1

واریزی 18میلیاردی متهمان سایپا به حساب مجری “من و تو”!!!

سینماروزان: در تازه ترین جلسه رسیدگی به متهمان اختلاس در سایپا، نماینده دادستان از نقش یکی از مجریان شبکه ماهواره ای “من و تو” در این پرونده پرده برداشت.

عباس حسینی نماینده دادستان در دادگاه اظهار داشت: براساس کیفرخواست پرونده جای تامل دارد از حساب‌های وحید بهزادی و نجوا لاشیدایی[متهمان ردیف اول و دوم پرونده که زن و شوهر هستند!!] در شرکت شهاب پارس بالغ بر 18 میلیارد تومان به حساب خانمی واریز شده که بنا بر تحقیقات به عمل آمده این خانم مجری شبکه ضد انقلاب «من و تو» و مجری «مرجان‌ تی‌وی» بوده که در سال 94 از کشور خارج شده است.

متعاقب صحبتهای دادستان محمد فراهانی سردبیر خبرگزاری متبوع قوه قضاییه(میزان) با انتشار عکسی از گفتگوی  “آیه دریس” مجری “من و تو” با فرح دیبا نوشت: شخصی که روبروی بزرگترین غارتگر اموال ایران نشسته و مصاحبه می‌کند نامش آیه ادریس (البته اسم اصلی او آیه دریس است) است، فردی که در پرونده شرکت خودروسازی سایپا ۱۸ میلیارد تومان از اموال مردم ایران را به جیب زده و حالا در شبکه “من‌وتو” با پول مردم ایران تهیه کننده و مجری است.

آیه دریس یا آیه ادریس مجری و تهیه کننده شبکه «من و تو» که مشخص نیست چرا از سوی دو متهم اخلال در بازار خودرو 18 میلیارد عایدی داشته در سال ۹۴ به خارج از کشور مهاجرت کرده است.




رویارویی هدایت هاشمی و گلاره عباسی در همدان!+عکس

سینماروزان: فیلمبرداری “پدران” سالم صلواتی در لوکیشن‌هایی در شهر همدان و حوالی آن ادامه دارد.

در این فیلم که علیرضا ثانی‌فر نقش اصلی آن را برعهده دارد هدایت هاشمی و گلاره عباسی نقش‌های بسیار متفاوتی را جلوی دوربین این کارگردان جوان ایفا می‌کنند. 

صلواتی درباره فیلم جدید خود اینگونه نوشته است: “رویارویی دو نسل می‌تواند حادثه بیافریند؛ در “پدران” حادثه‌ای دو نسل را رو در روی یکدیگر قرار می‌دهد.”

نویسنده “پدران” محمدرضا گوهری است که فیلمنامه هایی همچون “خیلی‌دور خیلی‌نزدیک”، “رخ دیوانه”، “یه حبه قند”، “ملکه” و… را به نگارش درآورده است.

شهرام مسلخی که پیش از این در سمت کارگردان در سینما مشغول به کار بود برای اولین بار “پدران” را تهیه کرده است.

فهرست عوامل تولید فیلم به شرح ذیل است:

مدیر فیلمبرداری: مرتضی پورصمدی/مدیرصدابرداری: هادی معنوی‌پور/مدیر برنامه‌ریزی و دستیار اول کارگردان: جواد گنجی/ دستیار دوم کارگردان: دانیال محمودی‌نیا/دستیار برنامه‌ریز: الهه فرجی/دستیاران کارگردان: محمدمسعود گنجی-فائزه  قاسمی‌مهربان/منشی صحنه: آنیتا فیروزبخت/عکاس: سمیه جعفری/روابط عمومی: میلاد معتمدی‌فر/مسئول هنروران: رها اسکندری/دستیار اول فیلمبردار:میلاد تنیدنام/گروه فیلمبرداری: سیدمحمد حسینی-مهدی شاه‌بیگی-رضا گودرزی-سیامک‌کوثرمدار/دستیار صدابردار: محمدرضا بیرنگ/طراح گریم: علیرضا خورشید/مجری گریم: یلدا درویشی/دستیار: فاطمه گلچهره/طراح صحنه:سالم صلواتی -حمید بخشی/گروه صحنه: مجتبی عزت‌زاده -معراج حاج‌عبدالهی-لیزا بغدادی/طراح لباس: مهتاب متعصب/دستیار: سحر پزشکی/مدیر تولید: امیر اسکندری/دستیار تولید: آرمین پورمحمد/مدیر تدارکات: هادی نوری/گروه تدارکات:سیدمجید میرحسینی-سعید زحمتکش-ماشاالله ملکی-حامد خاکسار-امین کریمی/آشپز: مجید حسین‌فلاح/بازیگران:علیرضا ثانی‌فر-هدایت هاشمی-گلاره عباسی-مهشید ناصری-کیوان پرمر-مهدخت مولایی-نوید لایقی-سارینا ترقی-یوسف یزدانی-مرتضی خانجانی-شیدا مودب-سعید پورشعبانی- سعید باغبان- طالب عبداللهی

پدران




ثبت است بر جریده سینما، “رضاداد” ما !⇐معرفی سیاستگذاران سی و هشتمین جشنواره فجر همچنان با حضور رضاداد  

سینماروزان: اعضای شورای سیاستگذاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در حالی منصوب شدند که همچنان نام علیرضا رضاداد بر تارک شورای سیاستگذاری فجر میدرخشد!

به گزارش سینماروزان علیرضا رضاداد اولین دبیر جشنواره فجر در دولت اعتدال که جدایی بودجه خوار بین الملل از فجر نیز با حضور وی به عنوان دبیر رقم خورد در همه این سالها کلی حرف و حدیث پیرامون نقش خود در مناسبات مدیریتی سینما ایجاد کرده ولی هیچ کدام از این حرف و حدیثها موجب نشده قید حضور در محافل دولتی سینما و خدمت مدام به اهالی سینما(!) را بزند.

به جز  علیرضا رضاداد، ابراهیم داروغه زاده، محمدمهدی طباطبایی نژاد، نرگس آبیار، حسن خجسته، محمد بزرگ نیا و مهرزاد دانش نیز در شورای سیاستگذاری این دوره جشنواره فیلم فجر حاضرند.




تازه ترین خروجی شورای صنفی نمایش⇐آغاز اکران “آبی به رنگ آسمان” و دو فیلم دیگر از همین هفته+ثبت قرارداد اکران “لیلاج”  

سینماروزان: شورای صنفی نمایش مقرر کرد سه فیلم جدید از چهارشنبه سوم مهرماه بر پرده سینماها اکران شوند.

از روز چهارشنبه سوم مهرماه فیلم‌های «ماجرای نیمروز 2» محمدحسین مهدویان در گروه آزادی، «پیلوت»  ابراهیم ابراهیمیان در گروه زندگی و «آبی به رنگ آسمان» امیر رفیعی در گروه آزاد نمایش داده می‌شوند.

شورای صنفی نمایش همچنین قرارداد اکران فیلم «لیلاج» داریوش یاری برای اکران در گروه فرهنگ را بعد از فیلم «سمفونی نهم» ثبت کرد.




خسرو معصومی همزمان با هفته دفاع مقدس اظهار داشت⇐”خرس” را توقیف کردند چون زشتی و پلشتی جنگ را نقد میکند! /نتفلیکس به دنبال پخش جهانی “خرس” است ولی سازمان سینمایی و ارشاد مالکیت این فیلم توقیفی را از جواد نوروزبیگی و پرویز پرستویی خریده اند!/ برای رفع توقیف «خرس» چندین بار به ارشاد نامه نوشتم اما هیچ گاه به نامه‌های من توجه نکردند!!/چرا حمایت فقط شامل آنهایی است که در تعریف جنگ فیلم میسازند؟!/محال است از جنگ تعریف کنم و دوباره علیه جنگ فیلم می‌سازم!

سینماروزان/احمد محمداسماعیل: در سینمای ایران در دوره های مختلف با آثار توقیفی مختلفی مواجه بوده ایم ولی کم هستند فیلمهای جنگ یا دفاع مقدس که گرفتار توقیف شوند.

فیلم “خرس” ساخته خسرو معصومی از معدود فیلمهای مرتبط با زندگی یک رزمنده دفاع مقدس است که مدتهاست گرفتار توقیف شده.

