سینماروزان/حامد مظفری: با مرگ بهرام بیضایی با انبوه پیامهای فیک و توخالی تسلیت از آدمهایی بیربط مواجهیم که انگار فقط از بیضایی همان «روز واقعه» را میشناسند؛ لابد به خاطر پخش مکرر از تلویزیون و همینها قطعا نمیدانند بیضایی به جز «روز واقعه»، حداقل سه اثر مذهبی دیگر هم داشت.
بیضایی سه اثر مهم مرتبط با شخصیتهای شیعی نوشت؛ یکی همان «روز واقعه» درباره امام حسین(ع) که در دهه شصت و به سفارش مدیران وقت فارابی-و با اسم مستعار عین.سالک- نگارش شد اما متاسفانه بی دلیل از دست بیضایی درآوردند و به کارگردانی دیگر دادند که حتی با چنین دوپینگی باز به کارگردانی جریانساز بدل نشد.
دوم نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» با محوریت امام علی(ع) و سویه مقابلش ابنملجم، که در اواخر دهه هفتاد و به سفارش مرکز تئاتر حوزه هنری نگارش شد اما اجازهی اجرا بدان ندادند تا بعدتر رحمانیان با تغییر شخصیت اصلی-از مرد به زن و واگذاری ایفای نقش به همسرش/مهتاب نصیرپور- آن را اجرا کرد.
سومین فیلمنامه شیعی بیضایی، «قمر بنی هاشم» بود که در اوایل دهه هشتاد با محوریت شخصیت ابوالفضل(ع) توسط بیضایی نگارش شد و موافقت اولیه مدیریت سینمایی حوزه هنری برای تولید را کسب کرد اما درنهایت شرایط تولید آن فراهم نشد.
محمدرضا محمدی مدیر سینمایی وقت حوزه هنری در گفتگو با سینماروزان با اشاره به تلاشهایش برای همکاری با بیضایی در حوزه هنری گفت: در زمانی که مدیر سازمان سینمایی حوزه بودم به جز امثال جعفر پناهی و بهمن قبادی و… که از نسل جوان بودند و میخواستند فیلمهای اعتراضی بسازند و کمکشان کردم تا مثلا آفساید ساخته شود، سعی کردم از فیلمسازان قبلتر مثل ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی دعوت به کار کنم.
او ادامه داد: بهرام بیضایی فیلمنامه ای داشت درباره حضرت ابوالفضل(ع) که در زمره بهترین آثارش و مثل «روز واقعه» و «پرده نئی» پر از نمادهای آیینی بود. واروژ کریم مسیحی در کنار بیضایی بود تا کارهای پیشتولید را پیش ببرد ولی درنهایت بهدلیل شرط اصلی بیضایی، نشد.

او در چرایی عدم تولید فیلمنامه ابوالفضل(ع) بیضایی اظهار داشت: حوزه پای کار بود و ناجی هنر بنا بود شریک شود. بهرام بیضایی ۵۰۰ میلیون بابت فیلمنامه و یک میلیارد بودجه تولید میخواست و واقعا هم حقش بود. آن زمان در حوزه هنری برای تولید هر فیلم نهایتا حدود نیم میلیارد هزینه میکردیم و در مضیقه بودجه بودیم با این حال مدیران بالادستی را متقاعد کردم و حاضر شدیم کلا یک و نیم میلیارد-یعنی ۳ برابر عرف ارقام معمول- را بابت تولید به بیضایی دهیم و از او و واروژ خواستم با تصویب ۱/۵میلیارد بودجه، قرارداد را ببندند تا زودتر کار راه بیفتد.
این مدیر فرهنگی درباره شرط بیضایی به سینماروزان گفت: بهرام بيضايی اصرار داشت که نیم میلیارد فیلمنامه را قبل از تولید بگیرد و چون عرف فیلمنامه صد میلیون تومان بود، مدیران مافوق زیر بار نرفتند و من هم هرچه اصرار کردم که ارزش کار بیضایی بیش از اینهاست و به او حق دهید نیم میلیارد بابت فیلمنامه بخواهد، وقعی ننهادند. چندین بار هم با بیضایی گپ زدم و گفتم که پای کار بیاید ولی او همچنان از ماجرای «روز واقعه» دلخور بود که با رقمی معمولی فیلمنامه را از او گرفتند اما کارگردانی را به دیگری دادند. شخصا حق را به بیضایی دادم و همان زمان و بعدتر بارها به مدیران مافوق گفتم جای تاسف دارد که بیضایی نتوانست هیچ کدام از سه اثر شیعی خود را خودش بسازد!
محمدرضا محمدی درباره کیفیت سناریوی قمر بنی هاشم بیضایی گفت: فیلمنامه ابوالفضل(ع) بیضایی از دریچه یکی دو شخصیت حاشیه ای کربلا به ماجرای حضرت ابوالفضل ورود کرده بود و البته در سیر روایی داستان به شدت جزیینگرانه، نمادهای اساطیری را وارد کرده بود و فیلمنامه هم بزنگاههای تکاندهندهای داشت و هم پایان منکوبکنندهای. ضمن اینکه در کنار پرسوناژهای مرد، شخصیتهای زن بسیار محکمی داشت.
محمدی با اشاره به فاصلهای بعید که در یک دهه و نیم اخیر میان مدیران سینمایی و فیلمسازان باتجربه افتاده، اظهار داشت: تغییرات اتوبوسی مدیران در نهادهای سینمایی واقعا سمّ است. وقتی مدیری را سرکار میآورند که به غلط میگوید بیضایی و تقوایی، توان کار ندارند، معلوم است که در زیرمجموعه چه خبر است! در دوران بیکاری امثال بیضایی و تقوایی، مدیرانی روی کار بودند که عاشق سلفی با هنرمندان بودند و با عکاس اختصاصی به زیر تابوت عباس کیارستمی رفتند! مدیریت فرهنگی مدیری را میخواهد که حداقل بتواند هم شاهنامهی فردوسی و هم سهراب کشی بهرام بیضایی را، بی غلط، از رو بخواند.









































