پرویز پرستویی: فیلم “سرخپوست” برای من و هدیه تهرانی نوشته شده بود اما…+اظهارنظر درباره جنگ دوازده روزه!+چرایی جدایی از کارنامه و… 

سینماروزان: قبل از پیشنهاد فیلم «سرخپوست» قرار بود من و نیما جاویدی فیلم «جنتلمن» را با هم کار کنیم و جلسات زیادی هم برای این کار برگزار شد، اما متأسفانه به نتیجه نرسید و امکانات ساخت این اثر فراهم نشد.

 

پرویز پرستویی با بیان مطلب فوق به شرق گفت: وقتی نیما جاویدی، فیلم «سرخپوست» را پیشنهاد کرد، ایده فیلم را خیلی دوست داشتم، ولی متأسفانه آن زمان درگیر کار بودم و علی‌رغم میل باطنی نتوانستم در این فیلم حضور داشته باشم. نوید محمدزاده و پریناز ایزدیار هر دو بسیار تلاش کردند و زحمت کشیدند.

او ادامه داد: قبل از آن با من صحبت کردند که در صورت موافقت برای بازی در “سرخپوست” نقش روبه‌روی من را هدیه تهرانی بازی کند و وقتی این همکاری اتفاق نیفتاد، نیما جاویدی فیلم‌نامه را تغییر داد و سن شخصیت‌ها پایین‌تر در نظر گرفته شد تا نوید و پریناز بتوانند بازی کنند.

 

او درباره جنگ دوازده روزه بیان داشت: در شرایطی که به‌اصطلاح هیچ چیز سر جایش نیست و فکر کنید که ما فقط ۱۲ روز جنگ داشتیم، هنوز نمی‌دانیم چه اتفاقی رخ خواهد داد. آیا این جنگ ادامه پیدا می‌کند؟ زندگی را جمع‌و‌جور بکنیم یا نه؟ همین الان قصد داریم کار کنیم، ولی دست روی دست گذاشته‌ایم که چه می‌شود، در چنین شرایطی چرا باید با مردم رفتار نامناسب داشت؟ قدرت چیز خوبی است. از قدرت‌مان استفاده کنیم، مقابل کسی که ظلم می‌کند. مسئولیت چیز خوبی است. من هم دوست دارم مسئولیت مهمی داشته باشم و مو را از ماست بیرون بکشم. نمی‌گذارم بی‌عدالتی اتفاق بیفتد، اختلاس شود یا گرانی بیداد کند و حق کسی ضایع شود. نه اینکه با چوب به سر و تن مردم بزنم. بر سر بنده‌خدایی که چهار کیلو انگور و خربزه برای فروش گذاشته است. من اینها را می‌بینم. من آدمم، چدن که نیستم. وقتی اینها را می‌بینم، دیگر دل و دماغ کارکردن ندارم. آدم ضعیف‌النفسی هم نیستم. این‌قدر پوست‌کلفتم که حد ندارد، اما با خودم می‌گویم نمی‌توانم هر روز بلند شوم قیام کنم. من مسئولیت دیگری دارم. باید در کاری که انتخاب می‌کنم و در آن تجربه و تبحر دارم، فکر کنم که می‌توانم گره کوری را باز کنم؟ قرار نیست جهان را تغییر بدهیم. یک اثر هنری قرار نیست دنیا را دگرگون کند. اصلا اگر دگرگون کند، چه اشکالی دارد؟ اما همین که تأثیر بگذاریم، کافی است. اگر از بحث سیاسی آن فاصله بگیریم، همین که بتوانیم حال مردم را در این شرایط خوب کنیم، کافی است. مردمی که این‌قدر دل‌مرده شده‌اند که انگار گرد مرگ در جامعه پاشیده شده که آدم نمی‌داند شب و روزش را چطور بگذراند و شرمنده زن و بچه‌اش نباشد. ما هم باید در این شرایط زمینه‌ای را فراهم کنیم که ذره‌ای حال آدم‌ها را خوب کنیم و از فضای دل‌مرده اطرافش بیرون بیاید.

پرویز پرستویی+هدیه تهرانی
پرویز پرستویی+هدیه تهرانی

پرویز پرستویی درباره همکاری با موسسه کارنامه و ماجرای جدایی از آن بیان داشت: من شش سال مدیر آموزش کارنامه بودم. الان اسمی از من نیست. اصلا براساس نام من آنجا دایر شد. به خروجی‌های ما نگاه کنید؛ هومن سیدی، ساره بیات، رعنا آزادی‌ور، فرزین محدث، صابر ابر و محسن کیایی که الان ما با هم هم‌بازی هستیم. هنرجوی کارنامه بود. نمی‌گویم من آنها را پرورش دادم، مقصودم این است دورانی که من مدیر آموزش بودم، فضایی را به وجود آوردم که فکر می‌کردم 30 نفر بیشتر نباید هنرجو بگیریم و پول نمی‌گیرم تا کاری را که دلم می‌خواهد ‌انجام بدهم و البته خیلی دوستانه هم از آنجا جدا شدم.

او ادامه داد: فکر می‌کردم نباید یک‌سری آدم افسرده از اینجا بیرون بروند. من خدا نیستم که کسی از در وارد می‌شود بگویم این بازیگر می‌شود یا خیر. نه به زیبایی است و نه به زشتی، اما پارامترهایی وجود دارد. در دنیای حرفه‌ای کار می‌کنیم و می‌بینیم فردی براساس زیستگاه، موقعیت، سن و خانواده آیا پتانسیلی برای بازیگرشدن دارد یا خیر؟ گاهی در برخورد با هنرجویان نیازی نبود اتود بزنم. اولا که کسی که بازیگر است، نمی‌آید آموزش ببیند. آنهایی را که برای آموزش بازیگری می‌آمدند، ارزیابی می‌کردیم که کدام‌یک مستعدتر است. خاطرم هست روزی که صابر ابر را دیدم، چند دقیقه‌ای با هم حرف زدیم. می‌دانستم مجری برنامه‌های کودک و نوجوان است و از او پرسیدم شرایطش را دارد که دیگر اجرا نکند؟ به برخی می‌گفتم بلند شوند و حرکت کنند؛ چرا‌که می‌خواستم ببینم آیا از حرکاتش می‌توان متوجه شد‌ چقدر پتانسیل بازیگری دارد؟ درباره ساره بیات، صابر ابر و هومن سیدی تکلیف روشن بود؛ می‌دانستم خمیرمایه بازیگر‌شدن را دارند و باید کمک‌شان کنیم. در عوض به عده‌ای هم می‌گفتم تشریف ببرید. اما حرف اصلی ما در مؤسسه کارنامه این بود که یک‌سری آدم افسرده و مریض به جامعه تحویل ندهیم. شعاری‌ در کارنامه داشتیم و می‌گفتیم‌ قرار است که رانندگی به شما یاد بدهیم، ماشین برای شما نمی‌خریم. ولی کار که تمام می‌شد، می‌گفتیم حالا می‌خواهیم به شما وام بدهیم‌ ماشین بخرید. هرجا برای بازیگری از شماها دعوت کردند، با ما مشورت کنید…

 

پرستویی با نقد کیفی تلویزیون این روزگار گفت: با تلویزیون دعوا هم ندارم اما دیگر لذت نمی‌برم و ضرب‌المثلی هست که می‌گوید مرغ یک پا دارد. مرغ یک پا ندارد، دو پا دارد ولی خیلی جاها برای من یک پا دارد…

او افزود: من بهترین کارها را در تلویزیون انجام دادم. من به‌تنهایی نه. مقصودم کارهایی است که با کارگردان‌های خوبی کار کردم. سریال رعنا، امام علی (ع)، زیر تیغ، آشپزباشی، آپارتمان، آوای فاخته و کارهایی بوده که همان زمان هم مخاطب ابراز رضایت کرده است. خیلی متأسفم بابت اینکه نمی‌توانم در تلویزیون کار کنم، چون جایی دیگر وجود ندارد و نمی‌شود. تلویزیون را که الان نگاه می‌کنی، در تمام شبکه‌ها کسانی هستند که جای آنها آنجا نیست. اشکالی ندارد مردم را به دین و مذهب ارشاد کنیم. آدم‌هایی که هنوز برای من محترم و شریف هستند، به‌عنوان مجری و گرداننده در تلویزیون حضور دارند و از آنها لذت می‌برم. من که هستم که بگویم این تلویزیون مطلق به درد نمی‌خورد. یک چیز دیگری در تلویزیون برای من مهم است که دیگر وجود ندارد، وگرنه آدم‌های شریفی هم هستند که در تلویزیون هستند و گاهی من آنها را تماشا می‌کنم. این‌طور نیست که بگویم تلویزیون نمی‌بینم. فرصت داشته باشم تا برفک تلویزیون را می‌بینم که ببینم چرا بد است؟ چهار تا جوان نشسته‌اند، درحالی‌که ملتی که خودشان زخمی هستند و آسیب دیده‌اند و تو داری آنها را نصیحت می‌کنی؟ دختر جان برو دنبال زندگی‌ات. ما روزگاری در این تلویزیون افرادی مثل آقای عالمی یا میرفخرایی را داشتیم و آدم‌های دیگری که به‌عنوان مجری در تلویزیون بودند و از حضورشان لذت می‌بردیم. الان برنامه‌های سینمایی ما هم جز تخطئه‌کردن سینما چیزی ندارد. دامن می‌زنند که این سینما وجود نداشته باشد. به نظرم مهم‌ترین کار یک هنرمند این است که به مخاطب احترام بگذاریم، حالا در هر مدیومی که هستیم. امیدوارم حرمت تماشاچی را حفظ کنیم.