“خرس” بلحاظ بصری از جمله آثار جذاب و متفاوت سینمای ایران است و بلحاظ داستانی هم با محوریت زندگی رزمنده ای سالها مفقود که حالا زنش را در نکاح یک قاچاقچی چوب میبیند به شدت تابوشکنانه روایت شده است.

خسرو معصومی با اعتقاد بر اینکه «خرس» یکی از فیلم‌های خوبی است که درباره جنگ ساخته شده است و تاریخ مصرف ندارد گفت: این فیلم هر زمانی که اکران شود، انگار تازه ساخته شده است و من از این بابت نگرانی ندارم. پوستم کلفت است و بالاخره آنان مجبور می‌شوند مجوز فیلم را بدهند.

افزود: دلیل اینکه شمشیرشان را برای فیلم این فیلم رو بسته‌اند، نمی‌دانم و هیچ‌کس تاکنون توضیحی در این باره به من نداده است. این فیلم مصوب بود و پروانه ساخت گرفت، در جشنواره فیلم فجر سیمرغ گرفته و در چند جشنواره خارجی برگزیده جایزه بهترین فیلم یا کارگردانی شده است. کسانی‌که فیلم را دیدند آن را دوست داشتند و فقط عده‌ای که با آن مخالفت داشتند که هنوز دلیل‌ آن برای من روشن نشده است.

کارگردان «تابو» در پاسخ به این سوال که کارگردانان در ساخت فیلم دفاع مقدسی چقدر برای ورود به موضوعات و عواقب جنگ با محدودیت مواجه هستند؟ بیان کرد: پاسخ این سوال را خیلی راحت می‌توان از یک توقیف هشت ساله متوجه شد. درباره چیزی که روشن است، چرا باید توضیح داد.

معصومی با تاکید براینکه “من در تایید جنگ فیلم نساختم” ادامه داد: من «خرس» را ساختم تا بگویم چقدر جنگ پلشت و زشت است و با این فیلم از جنگ انتقاد کردم. اما دوستانی که در تعریف جنگ فیلم می‌سازند جایگاه خوبی دارند، همیشه در حمایت هستند و از هیچ چیز نمی‌ترسند. در مقابل دوستانی که از آسیب‌های جنگ صحبت می‌کنند همیشه تحت فشار هستند.

او افزود: پحال است در تایید جنگ و تعریف از جنگ فیلم بسازم و دوباره علیه جنگ فیلم می‌سازم. شخصیت‌های فیلم «خرس» زخم خورده‌اند و باید در جامعه از این افراد حمایت شود، نه اینکه آن‌ها را از کاری که انجام داده‌اند دلسرد کنند. هیچ‌کس به این فیلم و حرفی که می‌زند توجهی نکرد چراکه نگاه‌شان در سطح است و عمق ندارد.

او ادامه داد: من در این فیلم رزمنده دلسوخته‌ای را نشان دادم که همه‌چیزش را برای جنگ داده اما حرف اصلی‌ام این بود که وقتی چنین آدمی از جنگ بازمی‌گردد نباید به او بی‌توجه بود و در نهایت می‌بینیم کسی که بخشش می‌کند همانی است که برای مرز و بوم این کشور جنگیده است. کجای این داستان مشکل دارد؟ برخی آدم‌های بی‌سواد از اکران چنین فیلمی می‌ترسند.

کارگردان «کار کثیف» در پایان گفت: من برای رفع توقیفی «خرس» چندین بار به وزارت ارشاد نامه نوشته‌ام اما هیچ بار به نامه‌های من توجه نکردند. این فیلم در حال حاضر برای خود وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است چراکه حق مالکیت آن را از آقای نورزبیگی و پرستویی که سرمایه‌گذاران فیلم بودند، خریده‌اند و آن‌ها باید بخواهند تا این فیلم اکران شود. این درحالیست که نتفلیکس (کمپانی آمریکایی) هم می‌خواهد حق پخش فیلم را بخرد اما همچنان منتظر پروانه نمایش آن هستیم.




کارگردان پرفروشترین فیلم دوره جدید اکران گفت⇐آقایان ارشاد برای “کلوپ همسران” عینک بدبینی به چشم‌شان گذاشتند و برای همین به آن درجه 15+ دادند!/حوزه هنری از وزارت ارشاد و مردم مسلمان‌تر است که اجازه اکران “کلوپ همسران” در سینماهایش را نمیدهد؟؟

سینماروزان: مهدی صباغ زاده کارگردانی که در سینمای بعد از انقلاب اسلامی رشد کرد و بالا آمد در همه این سالها کوشیده همچنان به فیلمسازی ادامه دهد.

تازه ترین فیلم صباغ زاده یک کمدیست با عنوان “کلوپ همسران” که در دوره جدید اکران روی پرده رفته و پرفروشترین فیلم دوره جدید اکران است ولی از یک طرف درجه 15+ گرفته و از طرف دیگر حوزه اجازه نمایش آن در سالنهایش را نداده.

صباغ زاده با گلایه از درجه بندی فیلم به “ایسنا” گفت: از نظر من «کلوپ همسران» نیازی به رده بندی سنی نداشت. این فیلم یک کمدی سالم و خانوادگی است و نیازی به محدودیت سنی ندارد، این موضوع درجه بندی نقطه نظرات وزارت ارشاد است که اعلام می‌کنند و ما مجبوریم آن را رعایت کنیم. آقایان برای این فیلم عینک بدبینی به چشم‌شان گذاشتند و حساسیت‌هایی ایجاد شده بود که با وزارت ارشاد در چند مورد جزئی به تفاهم رسیدیم. البته به نظرم مواردی که اعلام کردند، چیزی نبود که مردم را ناراحت کند.

صباغ زاده با نقد حوزه که حتی یک سالن هم به فیلم نداده اظهار داشت: حوزه هنری «کلوپ همسران» را اکران نمی‌کند و برای این کار بهانه‌های مختلفی آورده است و می‌گویند که در ماه محرم و صفر فیلم کمدی اکران نمی‌کنیم. یعنی حوزه هنری از وزارت ارشاد و مردم مسلمان‌تر است. هر چیزی سر جای خودش، مردم به موقع نمازشان را می‌خوانند در ایام شهادت هم عزاداری می‌کنند و به موقع باید به سینما، پارک و … بروند و از زندگی‌شان لذت ببرند.

این کارگردان ادامه داد: ما هم از اوضاع جامعه مطلع هستیم و مردم به اندازه کافی دغدغه و مشکلات دارند. ما فیلم‌سازان نباید در چنین شرایطی مشکلات مردم را به رُخشان بکشیم و مدام فیلم‌های ناراحت کننده بسازیم. الان مردم ما نیاز دارند حال و هوای روحی‌شان عوض شود و وقتی به سینما می‌روند از تماشای فیلم‌ها لذت ببرند. یکی از وظایف این است حال مردم را خوب کنیم.




حمله دوگانه سعید راد⇐اول به دزدان صندوق فرهنگیان و دوم به سوپراستارهایی با حرکات زنانه!!

سینماروزان: سعید راد از معدود بازیگران فعال از سینمای قبل از انقلاب است که همچنان سعی دارد هم در سینما و هم در تلویزیون فعالیت داشته باشد.

سعید راد این روزها هم مشغول بازی در سریال خانگی “دل” است و هم سریال “ترور خاموش” را روی آنتن دارد.

سعید راد به تازگی در گفتگویی تفصیلی با “هفت صبح” حمله دوگانه ای کرده است هم به دزدان صندوق فرهنگیان و هم به دو نفر سوپراستار که ادای زنان را درمیآورند!

سعید راد با اعلام حمایت از فرهنگیان گفت: قشر فرهنگی و معلمان باید بالاترین طبقه اجتماعی باشند چون نسلهای مختلف مملکت را آموزش میدهد. معلم باید راحت زندگی کند تا بتواند پای تخته و کلاس درس بدهد و با بچه ها سروکله بزند ولی وقتی کرایه خانه ندارد و حقوقش کم است و مشکلات دیگر و وقتی حقوق خودش را با حقوق برخی آقایان و مسئولان مقایسه میکند سرخورده میشود. تازه بعد هم پولش را میبرند و در فلان صندوق میخورند!!!

