما زندگی می‌کردیم پیدا کردن اسلحه سخت نبود.

* خالد با اسلحه تیراندازی ‌کرد؟
نه، فقط تهدید کرد.

* نگران نبودید در جریان این تیراندازی‌ها برخی از مسافران بی‌گناه کشته شوند؟
نه، چون هوایپما دست ما بود.

* چطور دستگیر شدید؟
یکی از گلوله‌هایی‌که به سمت خالد شلیک شد، به یکی از سیستم‌های هواپیما اصابت‌ کرد و یکی از موتورهایش را از کار انداخت. شرایط طوری شد که خلبان فرود اضطراری ‌کرد و بعد هم دستگیر شدیم.

* هواپیما در دبی فرود آمد؟
نه در جزیره‌ای بین بندرعباس و دبی. پنج دقیقه بعد، چند قایق آمد که همه از بچه‌های سپاه بودند و همه ما را در قایق‌ها خواباندند. ما را به بندرعباس برگرداندند و وقتی آنجا مشخص شد کی چه‌کاره است، ما را جدا و بقیه را آزاد کردند. سه ماه در بندرعباس بودیم و بعد قرار شد برای محاکمه به تهران برویم. روز پرواز، دست‌های ما را با دستبندهای پلاستیکی بستند و بین مسافران نشاندند. یادم است آن روز وقتی چند مسافر متوجه شدند ما هواپیماربا هستیم، از پرواز انصراف دادند. به سمت تهران پرواز کردیم و بعد هم محاکمه‌ها شروع شد.

* شما، خالد، فرهنگ و شهرام حکم اعدام گرفتید. برای همسران برادرتان چه حکمی صادر شد؟
ماه رمضان سال هشتاد و در جلسه پنجم یا ششم دادگاه بود که به ما حکم اعدام دادند. خانم اول خالد تبرئه شد، اما برای خانم دومش، سه سال زندان بریدند. یک‌سال و نیم آن را گذراند و چون در زندان وضع حمل‌ کرده بود، با بخشش او موافقت شد و به خاطر فرزندش به او آزادی مشروط دادند. البته جدا شد و رفت.

* چه حسی دارید که با این قمار، بیست سال از عمرتان پشت میله‌های زندان‌ گذشت؟
چه بگویم.

* به این فکر کرده بودید که اگر دولت آن کشور شما را به خاک خودش راه نمی‌داد، چه اتفاقی می‌افتاد؟
(سکوت)

*شایعه شده بود که شما در زندان ازدواج کردید. درست است؟
بله، سال 93 بود اما ازدواج موفقی نبود. من در زندان اوین و از طریق برادرش که به دلیل جرم مالی در زندان بود، با همسرم آشنا شدم. موضوع را با برادرش در میان گذاشتم و یک روز در واحد مددکاری زندان اوین با هم صحبت کردیم. بعد از صحبت، عقد کردیم و بعد از عقد دو‌سه باری به ملاقاتم آمد. اما بعدها متوجه شدم واقعیت‌های زندگی‌اش را از من پنهان کرده بود. در کل چهار‌پنج ماه بیشتر با هم زندگی نکردیم و الان هم درخواست طلاق غیابی داده‌ام.

* وقتی به شما چهار نفر حکم اعدام دادند، چه حالی شدید؟
در زندان چهارشنبه‌ها معمولا اعدام انجام می‌شود. الان که صحبتش را کردید، دوباره حالم بد شد و یخ زدم. آن شب همه‌مان را بردند به انفرادی و همه در سلول‌های جدا بودیم. هیچ‌کدام حال حرف زدن نداشتیم.

* از لحظه‌ای بگویید که خبر توقف حکم را دادند.
قابل وصف نیست. آن لحظه هیچ امیدی به نجات نداشتم. وقتی از انفرادی به بند عمومی برگشتم، فهمیدم حکم شکسته است و از خوشحالی روی پا بند نبودم. خدا انگار عمر دوباره به ما داده بود. با مادرم تماس گرفتم و خبر شکستن حکم را به او دادم که به‌شدت خوشحال شد. البته سال ۹۶ به رحمت خدا رفت.

ارتفاع پست
ارتفاع پست

*از روند ساخت “ارتفاع پست” خبر دارید؟
در تمام جلسات دادگاه، یا حاتمی‌کیا می‌آمد یا اصغر فرهادی. حاتمی‌کیا یک روز نزد من و برادرم آمد و گفت من فیلمسازم و می‌توانم با ساخت فیلم شما به پرونده‌تان کمک‌ کنم، برایتان وکیل بگیرم و کمک مالی‌کنم. همین ‌کار را هم‌ کرد و برایمان وکیلی به نام طباطبایی‌گرفت‌ که به پرونده ما رسیدگی‌ کرد. حتی وقتی آن‌ور آبی‌ها می‌خواستند از ماجرای ما بهره‌برداری سیاسی ‌کنند، وکیل‌مان مانع می‌شد. سال 86 بود که ما چهار نفر متهم اصلی هواپیماربایی را برای اعدام بردند.