سعید راد با انتقاد از بی توجهی به طبقه فرهنگیان اظهار داشت: سوپراستارهایی که معنای برکت را نمیدانند یا یاد نگرفته اند یا یادشان نداده اند!دو سوپراستار مرد سینما که اسمشان را نمی برم حرکات زنانه انجام میدهند و این گونه به فکر خنده گرفتن از مخاطبند. حتی خودشان هم خجالت نمیکشند. حتی خودشان هم خجالت نمیکشند و حاضرند کارهای عجیب تر و بی پرده تری انجام دهند! با این اوصاف میخواهید در این سینما معرفتی باشد؟ خیر و برکتی باشد؟ وقتی برای سودهای آن چنانی هر کاری انجام میدهند یعنی آن که برای مخاطب احترام قائل نیستند!!




تحلیل یک رسانه اصولگرا درباره ارتباط میان ترانه اخیر “ابی” با حذف نام شهید از برخی معابر شهری!

سینماروزان: مدتی کوتاه پس از آن که ابراهیم حامدی با ترانه ای از ترانه سرای همکار یک ارگان ارزشی متمول، قطعه ای ضدجنگ با نام “کوچه نسترن” را خواند، اخباری منتشر شد درباره حذف عنوان شهید از برخی معابر شهری.

رسانه اصولگرای “جوان” با کنار هم گذاشتن این دو رویداد ، به انتقاد از آنهایی پرداخته که تاب تحمل عنوان شهید بر کوچه و خیابان را هم ندارند.

متن تحلیل “جوان” را بخوانید:

خواننده لس‌آنجلسی که موزیک‌ویدئوی «کوچه» را بیرون داد شاید کسی فکر نمی‌کرد موضوع قرار است تا این اندازه بیخ پیدا کرده و به کوچه‌های شهرهایمان هم سرایت کند. ما ساده بودیم و نمی‌دانستیم زیرپوست این شهر دقیقاً دارند از اسامی کوچه‌هایمان شهیدزدایی می‌کنند. حالا که یاد این جمله آن پسرچفیه به دوش کلیپ خواننده لس‌آنجلسی می‌افتیم که می‌خواند: «به نسترن بگو اسم منو روی کوچه‌مون نذارن» یواش یواش شصتمان خبردار شده که دارد چه اتفاقی می‌افتد. یک دفعه چه می‌شود که نام شهید روی کوچه‌ها موضوع شعر شاعر غرب‌زده‌ای می‌شود که سال‌هاست به لس‌آنجلس‌نشین‌ها خوراک می‌دهد و چه اتفاقی افتاده که این اسم من را روی کوچه نگذارید به طور کاملاً اتفاقی مصادف می‌شود با حذف واژه شهید از روی کوچه‌های شهر. حالا مخالفان نظریه تئوری توطئه هر چه دلشان می‌خواهد بگویند، اما وقتی صغرا کبرای مسئله خودش جلوی چشم‌های ما کنار یکدیگر می‌نشیند نباید کسی انتظار داشته باشد خودمان را به کوچه نفهم‌ها بزنیم و سوت بلبلی‌زنان از کنار این همه وقاحت عبور کنیم.

شهید و شهادت همان چیزی است که دست مدعیان دروغین آزادی از آن خالی است. وقتی شما در این وادی ابداً حرفی برای گفتن نداشته باشید احتمالاً یک راه نباختن قافیه این است که دست طرف مقابل را هم خالی کنید. حالا اگر با شهیدسازی در فتنه ۸۸ کاری از پیش نرفت و نقشه آقاسلطان‌سازی درنگرفت و حتی یک مرده را هم نشد زنده کرد، نهایت کار به جایی می‌رسد که باید از اساس شهید و شهادت را حذف کرد تا این نقطه‌ضعف دار و دسته و طبقه و قشر ما کمتر به چشم بیاید. چقدر هم این همنوایی داخل و خارج تصادفی و یهویی می‌شود. امروز ترانه کوچه خواننده لس‌آنجلسی با حذف واژه شهید از کوچه‌هایمان همزمان شده و دیروز حذف داستان شهید فهمیده از کتاب‌های درسی دبستان با مانور رسانه‌ای بی‌بی‌سی فارسی و من‌وتو در یک زمان رخ داد. اصلاً هم معلوم نیست ارتباط این‌ها با هم و ما هم مثلاً اصلاً نفهمیدیم این تقارن‌ها را با یکدیگر.

بنازم کلام آن امامی را که فرمود: «شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه‌شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»‌اند و از نفوس مطمئنه‌ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند» و باز هم فرمود: «شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما می‌رسد، آن‌ها باید از مردن بترسند که بعد از مرگ، موت را فنا می‌دانند، ما که بعد از موت را حیات بالاتر از این حیات می‌دانیم چه باکی داریم» و نیز فرمود: «خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود» و بنازم کلام رهبر فرزانه‌ای را که درباره مقام شهید و شهادت عنوان کردند: «امروز، به فضل همین شهادت‌ها و به برکت خون شهدا، ملت ما، ملت سربلند و آبرومندی است و ملت‌ها آبرو و عزت را این گونه باید پیدا کنند» و باز فرمودند: «فرزندان شهدا بدانند که پدران آنان موجب شدند که اسلام، در چشم شیطان‌ها و طاغوت‌های عالم، ابهت پیدا کند.»

در خارج از ایران و در همین غرب که مدینه فاضله محافل غرب‌زده این مرز و بوم است برای کشته‌های جنگ‌هایشان بیشترین و بهترین یادمان‌ها را می‌سازند. برای کشته‌های واقعه مشکوک ۱۱ سپتامبر طی این سال‌ها در همه شهر‌های امریکا سازه‌های هنری پرشماری به عنوان یادمان ساخته شده است و مقام کشته‌های جنگ در همه کشور‌های پیشرفته جهان مقامی شامخ تلقی می‌شود. وای به حال آن مردمی که حتی نام چند کوچه را نیز از جان‌باختگان جنگشان دریغ کنند. واضح است که نام و یاد شهیدان از کوچه‌ها و گذر‌های شهر‌های این مرز پرگهر پاک‌شدنی نیست و نخواهد بود. ان‌شاءالله




اظهارات فردی که نمایشی به کارگردانی خودش را در پردیسی به سرپرستی خودش(!) روی صحنه برده⇐تئاترهای میدانی که با انبوه حمایت اجرا میشوند بیشتر یک «شو» هستند!/آثار تجاری که اغلب با حضور سلبریتی‌ها اجرا می‌شود، تئاتر نیستند بلکه «مفسده» اند!!

سینماروزان: نمایش «خاتون» که پاییز سال گذشته در تئاتر شهر روی صحنه رفت، طبق آمار اعلام‌شده از سوی روابط عمومی تئاتر شهر پس از ۱۲ نوبت اجرا فقط ۴۸ بلیت تمام‌بها و ۳ بلیت نیم‌بها فروخت و ۶۱۹۱ بلیت میهمان داشت که این نسبت در شب‌های بعدی اجراها نیز تقریبا ادامه یافت.

به تازگی این نمایش در پردیس تئاتر تهران متعلق به شهرداری که سرپرستی اش را حسین عالم بخش کارگردان «خاتون» برعهده داشته(!) مجددا روی صحنه رفته است!!

حسین عالم بخش در گفتگویی به بهانه اجرای “خاتون” درباره تئاتر‌های تجاری که اغلب با حضور سلبریتی‌ها اجرا می‌شود به “جوان” گفت: اشتباه این است که اصلاً به آن‌ها اجرا می‌دهند، این‌ها که تئاتر نیستند بلکه ما به آن‌ها می‌گوییم «مفسده»، حالا دلایل اینکه چرا اصلاً این‌ها پدید می‌آیند و دلیل حمایت از آن‌ها بماند. تئاتر مگر چیزی غیر از مقوله ارتقای روح و روان انسان‌ها و هدایت آن‌ها به خوبی‌هاست؟ اصولاً ایجاد تئاتر هم ریشه در آیین‌ها و باور‌های مذهبی دارد.

عالم بخش در جایی دیگر با انتقاد از تئاترهای ارگانی میدانی بیان داشت: باید در سیاستگذاری فرهنگی تجدیدنظر کرد. بحث توزیع عادلانه باید مورد توجه دستگاه‌های حمایت‌کننده مثل سازمان فرهنگی و هنری شهرداری قرار گیرد. الان تئاتر‌های میدانی اجرا می‌شود که گفته می‌شود تا ۱۰۰ هزار بیننده دارد و تا ۲۰ برابر حمایتی که از «خاتون» شده از آن‌ها حمایت می‌شود، در حالی که اصلاً آن‌ها تئاتر نیستند. من قبلاً هم هشدار داده بودم. این‌ها تئاتر نیستند، بیشتر یک «شو» هستند. ما گرفتار تصمیم‌های هیجانی هستیم. اینکه فکر می‌کنند، چون این شو‌ها ۱۰۰ هزار بیننده دارند کار فرهنگی هستند در حالی که اگر ۱۰۰ نفر به تماشای نمایشی مثل «خاتون» بیایند برای تئاتر باقی خواهند ماند.




حرف حساب یک رسانه اصلاح طلب⇐ اگر سازمان سينمايي درباره قاچاق “رستاخیز” اظهارنظر نكند پس قرار است در چه مورد واكنش نشان دهد؟ درجه‌بندي سني تماشاگران فيلم‌ها؟ بليت نيم‌بها؟ جلسه با سفير چين؟

سینماروزان: حدود دو هفته بعد از قاچاق مجازی فیلم توقیفی “رستاخیز” هنوز نه اتفاقی تازه برای رفع توقیف فیلم رخ داده و نه حتی کف خواسته سازندگان که عرضه خانگی فیلم است برآورده شده است.

رسانه اصلاح طلب “اعتماد” در گزارشی پیرامون چگونگی تولید محتوای مرتبط با قاچاق “رستاخیز” به انتقاد از عدم پاسخگویی مقامات بالادستی سازمان سینمایی نسبت به این ماجرا پرداخته است.

“اعتماد” نوشت: روزي كه ماجراي قاچاق نسخه عربي «رستاخيز» در رسانه‌ها مطرح شد به پيشنهاد سردبير، دبير گروه و همكاران تصميم گرفتيم سكوت نكنيم ولي مساله اينجا بود كه حالا ديگر كسي حاضر به اظهارنظر درباره سرنوشت فيلم نبود و نيست. تنها احمدرضا درويش در بيانيه‌اي تماشاي فيلم از مجراي غيرقانوني را حرام اعلام كرد و پس از او هم بنياد سينمايي فارابي به عنوان سرمايه‌گذار وارد عمل شد.

“اعتماد” ادامه داد: تلاش داشتيم نظر مسوولان سازمان سينمايي را جست‌وجو كنيم كه پاسخ رسيد: «در اين‌باره اظهارنظر نمي‌كنيم و بهتر است با فارابي صحبت كنيد.» از اين مقطع به بعد فلسفه و تعريف مدير براي من يك نفر زير سوال رفت. اگر سازمان سينمايي درباره چنين اتفاقي اظهارنظر نكند پس قرار است در چه مورد واكنش نشان دهد؟ درجه‌بندي سني تماشاگران فيلم‌ها؟ بليت نيم‌بها؟ جلسه با سفير چين؟ تصميم‌گيري‌هايي در اين سطح به سازمان نياز دارد؟

“اعتماد” تأکید کرد: چطور ممكن است بلاتكليفي چهارساله يك كارگردان و انتشار غيرقانوني فيلمش براي مسوول مهم‌ترين سازمان مرتبط با سينما در كشور اهميت نداشته باشد كه بخواهد درباره‌اش اظهارنظر كند؟؟ مجموعه آنچه در اين چند سال اتفاق افتاده نشان مي‌دهد، چرا اعتماد هنرمندان روز به روز نسبت به مديران با افت مواجه شده است. جا دارد سوال كنيم چه اتفاقي افتاده كه مديران خود را نسبت به حقوق افراد مسوول نمي‌دانند و عملكردشان در موقع لزوم به احساس عدم پاسخگويي دامن مي‌زند. حتي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي نيز تا يك هفته بعد موضع جدي در اين‌ باره اتخاذ نمي‌كند تا روز چهارشنبه گذشته كه مي‌گويد: « براي رفع موانع ارايه «رستاخيز» در شبكه نمايش خانگي گفت‌وگوهايي انجام شده است.» سرراست مي‌توان مدعي شد مجموع مواضع مديران ارشاد در قبال ماجراي بارگذاري غيرقانوني نسخه عربي فيلم «رستاخيز» سنگ محك خوبي شد براي شناسايي مديران دلسوز !




«سرخپوست» به 14.5میلیارد رسید/«ایکس لارج» در مرز 6.5میلیارد/«کلوپ همسران» و «مردی بدون سایه» 2روزه در مرز 200میلیون قرار گرفتند/«شاه کش» 2روزه صدمیلیونی شد+آمار کامل فروش

سینماروزان: علیرغم آن که در آخرهفته اخیر چهار فیلم تازه روی پرده رفته اند ولی عدم تخصیص سانس کافی به این آثار و همچنان تقسیم بخش عمده سانسها میان فیلمهای باقیمانده از ادوار قبلی اکران باعث شده، اکران داغی را شاهد نباشیم.

در میان فیلمهای تازه اکران شده بیش از همه «کلوپ همسران» و «مردی بدون سایه» فروش داشته اند؛ در حدود 200 میلیون. به دنبال آنها فیلم جنایی «شاه کش» قرار گرفته که در دوروز ابتدایی اکران 100میلیون را رد کرده است. «کوروکودیل» هم در دوروز ابتدایی اکران حدود 50میلیون فروخته است.

آمار فروش تا ابتدای جمعه 29 شهریور ۱۳۹۸  به شرح زیر است:

(تمامی ارقام به تومان است)

–تگزاس(۲)۲۵ میلیارد و 180میلیون(۱56روز)

–شبی که ماه کامل شد 19میلیارد (107روز)

–سرخپوست ۱۴میلیارد و 500میلیون (107روز)

–ما همه با هم هستیم ۱۰میلیارد و 880میلیون(107روز)

–زهرمار ۶میلیارد و 440میلیون (93روز)

–ایکس لارج ۶میلیارد و 400میلیون(86روز)

–قصرشیرین ۳میلیارد و 400میلیون(58روز)

–ایده اصلی 3میلیارد و 200میلیون(44روز)

–قسم ۲میلیارد و 600میلیون(51روز)

–نیوکاسل 2میلیارد و 120میلیون(65روز)

–تپلی و من ۱میلیارد و 640میلیون(58روز)

–سرکوب ۱میلیارد و 160 میلیون(58روز)

–روسی 720میلیون(30روز)

–جانان 400میلیون(44روز)

–چاقی 280میلیون(23روز)

–کلوپ همسران 185میلیون(2روز)

–مردی بدون سایه160میلیون(2روز)

–شاه کش130میلیون(2روز)

–شکستن همزمان 20استخوان 125میلیون(7روز)

–کوروکودیل50میلیون(2روز)

–برمودا 35میلیون(23روز)

–صدای منو میشنوید 4میلیون(23روز)




صدور پروانه نمایش برای کمدی-تجاری تازه آرش معیریان+صدور پروانه برای نخستین فیلم کارگردان «چاق و لاغر»+صدور دو پروانه دیگر

سینماروزان: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای 4 فیلم مجوز نمایش صادر کرد.

به گزارش سینماروزان آرش معیریان کارگردان فعال در سینمای تجاری پروانه «آپاچی» را گرفته که تهیه کنندگیش را حسین زندباف(!) تدوینگر قدیمی سینما برعهده داشته است.

امیرحسین قهرایی از جمله کارگردانان حاضر در تولید سریال خاطره انگیز «چاق و لاغر» پروانه نمایش اولین فیلم سینماییش «بازیوو» را گرفته است به تهیه کنندگی غلامرضا موسوی.

فهرست کامل پروانه های صادره به شرح ذیل است:

–” آپاچی” به تهیه کنندگی حسین زندباف، کارگردانی آرش معیریان و نویسندگی اصغرنعیمی

–“سونامی” به تهیه کنندگی علی سرتیپی کارگردانی و نویسندگی میلاد صدرعاملی

–“بیست و سه نفر” به تهیه کنندگی مجتبی فرآورده و کارگردانی و نویسندگی مهدی جعفری

–“بازیووو” به تهیه کنندگی سید غلامرضا موسوی ، کارگردانی امیر حسین قهرایی و نویسندگی سلمان خورشیدی.




جوانگرایی به شبکه دوم میرسد⇐جایگزینی جعفری جلوه با یک نواصولگرا؟

سینماروزان: ساختار حاکم بر رسانه ملی به سمت جوانگرایی-البته جوانگرایی مطلوب یک جناح خاص-پیش میرود و بعد از علی فروغی و تیمش که در شبکه سوم مستقر شدند به نظر میرسد به زودی تغییرات به دیگر شبکه ها خواهد رسید.

علیرغم آن که فروغی از همان ابتدای ورود به سازمان از یک سو به خاطر ژن خوب بودن و از سوی دیگر به خاطر جذب برخی نیروهای رسانه ای تندروی اصولگرا مورد نقد قرار گرفت با این حال بعد از ماهها ثباتی نسبی در جایگاهش ایجاد شده تا زمزمه به کارگیری این الگوی مدیریتی در دیگر شبکه های تلویزیونی هم شنیده شود.

شبکه دوم سیما از جمله شبکه هایی است که شائبه تغییر و تحولات در مدیریت این شبکه بیش از دیگر شبکه ها به گوش میرسد. محمدرضا جعفری جلوه مدیر این شبکه که سالیان سال است در حلقه مدیران متبوع ساختار فرهنگی قرار دارد بیش از مدیران دیگر شبکه ها در معرض تغییر است.

جعفری جلوه در حضور اخیرش به عنوان مدیر شبکه دو نتوانست چنان که باید اسباب رونق این شبکه و ایجاد نوآوری در آن را موجب شود و حتی یکی از بهترین برندهای این شبکه که “کلاه قرمزی” باشد هم به محاق رفت.

همین باعث شده که پرسشهایی جدی درباره جانشینی جعفری جلوه با یک چهره جوان شنیده شود.

درباره گزینه های جانشینی جعفری جلوه حرف و حدیث فراوان است ولی اصلی ترین گزینه ها از چهره های فرهنگی جریان موسوم به اصولگرایان هستند و در میان آنها هم جدی ترین اش یکی از منتسبین به یک مقام بالادستی.

باید اندکی صبر کرد و دید عاقبت شبکه دوم چه خواهد شد و کدام نواصولگرا جای جعفری جلوه را خواهد گرفت؟




تناقضات سینمای کودک از منظر یک رسانه اصلاح طلب⇐چرا تهیه کننده ای که از دولتی بودن سینمای کودک انتقاد دارد برای تبلیغات فیلمش هم دست در جیب دولت میکند؟؟/چرا فارابی همچنان اصرار دارد از فیلمسازانی حمایت کند که منتقد دولتی بودن سینمای کودکند؟؟

سینماروزان: سینمای کودک هرچند سهمی اندک از فروش سالانه سینماها دارد ولی هم جشنواره ای چندمیلیاردی با حمایت فارابی برایش برگزار میشود و هم فارابی اصرار بسیاری دارد همه ساله بخشی از بودجه اش را صرف حمایت از این سینما کند.

مرتضی رنجبران با نوشتاری برای رسانه اصلاح طلب “شرق” به انتقاد از برخی تناقضات موجود در سینمای کودک این سالها پرداخته است.

متن نوشتار مرتضی رنجبران را بخوانید:

اتفاقات متعددی این روزها مردم را حیرت‌زده کرده است و در حوزه‌های مختلف خبرهای متعددی به گوش و چشم می‌رسد که احوالات همه را به‌هم می‌ریزد. فارغ از اتفاقات بخش‌های مختلف که شاید اشاره به آن یقه یا آستین نگارنده را در زیر در یکی از بخش‌ها گیر اندازد و باعث رنجش مسئولی یا مدیری شود و خدای ناکرده نفس قلم و رسانه را به شماره اندازد، سینما هم روزهای پرحادثه‌ای را می‌گذراند؛ حوادثی که البته برای خیلی از آنان که در این ورطه قدم می‌زنند، عادی شده و در نهایت واکنش همه به یک اتفاق در حد یک آه، آن هم نیمه‌سوز است.باب نگارش این مطلب اما سینمای کودک و فیلم‌سازان همیشه همراه و البته منتقد این رویداد است.

هر سال که جشنواره فیلم کودک برگزار می‌شود، عده‌ای هستند که در اغلب ادوار فیلم دارند. فیلم‌هایشان هم خیلی بد است، آن‌قدر بد که خیلی از بچه‌ها هنگام تماشای این آثار به بهانه امر اجباری بیرون می‌زنند یا به بازی‌های کودکانه بین خودشان می‌پردازند. از خود این فیلم‌سازان که بپرسید همه یک‌صدا می‌گویند که فیلم برای کودکان باید با خلاقیت و رؤیاپردازی همراه باشد اما همین‌ها، همین آقایان فیلمشان چیزی نیست جز یک دعوای خانوادگی و کودکی که نظاره‌گر این دعواست و از نظر آقای فیلم‌ساز او یک شاهکار در سینمای کودک خلق کرده است.

نکته جالب‌تر آنکه همین آقا یا آقایان فیلم‌ساز برای ساخت این آثار بی‌تأثیر و غیر‌قابل‌دیدن از سوی قشر دانش‌آموز، دست در جیب دولت گرامی می‌کنند. پیش از ماجرای شفافیت رئیس سازمان سینمایی، این دست‌در‌جیب‌ها یواشکی بود اما خب حالا با انتشار این فهرست‌ها کمی عیان‌تر شده است.

برای نمونه، اخیرا مطلبی از یک فیلم‌ساز سینمای کودک خواندم که از دولتی‌بودن سینمای کودک انتقاد کرده بود و دقیقا نمی‌دانیم چرا این قشر از فیلم‌سازان که حمایت دولتی از سینمای کودک را بلا می‌دانند، نمی‌گذارند خانه‌شان بی‌بلا بماند.حجم این بلایای دولتی البته ناچیز هم نبوده و در روزگار دلار سه، چهار هزار تومانی (روزگار به‌معنای چند دهه نیست منظور نگارنده همین ابتدای دهه 1390 شمسی است) همین عزیزان بیش از یک میلیارد تومان از این بلا برای ساخت فیلم به خانه برده و در همین سه سال اخیر بیش از 800 میلیون متحمل بلایای دولتی در ساخت سینمای کودک شده‌اند. نکته قابل تأمل این فهرست‌های منتشر‌شده اصطلاحا لقمه شرم و حیای دولتی است؛ تا جایی که همین عزیزان فیلم‌ساز دوست‌دار کودک و البته دغدغه‌مند برای تبلیغات فیلمشان در زمان اکران هم پول گرفته‌اند! حتی شده یک میلیون تومان اما خب حق یا همان بلا گرفتنی است.

از همه این فیلم‌سازان بلاگرفته که بگذریم، به این نکته باید توجه کنیم که انتشار فهرستی که با عنوان شفاف‌سازی هر سال تکرار می‌شود، دردی از سینمای ایران و سینمای کودک دوا نمی‌کند. وقتی فیلم‌سازی سال‌هاست دست‌به‌جیب دولت است و منتقد حمایت دولتی از فیلم‌سازان کودک، چرا دولت و نهادهای دولتی از جمله بنیاد سینمایی فارابی، درخواست فیلم‌سازان را لبیک نگوید و هر سال یا حق رایت فیلم آرشیوی کودکشان را می‌خرند یا وام می‌دهند یا مشارکت می‌کنند؟ تکلیف این فیلم‌سازان که نیمی از عمر خود را در حیاط و دفتر مدیران فارابی و دیگر نهادهای ذی‌ربط سینمایی گذرانده‌ا‌ند، چیست؟ وقتی کسی از حمایت دولتی ناراضی است، خب این دست بلا را از زیر سر او و خانه و خانواده‌اش بردارید و به جوانانی بسپارید که زخم‌خورده داعیه‌داران سینمای کودک هستند؛ همان داعیه‌دارانی که دست در جیب دولت رو به مردم از بلایای حمایت از کودک و نوجوان می‌گویند و سرآخر پشت در اتاق یک مدیر در انتظار امضای نامه مالی و صدور چک آخرین شاهکار آرشیوی خود هستند.




واکنش مسعود ده نمکی به حذف سهوی(!؟) نام شهدا از برخی معابر پایتخت⇐مدتی بعد از پایان جنگ هم تصاویر شهدا را از اتوبانها حذف کردند و بیلبوردهای تبلیغاتی کاشتند!/شهدا باعث حواس‌پرتی مسئولین می‌شوند!/ باید عکس و نام شهدا را پاک کرد تا بتوان خیلی راحت برعکس شهدا حرکت کرد!

سینماروزان: انتشار خبر حذف نام شهدا از برخی معابر پایتخت که رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آن را “سهوی” خوانده با واکنش مسعود ده نمکی کارگردان سینما و تلویزیون مواجه شده است.

مسعود ده نمکی با انتشار برگی از خاطراتش در سالهای دهه هفتاد به مرور اتفاقی مشابه در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی پرداخته است؛ اتفاقی مبتنی بر حذف تصویر شهدا از اتوبان تهران-قم و جایگزینی بیلبوردهای تبلیغاتی که ده نمکی آن را اقدامی در جهت پرت کردن حواس از آرمانهای شهدا میداند.

متن نوشتار مسعود ده نمکی را بخوانید:

بعد از رحلت حضرت امام(ره) کشور در فضایی حزن‌انگیز فرو رفت و تا اربعین امام در سراسر کشور مراسم عزاداری و سوگواری برگزار شد و همه مردم درگیر برگزاری این مراسم‌ بودند.

به علت رحلت ایشان از برگزاری برنامه‌ تجمعی که پیش از رحلت امام برنامه‌ریزی کرده بودیم و قصد داشتیم به سمت جماران حرکت کنیم و پیرو بحث مبارزه‌ای که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه‌ (ضرورت جنگ فقر و غنا و مسائل دیگر) تذکر داده بودند با ایشان تجدید بیعت داشته باشیم منصرف شدیم.

امیدوار بودیم ضربه از دست دادن این نعمت الهی، به جامعه که در مسیر قهقرای فرهنگی پیش می‌رفت تلنگری بزند و موجب کندی آن حرکت گردد، اما متأسفانه فضای تابستان بعد از رحلت حضرت امام با اتفاقات در حال وقوع، نشان ‌می‌داد که حرکت خزنده فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و بی‌تفاوتی نسبت به ارزش‌ها و امام‌زدایی و جنگ‌زدایی تشدید شده است.

یکی از این اقدامات در زمان حیات حضرت امام حذف تابلوهای شهدا در اتوبان قم‌ ـ تهران بود. اعتراض ما به روزنامه‌ها کشیده شد. ژاندارمری کشور که آن زمان مسئول این اقدام بود، مجبور به پاسخ‌گویی شد و آنها اعلام کردند که این اقدام براساس استفتاء از حضرت امام صورت گرفته است. آنها معتقد بودند که وجود این تابلوها موجب حواس‌پرتی راننده‌ها و وقوع تصادف می‌‌‌شود، ولی چرا پس از برداشتن تصاویر شهدا، به‌مرور «تابلوهای تبلیغاتی» را در اتوبان‌ها  نصب کردند و کسی نگفت اینها باعث حواس‌پرتی راننده‌ها و تصادف می‌شود!

همان زمان دکلمه‌ای در مورد این دوگانگی رفتاری با این مضمون نوشتم:

«بله شهدا باعث حواس‌پرتی می‌شوند، حواس‌پرتی از سمت دنیاگرایی مردم و مسئولین، باید هم عکس و نام شهدا را پاک کرد تا بتوان خیلی راحت برعکس شهدا حرکت کرد.»

همان زمان که جنگ تمام شد زمزمه‌هائی به اسم ایجاد فضای شاد و با نشاط و این شعار ‌که، «مردم را باید از فضای اندوهناک جبهه و جنگ دور کرد» شروع شده بود و به نظر من این‌گونه اقدامات در همان راستا بود.

بعد از انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری و انتصاب غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران، روند نمادزدایی از دیوارها و معابر شهر جدی‌تر و در دایره‌ای‌ وسیع‌تر، ادامه یافت.

پاک کردن شعارهای جنگ از دیوارها و چاپ مقاله ضد جنگ در روزنامه اطلاعات آن هم سه ماه بعد از رحلت امام سرآغاز سازماندهی یک حرکت جدید از طرف ما شد.

ما در کنار برگزاری تجمعات هفتگی خود، نیروهای داوطلب را سازماندهی ‌کردیم تا شب‌ها به‌‌صورت گشت موتوری در هر مکانی که شهرداری اقدام به پاک کردن شعارهای جنگ و انقلاب از دیوارها می‌کرد ما هم همان شعارها را با پیستوله و یا کلیشه و رنگ بنویسیم. چون بچه‌ها خط‌ خوشی نداشتند، سعی ‌کردیم این شعارها را روی کلیشه‌های فیلم‌های رادیولوژی طراحی و آنها را بین بچه‌ها تقسیم کنیم. نیروهای این گروه از موتورسوارها را به ‌دلایل امنیتی و حفاظتی از بین افرادی غیر از بچه‌های تظاهرکننده انتخاب می‌کردم تا کسی پی به هوششان نبرد.

البته تأمین هزینه این حجم از رنگ و پیستوله هم خیلی سخت بود.

بعضی‌ وقت‌ها کار شعارنویسی به چالش و درگیری کشیده می‌شد و نیروهای شهرداری با بچه‌ها درگیر می‌شدند و ما مجبور بودیم سوار بر موتور به آن منطقه شهرداری برویم و بچه‌ها را آزاد کنیم. این چالش بین ما و شهرداری و همچنین وجود رسانه‌هایی که به فضای نفی گفتمان مقاومت و جنگ دامن می‌زدند موجب شد که دوباره تصمیم به برگزاری راه‌پیمایی‌های رسمی بگیریم.

در کنار مبارزه شبانه ما گاهی مطالبی انتقادی در بخش اخبار ویژه روزنامه‌های جمهوری و کیهان آن زمان درج می‌شدند که، «عده‌ای به اسم دفاع از ارزش‌ها با بی‌سلیقگی و بدخطی روی دیوارها، شعارهای انقلابی می‌نویسند که این بی‌سلیقگی باعث دلزدگی مخاطب می‌شود.» درواقع این روزنامه‌ها خط بد دولت و شهرداری را نمی‌دیدند؛ ولی بدخطی ما را می‌دیدند. حالا سهواً یا عمداً متوجه نمی‌شدند که در کشور چه وارونگی فرهنگی‌ای دارد روی می‌دهد.




این کارگردان سالیان تلویزیون ، نه به سینما میرود و نه اهل تماشای تلویزیون است!!!

سینماروزان: نبض حرکت هر رسانه تصویری به آگاهی فعالان آن رسانه از اتفاقات و محصولات رسانه خودشان و رسانه های رقیب بازمیگردد. بدون آگاهی از کم و کیف محصولات یک رسانه چطور میتوان برای آن رسانه تولید کرد؟؟ بدون آگاهی از کیفیت محصولات رقیب یک رسانه چگونه میتوان به رقابت پرداخت؟؟

علیرضا افخمی از کارگردانانی است که سالها به کار ساخت سریالهایی مختلف از “او یک فرشته بود” و “تب سرد” تا “زیر زمین” و “پنج کیلومتر تا بهشت” برای تلویزیون پرداخت و فعالیت به عنوان ناظر کیفی سریالهای تلویزیونی را هم درکارنامه دارد.

اینکه این فعال تلویزیون در گفتگویی تفصیلی به صراحت اعتراف کند که نه مخاطب محصولات تلویزیون و نه مخاطب محصولات سینماست، عجیب نیست؟؟؟

علیرضا افخمی که بعد از “پرستاران” سریال دیگری را برای تلویزیون نساخته به “تسنیم” گفت: در حقیقت من قبل از اینکه از تلویزیون فاصله بگیرم هم خیلی فرصت تماشای تلویزیون نداشتم؛ جز کارهایی که مشخص بود کارهای خوب و قابل دیدن است، که دنبال می‌کردم. الآن هم همان وضعیت را دارم؛ فقط در این حد که با تلویزیون قطع ارتباط نکنم به تلویزیون سَر می‌زنم این موضوع هم عمدی نیست؛ به‌دلیل اینکه گفتم خودم سعی می‌کنم با خواندن، دیدن فیلم‌ها و کتاب‌های خوب، وقت خودم را پُر کنم و فکر می‌کنم تلویزیون از این جهت یعنی داشتن آثار نمایشی خوب خیلی فقیر شده و در شرایط الآن که من قرار دارم، مراجعه به این نوع برنامه‌ها و سریال‌ها کار عقلانی نیست.

افخمی درباره ارتباطش با سینمای ایران گفت: اخیراً در سینمای ایران، فیلمی ندیدم و اصولاً خیلی اهل سینما رفتن نیستم؛ چون به‌نظرم فضای سینما، محدود شده و اصلاً احساس راحتی نمی‌کنم؛ به‌همین‌خاطر خیلی عادت به سینما رفتن ندارم و در سینمای ایران هم اخیراً فیلمی ندیده‌ام!!!




انتقاد “کیهان” از حضور یک کارگردان زن ایرانی در جشنواره تورنتو⇐چگونه فردی که دارای محکومیت قطعی بوده می‌تواند بر اساس فیلمنامه محکوم دیگری، فیلمی‌بسازد و به جشنواره‌های خارجی بفرستد؟؟/ آیا خروج از کشور فردی که 3 بار در طول 4 سال بازداشت شده و به‌خاطر حضور فعال در فتنه 88 و فعالیت علیه امنیت کشور به 5 سال زندان محکوم شده، منعی ندارد؟/آیا سازمان سینمایی به فیلم این کارگردان زن مجوز جشنواره ای داده؟؟+جزییات داستانی فیلمی که این کارگردان زن ساخته

سینماروزان: ماجرای حضور جشنواره ای آثار موسوم به سیاه نمایانه که بر نیمه خالی لیوان زندگی در ایران تأکید میکنند کماکان ادامه دارد. البته پیشتر این جشنواره هایی مانند کن و برلین بودند که این آثار را با روی باز می پذیرفتند و حالا صاحبان چنین آثاری به جشنواره های درجه دوم رضایت میدهند.

روزنامه اصولگرای “کیهان” در نقدی بابت حضور فیلم “مادر-پسر” ساخته کارگردانی زن به نام مهناز محمدی در جشنواره تورنتو، پرسشهایی را درباره این حضور مطرح کرده است.

متن گزارش “کیهان” را بخوانید:

پس از جعفر پناهی و محمد رسول اف اینک یک محکوم دیگر دادگاههای ایران به نام مهناز محمدی با فیلمی‌سیاه تحت عنوان «مادر- پسر» با همان سبک و سیاق فیلم «لِرد» رسول اف به برخی جشنواره‌های خارجی راه یافته است. این فیلم که چند روز پیش در جشنواره تورنتو کانادا به نمایش درآمد، در اوایل مهرماه نیز در جشنواره زوریخ سوییس اکران خواهد شد.

این در حالی است که فیلمنامه فیلم «مادر- پسر» را محمد رسول‌اف نوشته که 3 ماه قبل به دلیل تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی به یک سال حبس، ممنوع‌الکاری و محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی محکوم شد. نکته قابل تأمل اینکه مهناز محمدی نیز 3 بار سابقه بازداشت و محکومیت دارد که در دومین بار به جرم حضور فعال در فتنه 88 و تبلیغ و اجتماع و تبانی علیه نظام به 5 سال حبس قطعی محکوم شد.

فیلم «مادر- پسر» زندگی زنی فلاکت‌زده را به تصویر می‌کشد که بدون همسر و در تنگنای اقتصادی و برای پایان‌بخشیدن به بدبختی‌هایش ناگزیر است به‌خاطر ازدواج با مردی دیگر، یکی از دو پسرش را از خود جدا کند.

اینک سؤال اینجاست چگونه فردی که دارای محکومیت قطعی بوده می‌تواند بر اساس فیلمنامه محکوم دیگری که از جمله مجازات‌های او ممنوع‌الکاری است، فیلمی‌بسازد و به جشنواره‌های خارجی بفرستد وبرای حضور در جشنواره‌های فوق، از کشور هم خارج شود؟! آیا سازمان سینمایی به چنین فیلمی‌پروانه ساخت داده؟ آیا برای چنین فیلمی ‌مجوز حضور در جشنواره‌های خارجی صادر شده است؟ آیا خروج فردی که 3 بار در طول 4 سال بازداشت شده و به‌خاطر حضور فعال در فتنه 88 و فعالیت علیه امنیت کشور به 5 سال زندان محکوم شده، منعی ندارد؟ چگونه محمد رسول‌اف با جرائمی‌کمتر از این نمی‌تواند از کشور خارج شود ولی این خانم به راحتی در جشنواره‌های خارجی حضور پیدا کرده و مانور می‌دهد؟ چرا هنوز سازمان سینمایی وزارت ارشاد برای فیلم‌هایی که تصویری چرک و کثیف از جامعه ایرانی نشان داده و مردم ایران را خوار و خفیف نشان می‌دهند، در حالی که حتی اجازه نمایش در جشنواره‌های داخلی به آنها داده نمی‌شود، مجوز حضور در جشنواره‌های خارجی صادر می‌کند؟ یعنی قرار است این تصاویر پلشت و سیاه از جامعه ایرانی که تماشاگر داخلی نمی‌تواند تحمل کند، چه شمایل کج و معوجی از این جامعه را در کنار هجمه عظیم تبلیغات منفی رسانه‌های خارج کشور، به تماشاگر آن سوی مرز نشان دهد؟ آیا این آثار ضد جمهوری اسلامی، پرچم جمهوری اسلامی را در جشنواره‌های خارجی برمی‌افرازند؟! آیا این فیلم‌ها که جز فلاکت و بدبختی از این سرزمین تصویر دیگری نشان نمی‌دهند، نماد فرهنگ و تمدن پیشرو ما هستند؟!!




روایت پرسوز احمدرضا درویش از روزه داری فرهاد قائمیان به هنگام ایفای سکانس شهادت “حر” در فیلم توقیفی “رستاخیز”

سینماروزان: حتی قاچاق نسخه عربی “رستاخیز” هم موجب نشد که برای حل مشکل توقیف این فیلم عاشورایی چاره ای اندیشیده شود و همچنان انفعال مقامات بالادستی در رفع توقیف این فیلم را شاهدیم.

احمدرضا درویش کارگردان “رستاخیز” که در تمام مدت توقیف این فیلم کوشیده بود کمتر حرف بزند به تازگی و بعد از بیانیه ای که درباره قاچاق مجازی فیلمش منتشر کرد، روایتی پرسوز ارائه داده به “اعتماد” از روزه داری فرهاد قائمیان بازیگر نقش “حر” به هنگام ایفای سکانس شهادت این یار سیدالشهداء(ع).

روایت احمدرضا درویش را بخوانید:

همه در وسط ميدان جمع شده‌اند. يك طرف نخلستان، يك طرف خيمه‌گاه اوليا(ع) يك طرف خيمه‌گاه اشقيا و يك طرف ريگزار. از آسمان آتش مي‌بارد. باد داغ به پرچم‌ها شلاق مي‌زند. صحنه‌ فيلمبرداري، كربلاست…

اهالي روستاي دولت‌آباد بم مثل هر روز مي‌آيند براي تماشا. نزديك نمي‌شوند.

آن دورها، زن، مرد، بچه، نشسته‌اند روي خاك، عده‌اي ايستاده‌اند، بُهت‌زده، گريان، پوستشان برشته از گرما و از فقر مُدام…

صدها اسب، هنرورها، بدلكاران، آمبولانس‌ها، فن‌هاي بزرگ باد براي شليك خاك، دوربين سنگين و… همه‌ چيز براي شهادت «حُر» مُهياست.

انگار صحراي محشر است…! نبرد «حُر» در ميان اشقيا، در لابه‌لاي كوفيان، اسب‌ها، شمشيرها و… قرار است نيزه تا نيمه در شكم «حُر» فرو‌ رود و از روي اسب بر خاك اُفتد…

سايه‌بان كوچك مخصوص مونيتور، كوره‌ آتش است. ميكروفن داغ است و در دستم مي‌لرزد. بي‌قرارم…

پريشان و مضطرب به سايبان مي‌آيد.

مي‌گويد: همه‌ چيز آماده است ولي…!

مي‌گويم: ولي چي؟

خم مي‌شود و در گوشم چيزي مي‌گويد: …

خبر مانند پُتك است بر سرم! سرم گيج مي‌رود. انگار برگ‌هاي خشك نخل بر ديواره‌ سايه‌بان شعله مي‌كشند.

فرياد مي‌زنم: ‌اي واي …‌اي واي …‌اي واي …

خشمگين، جماعت را مي‌شكافم و به سمت خيمه‌گاه اوليا مي‌روم. دندان‌هايم قفل شده‌اند.

با خود مي‌گويم: خودسري، بي‌نظمي و…!!! آن هم از كسي چون «حُر»؟!!

همه‌ بازيگرها را با نام نقششان صدا مي‌زنم. باور نمي‌كنم. در حيرتم، بُغض دارم، گِله دارم. كف پاهايم‌ گر گرفته‌اند…

با قامتي بلند بالا، سوار بر اسب، يورتمه مي‌رود تا عرق اسب خشك نشود. كلاهخود در دستش، شال روي سرش، زره و خِفتان بر تنش و شمشير و غلاف بر شال كمرش…

افسار اسبش را كه مي‌چرخانم، مي‌فهمد كه نه مهتر اسبم و نه يكي از عوامل پشت صحنه. خيال مي‌كند خودم آمده‌ام تا او را به ميدان ببرم… اسب بي‌تابي مي‌كند. چشم‌هاي جماعت از دور، به ما در لابه‌لاي خيمه‌ها دوخته شده‌اند. به او خيره مي‌شوم… مي‌فهمد كه خبري شده است.

فرياد مي‌زنم: تو با ما چه مي‌كني «حُر»!؟

چشمانش، به كاري فكر مي‌كند كه نكرده است.

مي‌گويد: چه كار كردم آقا؟!

مي‌گويم: تو روزه‌اي؟

ناگهان خُشكش مي‌زند. اسب هم انگار عمق فاجعه را مي‌فهمد. پاسخش سكوت است و بُهت، پلك نمي‌زند.

با غضب مي‌گويم: آخر خوش انصاف، مگر ماه رمضان است! اينجا ته دنياست، روزه هم كه بر مسافر واجب نيست، بازي در صحنه‌ شهادت «حُر» با زبان روزه!؟ با شكم خالي، لب تشنه؟ در 50 درجه گرما؟ در ميان فوج فوج اسب و خود و زِرِه و شمشير؟ كارت تمام است… و كار من…

بطري آب را كه در دستم مي‌بيند، آه از نهادش بلند مي‌شود.

مي‌گويد: نه آقا… نه…

مي‌گويم: يا آب مي‌خوري يا فيلمبرداري تعطيل.

ناگهان هيكل تنومندش به رعشه مي‌اُفتد. از روي اسب فرو‌ مي‌ريزد و بر خاك سجده مي‌كند.

اين ‌بار او فرياد مي‌زند: من قول دادم… قول دادم… قول دادم…

بر بالينش مي‌نشينم: قول چي، به كي، چي داري مي‌گي؟!

بي‌صدا هق هِق مي‌زند. زره، كف دست‌هايم را مي‌سوزاند، وقتي بازوانش را مي‌گيرم. سرش را كه بالا مي‌آورد، خون در چشمانش اشك شده است.

بُريده بُريده مي‌گويد: نذر كرده‌‌ام كه در لحظه‌ شهادت «حُر» روزه باشم.

لب‌هاي خشكيده‌اش مي‌لرزند.

جسم «حُر» بر خاك اُفتاده است. دوربين آرام به صورت او نزديك مي‌شود، دست امام حسين‌(ع) روي سر «حُر» قرار مي‌گيرد. صداي كسي از بلندگوهاي ميدان شنيده مي‌شود.

«آنچنان كه مادرت تو را آزاده ناميد، در دنيا و در روز رستاخيز آزاده‌اي»

انگار نه انگار فيلمبرداري تمام شده، انگار «حُر» سال‌ها نخوابيده است. دهانم را به گوشش مي‌چسبانم.

آرام مي‌گويم: «نذرت قبول دلاور.»




یک کارگردان پیشکسوت با انتقاد از بی برنامگی مدیران برای سامان دادن به اکران گفت⇐چرا بهترین زمان اکران برای فیلمهایی است که با پولهای آنچنانی(!) ساخته میشوند؟؟/تنزل دادن روز ملی سینما به سطح «بلیت نیم بها» ترجمانی روشن از بدون برنامه بودن مسئولان سینمایی کشور است!!

سینماروزان: آشفتگی اکران و عدم توزیع منصفانه سانس میان فیلمها ماههاست که ادامه دارد و اسباب کم کاری و بیکاری بسیاری از سینماگران قدیمی شده و در مقابل مدیران سینمایی به جای حل این آشفتگی مدام از درجه بندی فیلمها و یکپارچگی شوراهای ممیزی حرف میزنند!!

کامران قدکچیان کارگردانی که فیلم تازه اش “جانان” گرفتار فیلمسوزی شده با انتقاد از شرایط نامناسب اکران به“جوان” گفت: موضوع اکرانِ بدِ فیلم‌هاست، به این معنا که در اکران فیلم‌ها تنوع رعایت نمی‌شود. این روز‌ها سینماداران به فروش گیشه توجه دارند و باید با این اتفاق مبارزه کرد و شرایطی فراهم آورد که تمام فیلمها حدی معقول از سانس داشته باشند.

او افزود: برخی فیلم‌ها با فیلم‌هایی که اکران می‌شوند، متفاوت هستند و فرصت اکران پیدا نمی‌کنند. فیلم من دو سال در صف اکران بوده و حالا در بدترین زمان ممکن اکران شده است، مشابه آن هم چندین فیلم اکران شده است که آن‌ها هم فروش خوبی ندارند.

کارگردان “آواز تهران” و “زخمی” اضافه کرد: در حال حاضر فیلم‌هایی در زمان مناسب و عالی اکران می‌شوند که با پول‌های آنچنانی، دستمزد‌های زیاد و سوپراستار‌های مطرح ساخته می‌شوند. چرا؟؟؟ در این باره آقای داوودنژاد هم مقاله‌ای از طرف کانون کارگردانان و تهیه‌کنندگان نوشته‌اند که منتشر شده است. درخواست ما از مدیران این است که واقعاً یک فکر و چاره‌ای برای اکران فیلم‌های کمی متفاوت داشته باشند تا میان فیلم‌های آنچنانی حرام نشوند.

قدکچیان افزود: واقعیت این است که تنزل دادن روز ملی سینما به سطح و تراز «بلیت نیم بها» ترجمانی روشن و بدیهی از بدون برنامه بودن مسئولان سینمایی کشور است. چه اینکه نیم‌بها شدن بلیت سینما در روز ملی سینما نمی‌تواند جبران‌کننده عدم اقبال مخاطبان به آثار سینمایی در طول سال باشد و مدیران سینمایی باید به فکر تولید و اکران مناسب آثاری باشند که مخاطب را با رغبت به سینما‌ها بکشاند نه اینکه در چنین رخداد فرهنگی مهمی آن‌ها را با ترفند آبنبات چوبی مکیدن به دیدن فیلم دعوت کنند.




شهاب حسینی برای دومین بار “شمس تبریزی” شد!!

سینماروزان: حسن فتحی بعد از حواشی گریبانگیر سرمایه گذاران سریال “شهرزاد” قید شبکه خانگی را زده و قصد دارد فیلمی با عنوان “مست عشق” را تولید کند. فیلمی که شهاب حسینی نقش اصلیش را برعهده دارد.

تهیه کنندگی “مست عشق” را مهران برومند برعهده دارد که پیشتر به دنبال تولید سریال خانگی “ماه تی تی” بود ولی بازداشت حسین هدایتی سرمایه گذار سریال مانع این امر شد.

“مست عشق” برشی از زندگی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی و ارتباطش با شمس تبریزی است و جالب اینکه

شهاب حسینی برای دومین بار در زندگیش در این فیلم، نقش شمس تبریزی را بازی خواهد کرد.

شهاب حسینی اولین بار پنج سال پیش در درام پیچاپیچ “ساکن طبقه وسط” ساخته خودش نقش شمس تبریزی را ایفا کرده بود و با لباس سماع گران یک رقص سماع دیدنی هم ارائه داده بود.

شمس تبریزی یکی از 38 نقشی بود که توسط شهاب در “ساکن…” ایفا شد و بلحاظ حسی هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.

به نظر میرسد حسن فتحی “ساکن…” را دیده باشد و برای همین نقش شمس تبریزی را به شهاب داده است.

تمامی صحنه‌های “مست عشق” در ترکیه فیلمبرداری می‌شود و هرچند گفته شده دو سرمایه‌گذار ایرانی و ترکیه‌ای بودجه تولید را فراهم میکنند ولی نام و نشانی از این سرمایه گذاران در دست نیست؟؟!!