*چه شد که اعدام نشدید؟
آن زمان، مرحوم آیت‌ا… هاشمی شاهرودی، رئیس قوه قضاییه بود. وقتی آیت‌ا… شاهرودی به قم و جمکران رفته بود، حاتمی‌کیا و یکی از دوستانش به دیدن او رفتند و در مورد پرونده ما صحبت‌ کردند. البته خانواده من هم از این قضیه اطلاع داشتند و حتی مادرم با آیت‌ا… شاهرودی صحبت‌ کرده بود. در نهایت، با توجه به نوع رفتار ما در زندان، آنجا توانستند حکم توقف اعدام را بگیرند. یک درجه عفو خوردم و 22سال زندان برایم بریدند و برادرم و فرهنگ و شهرام پورمنصوری هم حبس ابد خوردند. در نهایت امسال به‌واسطه تلاش‌های ابراهیم حاتمی‌کیا، کادوی عید و تولد چهل سالگی‌ام را با هم از او گرفتم و حالا به فکر ساختن آینده‌ام هستم.

پیوند کوتاه: https://www.cinemaroozan.ir/?p=63624
image_print
برچسب ها: ارتفاع پستخالد حردانیرسول حردانیسایت سینما روزانسینماروزانشهرام حردانیفرهنگ حردانیفیلم ارتفاع پست
نوشته قبلی

انتقادات یک تهیه‌کننده از تعطیلی گاه و بیگاه سینماها⇐ به محض اینکه سینماها باز می‌شود، دوباره بسته می‌شود!/تا مردم آمدند و به سینماها اعتماد کردند، سالن‌های سینمایی بسته شد!!/سینماها از بهداشتی‌ترین مکان‌های شهر هستند و معنا ندارد که مدام تعطیل می‌شوند/باعث تاسف است که انبوه مردم در بازار و مراکز خرید حضور دارند ولی سینما با حداقل مخاطب، تعطیل است!/حضور بی‌فاصله‌گذاری مردم در هایپرها و مراکز خرید است که عامل گسترش کروناست و نه حضور در سینما!

نوشته‌ی بعدی

یک انجمن و کلی حاشیه⇐رسانه اول: مدیر انجمن دفاع مقدس، برکنار شده!/عظیمی میرآبادی: پنج ماه قبل از انجمن استعفا دادم!/رسانه دوم: تصویر استعفانامه ثبت شده در دبیرخانه بنیاد را منتشر کنید!/بنیاد روایت: نه استعفایی در کار بوده و نه برکناری!!+همه گزینه‌های مدیریت بر انجمن

مطالب مرتبط

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

23 آذر 1404

سینماروزان: دو فیلم ایرانی داریم که مهمترین نماینده‌های ما در اسکار غیر انگلیسی زبان هستند؛ یکی "علت مرگ‌ نامعلوم" که...

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

23 آذر 1404

سینماروزان/ احمد محمداسماعیلی: مستند «لاماسو» محصول نماوا جزو مستندهای پرتره است که براساس زندگی شخصیت های معروف هنری ، سیاسی...

فیلم های کپی

فیلم «های‌کپی»؛ ملغمه‌ای low level!

19 آذر 1404

سینماروزان/حامد مظفری: آیا به صرف استفاده از یک ستاره‌ی سابقا ممنوعه و معدود مظاهر باقیمانده از فیلمفارسی میتوان فیلمی ساخت...

نوشته‌ی بعدی
انجمن+سینمای+انقلاب+دفاع+مقدس

یک انجمن و کلی حاشیه⇐رسانه اول: مدیر انجمن دفاع مقدس، برکنار شده!/عظیمی میرآبادی: پنج ماه قبل از انجمن استعفا دادم!/رسانه دوم: تصویر استعفانامه ثبت شده در دبیرخانه بنیاد را منتشر کنید!/بنیاد روایت: نه استعفایی در کار بوده و نه برکناری!!+همه گزینه‌های مدیریت بر انجمن

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدها

  • حامد مظفری

    به جز تراکم اکران، تهیه‌کننده‌های و پخش‌کنندگان حق‌العمل‌کار، باعث فیلمسوزی گسترده شده‌اند/گروهی از تهیه‌کنندگان طرفدار ورشکستگی در گیشه هستند!/بعضی از پخش‌کنندگان بی‌مسئولیت به عامل نابودی فیلمها بدل شده‌اند!/باید اعتبار را به پروانه‌های ارشاد برگرداند وگرنه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد/با ادامه توقیف آثار مجوزدار در شهرستان، هیچ بعید نیست که سینماداران تهرانی هم از شهرستان‌ها یاد بگیرند و اقدام به ممیزی و توقیف خودسرانه کنند!

    355 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 142 توئیت 89
  • تقابلات والد و مولود در سینمای این سالها؛ از “پیرپسر” تا “پسرکشی” 

    179 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 72 توئیت 45
  • حرفهای ده‌نمکی درباره تعدد دوست‌دختر! +فیلم

    21 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 8 توئیت 5
  • صدور پروانه نمایش برای تهیه‌کننده «داوینچیز»+صدور پروانه برای یک مدیر اسبق

    18 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 7 توئیت 5
  • معرفی یک بانوی تهیه‌کننده به‌عنوان دبیر پانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم ١٠٠

    15 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • واکنش غیرمنتظره علیرضا قربانی به خط سفید!+ویدئو

    14 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • تلاش برای همکاری با نسل‌های مختلف/اعلام فهرست تولیدات تازه‌ی فارابی+اطلاعات کامل درباره روند تولید این ۱۵ فیلم

    13 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 5 توئیت 3
  • کمدی-رمانتیک دشوارتر از کمدی!⇐اصغر نعیمی کارگردان فیلم «دوروز دیرتر» مطرح کرد+توضیح درباره چرایی واگذاری فیلمنامه پرحاشیه «زندگی خصوصی»

    13 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 5 توئیت 3

آخرین مطالب

ورود «آقای زالو» به باشگاه ۱۰۰ میلیاردی‌ها

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

فیلم «یازده یازده» در فیلمنت

۲۶ هزار پاترهد دست دوستی دادند/ پیش به سوی فیلم‌-کنسرت «بازی تاج و تخت»

تشخیص، هوشیاری و آگاهی؛ ابزار مهم عکاسی جنگ و مستند اجتماعی

فیلم کوتاه «مِه» آماده نمایش شد

راه‌اندازی رادیو مقاومت/ رادیو مقاومت اول دی‌ماه ششمین سال فعالیت خود را آغاز می‌کند

کنسرت بزرگ جواد زکی شمس‌آبادی با ارکستر کامل؛ ۲۷ آذر در اریکه ایرانیان

انتصاب مسئولان بخش‌های مختلف پنجمین جشنواره رادیویی پژواک

تبلیغات

ویژه ها

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟
خبر وسط

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

23 آذر 1404

سینماروزان: دو فیلم ایرانی داریم که مهمترین نماینده‌های ما در اسکار غیر انگلیسی زبان هستند؛ یکی "علت مرگ‌ نامعلوم" که...

ادامه مطلب
مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

23 آذر 1404
پردیس اکومال کرج

آقای زالو مماس با صد میلیارد/قسطنطنیه ۷۵میلیارد/عبور یوز از ۷۴میلیارد/کفایت مذاکرات ۲۳میلیارد/بچه مردم ۱۳میلیارد/دوروز دیرتر ۱۱میلیارد/وصال طهران۵۷ و دختر برقی در ۶میلیارد+آمار کامل فروش 

21 آذر 1404
دو سال انتظار برای دريافت مجوز “فِلفور”/واکنش پلتفرم نماوا به بلاتکلیفی برنامه‌های رپ

دو سال انتظار برای دريافت مجوز “فِلفور”/واکنش پلتفرم نماوا به بلاتکلیفی برنامه‌های رپ

20 آذر 1404
فیلم های کپی

فیلم «های‌کپی»؛ ملغمه‌ای low level!

19 آذر 1404
یزدان عشیری+جشنواره جهانی فجر

وقتی ده‌ها جشنواره سینمایی در کشور داریم، چرا باید حتما جشنواره فجر را تجزیه کنیم؟/ این درخت تناور ریشه‌های عمیق دارد؛ هرس اشتباه بدجوری به درخت آسیب زد/هیچ دلیل قانع‌کننده و عقلانی برای گسست بخش بین‌الملل و فاصله‌گذاری میان یک کل منسجم  نبود/اتفاقا با برگزاری بخش بین‌الملل در دهه فجر می‌شد از فضای مهیای جشنواره اصلی فجر بهره‌مند شد و میلیاردها تومان در منابع صرفه‌جویی نمود و همزمان از ظرفیت صدها رسانه استفاده کرد/اینکه بخش اصلی جشنواره فجر را در دهه فجر و نصفه‌‌ی دیگر را در اردیبهشت یا آذر و «شاید وقتی دیگر» یا در تهران، منطقه آزاد، شیراز و یا «ناکجاآباد» برگزار کرد فقط باعث بی‌هویتی، سرگردانی و ضعیف‌تر شدن جشنواره شد!/اگر واقعا به دنبال جهانی شدن هستند چرا فجر را پاره کردند و چرا مستقلا جشنواره جهانی شیراز یا قشم یا… را برگزار نمی‌کنند؟/باعث تاسف است که صدای جشنواره جهانی فجر حتی از دروازه‌ی شیراز آن سوتر نرفته است ولی جشنواره‌ی تازه‌کار دریای سرخ عربستان که عضو فیاپف هم نیست کل جریان خبری رسانه‌های خارجی را درنوردیده! 

18 آذر 1404
فیلم احمد

تازه‌ترین خروجی شورای صنفی نمایش: دستور اکران فیلم تراژدی زلزله‌ی بم+دستور نیم‌بها کردن آخرهفته فقط برای بانوان!

16 آذر 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم