1

روایت مریلا زارعی از خوابی عجیب که حین بازی در “خروس جنگی” دید و نام بردن از کارگردان‌هایی که علاقه دارد فقط از جلوی دوربین‌شان رد شود

سینماژورنال: مریلا زارعی بازیگر زن سینمای ایران که در سالهای اخیر به هسته ثابت تیم بازیگران ابراهیم حاتمی کیا بدل شده است در تازه ترین گفتگویش که با “شرق” انجام شده در کنار نام بردن از دو کارگردانی که حتی به رد شدن از جلوی دوربین آنها هم راضی است به روایت خوابی پرداخته که باعث همکاریش با اصغر فرهادی در “درباره الی” شده است.

به گزارش سینماژورنال زارعی درباره اینکه کدام کارگردانها هستند که علاقه دارد فقط از جلوی دوربین شان رد شود می گوید: فقط دو نفر؛ اصغر فرهادی و ابراهیم حاتمی‌کیا. این دو کارگردان کسانی هستند که به‌نوعی سبک کار‌کردنشان با بازیگر به یک تجربه مغتنم منتهی می‌شود. جدیت و تمرین فراوان و تفکر روی نقش در هر دو این عزیزان تعیین‌کننده است. اینجاست که دیگر نقش برایم اهمیت ندارد؛ همین که یک روز، ١٠ روز، ٢٠ روز، ‌فرصت حضور در کنارشان را داشته باشی، به قدر کافی برایت تجربه می اندوزد.

در زمان بازی در “خروس جنگی” خواب دیدم مشغول بازی برای فرهادی هستم

این بازیگر با اشاره به حضورش در “درباره الی” که مسیری تازه در کارنامه اش بود بیان می‌دارد: در زمان پیش‌تولید فیلم «‌درباره الی» ‌من مشغول بازی در فیلم «خروس جنگی» بودم که اتفاقا اکران هر دو این فیلم‌ها هم‌زمان با هم و در همان سال ٨٨ اتفاق افتاد. یک شب خیلی بیخود‌ و بی‌جهت خوابی دیدم که در صحنه فیلمی حضور دارم که کارگردانش اصغر فرهادی است.

وی ادامه می‌دهد: از آنجایی‌ که به احوال خودم آشنا هستم و همچنین به نشانه‌ها معتقد، ‌این خواب را جدی گرفتم. ذهنم مشغول شد که چرا باید چنین رؤیایی را ببینم. فردای آن روز طبق معمول برای کار آفیش بودم. در اتاق گریم از یکی از همکارانم، آقای جواد فرحانی که اتفاقا یکی از تهیه‌کننده‌های فیلم «خروس جنگی» بود، شنیدم که آقای فرهادی مشغول ساختن یک فیلم پُربازیگر است. با شنیدن این جمله تمام وجودم به گوش تبدیل شد. بین خواب شب گذشته و جمله‌ای که در آن روز از آقای فرحانی شنیدم، رابطه جدی احساس کردم. شاید جواد فرحانی کسی بود که من را ترغیب کرد پیگیری کنم.

قصدم این بود که خودم را پیشنهاد بدهم برای بازی کردن

زارعی خاطرنشان می‌سازد: با وجود اصول شخصی و حرفه‌ای‌ام با موبایل آقای فرهادی تماس گرفتم. قصدم این بود که خودم را به آقای فرهادی پیشنهاد بدهم برای بازی‌کردن در فیلم. در آن زمان این کار به‌نوعی کوچک‌شدن و تحقیر محسوب می‌شد که بازیگر حرفه‌ای کمتر می‌توانست زیر بار چنین عملی برود. هرچند تصور می‌کنم موقعیت فعلی آقای فرهادی در سینما به گونه‌ای است که دیگر همکاران برای بازی در فیلم ایشان قطعا داوطلب هستند. اما در آن زمان من فقط بر حسب هشدار ناخودآگاهم و پشتوانه تجربه تلویزیونی که در گذشته در سریال «در شهر» داشتم، این کار را انجام دادم. بدون اینکه از قصد آگاه باشم یا اصلا بدانم موضوع از چه قرار است. به‌هرحال تماس صورت گرفت. خودم را معرفی کردم؛ آقای فرهادی هم خیلی خوب و صمیمی با من برخورد کردند. خوابم را برایشان گفتم و درنهایت گفتم آقای فرهادی اصلا منظورم این نیست که خودم را تحمیل کنم، فقط خواستم این نشانه را جدی بگیرم؛ به‌هرحال اگر فکر می‌کنید من برای بازی در این فیلم مناسب هستم، با تمام اشتیاقم در خدمتم. آقای فرهادی هم توضیح دادند که اتفاقا در نظرم بودی، فقط شرایط این فیلم به‌گونه‌ای است که باید زوج‌های فیلم در کنار هم به آنچه در ذهنم هست نزدیک باشند و در انتها تشکر کردند از تماسم و خداحافظ. چند روز بعد دستیار آقای فرهادی، ‌حمید قربانی که اتفاقا سابقه آشنایی با حمید را از سریال امام رضا، زمانی که کار تدوین می‌کرد، داشتم، تماس گرفت و از من خواست به دفتر بروم تا آقای فرهادی گپی با من داشته باشند. خوب می‌دانستم که این تماس به منزله دعوت به همکاری نیست و فقط یک دیدار است و سؤالاتی که آقای فرهادی از من داشتند.

چهره ای عصبی از من ترسیم کرده بودند

مریلا زارعی می‌افزاید: در آن مقطع از کار حرفه‌ای‌ام کمی نسبت به گذشته سخت‌گیرتر شده بودم. تجربه در کارهای متعلق به سینمای تجاری برایم به دلیل مخاطب عامش جذاب بود اما راضی‌ام نمی‌کرد. خوب می‌فهمیدم که این احوال یک بدقلقی را برایم به ارمغان آورده بود. قطعا در سینما بعد از گذشت زمان، کم‌کم تبدیل به یک بازیگر ناسازگار می‌شوی. قواعد و قوانین حرفه‌ای برایم مهم بود و اگر در پروژه‌ای احساس می‌کردم سهل‌انگاری می‌شود، قطعا با مخالفت من همراه می‌شد. همین‌ها باعث شده بود که از من چهره‌ای عصبی و بدقلق خلق کند که کارکردن با او آسان و سهل نیست. اینها نکاتی بود که به گوش آقای فرهادی رسیده بود و طبعا ایشان را در انتخاب من متزلزل می‌کرد. اما از آنجا که خودم شوق و اشتیاق کارکردن با آقای فرهادی را بروز دادم، ایشان فرصت دفاع به من داد. در آن جلسه مصداق‌های این شنیده‌ها گفته شد و من هم دلایلم را توضیح دادم.

زارعی درباره نقش پیشنهادی برای “درباره الی” بیان می‌دارد: در همان جلسه آقای فرهادی بعد از شنیدن صحبت‌های من سناریو را آوردند و از من خواستند همان جا بخوانم و نظرم را بگویم. من هم سناریو را خواندم. تا آن‌موقع چنین تجریه‌ای نداشتم که در حضور نویسنده و کارگردان فیلم‌نامه‌ای را بخوانم و نظر بدهم اما با کمال میل پذیرفتم. کاری را که شروع کرده بودم، باید تا انتها می‌رفتم. وقتی می‌گویم یا علی، تا آخرین لحظه پای حرفم می‌ایستم. خلاصه اینکه سناریو برایم آن‌قدر جذاب بود که به طرفه‌العینی آن را به انتها رساندم و همان جا اعلام موافقت کردم.

فرهادی گفت نمیخواهی نقش گلشیفته را بازی کنی؟

وی ادامه می دهد: برای آقای فرهادی هم جالب بود. فکر می‌کنم او هم از این برخورد متعجب بود تا جایی که سؤال کرد نقش را خواندی؟ گفتم بله. نقش «شهره» واقعا در سناریو حضور دیالوگی و فیزیکی زیادی نداشت اما برای من مهم نبود. همچنان متکی بودم به همان نشانه در رؤیا. آقای فرهادی حتی پرسیدند مثلا نمی‌خواهی نقش دیگری را بازی کنی مثل سپیده؟ (همان نقشی که گلشیفته بازی کرد) ‌گفتم نه. اگر شما تشخیص دادید که این نقش مال من است، پس همین را باید بازی کنم. خوب فهمیدم که انگیزه من آن‌قدر بالا بود که آقای فرهادی را هم مجاب کرد.  بعد چند تا عکس انداختیم و قرار شد با من تماس گرفته شود برای قرارداد و مراحل بعدی کار.

هر وقت فرهادی نیاز به تفکر داشت، تسبیح مرا می گرفت

مریلا زارعی درباره حال و هوای کار در “درباره الی” می گوید: در آن فیلم (درباره الی) قرار بود شش، هفت بازیگر در کنار هم بیش از دو ماه زندگی کنند و اینکه در صحبت‌های آقای فرهادی فهمیدم که کار برای ایشان آن‌قدر درگیری ذهنی داشت که دیگر فرصت یک عنصر مزاحم در گروه و درگیری با حواشی را ندارد. آقای فرهادی مثل خیلی از کارگردان‌های خوب، روان‌شناس فوق‌العاده‌ای است. درواقع به گونه‌ای با روحیات و خلقیات بازیگرش آشنا می‌شود و از این راه می‌تواند کنترل بازی بازیگر و اعتماد او را به خود جلب کند.

این بازیگر زن ادامه می دهد: یادم هست در آن زمان من تازه از سفر خانه خدا آمده بودم. تسبیحی چوبی داشتم که تنها یادگارم از آن سفر معنوی و پرخاطره بود و تا مدت‌ها در دستم بود. انگار به نوعی به من آرامش می‌داد. آقای فرهادی این وجوه من را خوب می‌شناخت تا جایی که یک روز به من گفت خیلی علاقه‌مندم که یک جایی این تسبیح و ذکرهای تو در فیلم ثبت شود. این جمله او به من آرامش داد. انگار که کارگردان به عمق روح تو وارد شده و واقعا هم شد. در یک پلان این احوال و ذکر من ثبت شده حتی تسبیحم. الان که زمان گذشته خوشحالم که یادگاری از آن دوران در کارنامه‌ام ثبت شده است. گاهی اوقات که آقای فرهادی در میزانسن یا مسائل فنی کار نیاز به تفکر داشت و ذهنش مشغول می‌شد، تسبیح را از من می‌گرفت. شاید این نکات برای آقای فرهادی خیلی شخصی باشد، اما درحال‌حاضر گفتنش برای من اهمیت دارد؛ چراکه بعد از گذشت سال‌ها از آن روز و موفقیت‌های فرهادی در عرصه‌های فرهنگی تأییدی است بر میزان اعتقادش به اصول. همان اصولی که گاهی در ظاهر و قضاوت‌های اشتباه دیگران مغفول می‌افتد




پس از تمجيد حاتمي‌كيا⇐اين مخالف پيشين هم براي مراسم يادبود به پاريس رفت!!+عکس

سینماژورنال: ماجرای پیامهای تسلیت مرتبط با درگذشت عباس کیارستمی تمامی ندارد و جالب است که درست به مانند شهادت مرتضی آوینی که مجالی را فراهم آورد تا مخالفان درجه اول وی از فراقش فریاد وااسفا به آسمان بردارند حالا درباره کیارستمی هم پیامهایی گل درشت از جانب مخالفان سالیان وی می رسد.

به گزارش سینماژورنال بعد از حاتمی‌کیا که درباره پیام تسلیت “قلندر”وارش(!) به تفصیل نوشتیم (اینجا را بخوانید) حضور کیومرث پوراحمد بلافاصله بعد از درگذشت کیارستمی در فرانسه و حضور در مراسم یادبود کیارستمی است که جلب نظر می‌کند.

ابتدا دستیاری در “خانه دوست…”

پوراحمد البته که در دهه شصت علاقه زیادی به کیارستمی و سبک سینمایی وی نشان می‌داد و نه تنها به عنوان دستیار در “خانه دوست کجاست” کنار وی بود بلکه از مجله‌ای که در آن قلم می‌زد فراوان در جهت تحسین کیارستمی و “خانه دوست”ش استفاده کرد ضمن اینکه بعدتر در پاس داشت این فیلم کتابی هم نوشت…

همراهی با حوزه هنری و نقد کیا

ماه عسل پوراحمد با کیارستمی اما زودتر از حد تصور به پایان رسید چون نزدیکی به جریان سینمایی حوزه هنری و همراه شدن با فیلمسازان حاضر در حوزه هنری و از جمله سیدمرتضی آوینی سبب ساز آن شد که پوراحمد نه تنها به نقد جریان سینمایی جشنواره‌ای که کیارستمی را به آن می‌شناختند بپردازد بلکه در اثبات مواضع جدید خویش مستندی مانند “ما و مرتضی” را بسازد.

این نقد در تمام سالهای نزدیکی پوراحمد و حوزه هنری و بخصوص سالهای مرافقت با حجت الاسلام زم و تولید شدن آثاری مانند “خواهران غریب” با حمایت حوزه ادامه داشت اما بعد از خروج از حوزه هنری بود که دوباره ورق برگشت و اوضاع متعادلتر شد.

بازگشت بعد از مرگ

بعد از درگذشت کیارستمی نیز پوراحمد بی‌اعتنا به همه آن طعنه‌ها زودتر از حتی دستیاران کیارستمی خود را به پاریس رساند و در مراسم یادبود او شرکت کرد تا چندین علامت تعجب باشد که در واکاوی این تناقضات در ذهن مخاطبان نقش ببندد…

پوراحمد در یادبود کیارستمی در پاریس

پوراحمد در یادبود کیارستمی در پاریس




دو دهه تقابل حاتمی‌کیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی به پایان رسید؟؟؟/”قلندر” در دایره واژگان حاتمی‌کیا چه معنایی دارد؟

سینماژورنال/حامد مظفری: در میان پیامهای تسلیتی که برای درگذشت عباس کیارستمی از سوی چهره های مختلف سینما صادر شد بیش از همه پیام تسلیت ابراهیم حاتمی‌کیا جلب توجه می‌کرد.

به گزارش سینماژورنال ساعاتی بعد از مرگ کیارستمی، حاتمی‌کیا در یادداشتی نوشت: روحت قرین رحمت اصل‌ترین قلندر سینمای ایران.

این یادداشت و استفاده از صفت “قلندر” برای توصیف کیارستمی به قدر کافی دوپهلو به نظر می‌رسید و مشخص نبود که حاتمی‌کیا در استفاده از لفظ “قلندر” بر وجه مثبت این واژه به شخصیتی دارای عزت نفس تکیه داشته یا شخصیتی گریزان از اجتماع!

دو دهه تقابل

برای آن که بتوانیم به دریافتی کاملتر از منظور حاتمی‌کیا برسیم باید به مرور ارتباط وی با کیارستمی در طی دو دهه اخیر بپردازیم.

ابراهیم حاتمی کیا به هنگام زندگانی کیارستمی از جمله فیلمسازانی به شمار می‌رفت که چندین بار وی را مورد انتقاد شدید وی قرار داده بود.

شاید روترین انتقاد حاتمی‌کیا خطاب به کیارستمی به هنگام ساخت فیلم “آژانس شیشه ای” بازگردد که حاتمی کیا در این فیلم کاراکتر کارگردانی را خلق کرد بلحاظ ظاهری کاملا شبیه به کیارستمی. این کاراکتر  بارانی به تن و عینک آفتابی به چشم در میان حاضران در آژانس کاکتوسی قرار داشت که اعضایش گروگان “حاج کاظم” بودند.

مجید مشیری ایفاگر این کاراکتر بود و این کاراکتر در طول فیلم به صراحت از این می‌گفت که کارگردان است و برای تهیه بلیت جهت شرکت در جشنواره‌ای خارجی به آژانس کاکتوس آمده است!

آژانس شیشه ای
نمایی از “آژانس شیشه ای”/مجید مشیری در شمایل کیارستمی در میان عزت‌ا.. مهرآوران و حبیب رضایی

شخصیت پردازی حاتمی کیا برای این کاراکتر در این جهت صورت گرفته بود که این کارگردان آدمی نشان داده شود که به حضور در بحثهایی که میان حاج کاظم و گروگانهای مختلف-یا به تعبیر حاج کاظم “شاهد”های مختلف- صورت می‌گیرد علاقه ای ندارد و همه سعیش این است که شرایط خروج از آژانس و احتمالا پریدن به سمت جشنواره‌ای خارجی را فراهم آورد.

حین فیلم حتی برخوردی فیزیکی هم میان این کارگردان و “حاج کاظم”(با بازی پرویز پرستویی) که انگار از این همه بی تفاوتی این کارگردان به تنگ آمده صورت میگیرد…

رضا کیانیان و پرویز پرستویی در نمایی از "روبان قرمز"
رضا کیانیان و پرویز پرستویی در نمایی از “روبان قرمز”

در سالهای بعدتر و در آثاری مانند “روبان قرمز” و تصویرسازی کاراکتر یک افغان شوریده مسلک با بازی رضا کیانیان نیز طعنه‌هایی به خلق و خوی رفتاری کیارستمی به چشم می‌خورد؛ درست در فضایی که پرویز پرستویی نیز شمایلی از حاتمی کیا را تداعی می کرد…

طعنه به سینمای جشنواره‌ای و دوپاسپورته‌ها

این تقابلات نمادین در سالهای بعد همراه شد با انتقادات شفاهی حاتمی کیا از کیارستمی و سبک فیلمسازی او در دهه شصت.

از جمله این انتقادات شفاهی به ابتدای سال 93 بازمی‌گشت که حاتمی‌کیا با حضور در برنامه “راز” نادر طالب‌زاده با انتقاد از سینمای جشنواره‌ای که کیارستمی از پیشروانش بود بیان داشت:  همکاران من اگر نمی‌خواهید حرف مردم را بزنید پس زنده باد سینمای جشنواره ای؛ آن ور آبیها کیف هم می‌کنند از کارتان! برخی فیلمسازان واقعا درگیر ردکارپت شده اند. این دوپاسپورته‌ها بویژه در حوزه فرهنگ یعنی چه که اتفاق افتاده؟ چرا طرف یک پایش این ور است و یک پایش آن ور؟ این غم‌انگیز است برای ما که برخی تا می‌بینند خبری است دنبال عافیت باشند و جای دیگر بروند. اگر از این مملکتی پای آن بایست.

تقابل در جشنواره مقاومت به اوج رسید

چند ماه بعد در مهرماه 93 و در اختتامیه جشنواره مقاومت حاتمی‌کیا با طعنه‌هایی تندتر به کیارستمی تاخت و چنین گفت: عزیزکرده‌ای از سینمای ایران، اخیرا حرف‌هایی زده و شهدا را قربانی جنگ دانسته است. من مصاحبه این کارگردان را چندین‌بار دیدم. البته همیشه می‌دانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بی‌تفاوت است. از همین‌رو از استادان خود که در راس آنها سیدمحمد بهشتی قرار دارد می‌خواهم که نگاه خود را نسبت به این اظهارنظر بیان کنند.

اعتراض ابراهیم حاتمی‌کیا به آن بخش از اظهارات عباس کیارستمی مربوط می‌شد که چند ماه قبلتر در حاشیه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکا بیان شده بود.

کیارستمی در آن جلسه گفته بود: یک‌هفته قبل از اینکه اینجا بیایم یکی از فیلمسازانی که سال‌ها فیلم جنگی ساخته {اشاره به ابراهیم حاتمی‌کیا} فیلم‌های پرهزینه جنگی – و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین بودجه‌های خیلی سنگین می‌گیرد و فیلم‌های جنگی می‌سازد، گوش من را پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم می‌جنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش می‌گشت. “خانه دوست کجاست” یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌هایی بود که من ساختم، درواقع همه‌جای دنیا آن را می‌شناسند.

این کارگردان ادامه داده بود: “خانه دوست کجاست” ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد. اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به دوره‌ای از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن دوره هم بچه‌ها را به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آنها فکر کرد که آنها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.

ابراهیم حاتمی‌کیا در دیگر اظهارات خود در اختتامیه جشنواره مقاومت ۹۳ عباس کیارستمی را کارگردانی معرفی کرد که همواره مورد حمایت وزارت‌خارجه بوده است.

 اشاره اخیرش به جریان دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷ توسط کیارستمی مربوط می‌شود که در زمان خود در پی کش‌وقوس‌های فراوان در ساختمان بهارستان، ‌دکتر علی‌اکبر ولایتی، ‌وزیر امورخارجه وقت، در معرفی‌شدن فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره فیلم کن تاثیرگذار بود.

عباس کیارستمی بعد از اظهارات حاتمی کیا وقتی مخاطب سوالی قرار گرفت مبنی بر اینکه نظرش نسبت به صحبتهای حاتمی کیا چیست فقط بیتی از اشعار سعدی را خواند و گفت: «گر خسته‌دلی نعره زند بر سر کویی / عیبش نتوان گفت که بی‌خویشتن است آن.»

عیادتی رسمی به اهتمام حبیب

این تقابلات و نیش و کنایه ها ادامه داشت تا شدت یافتن بیماری سرطان عباس کیارستمی در فروردین 95 و چندین بار بستری شدن وی در بیمارستان.

شدت یافتن بیماری سبب ساز آن شد که دو ماه قبل از مرگ، حاتمی‌کیا از عباس کیارستمی عیادت کند. این عیادت هم نه در خانه کیارستمی و فضایی صمیمانه که به هنگام یکی از چک‌آپ‌های بیمارستانی‌ کیارستمی در فضایی کاملا رسمی فراهم شد.

جالب است که حلقه واسطه میان حاتمی‌کیا و کیارستمی برای ترتیب دادن این عیادت نویسنده‌ای به نام حبیب احمدزاده بود که در سالهای اخیر به عنوان مشاور فیلمنامه هم در کنار امثال کیومرث پوراحمد و خسرو سینایی حضور داشته و هم کنار امثال حسن برزیده و پرویز شیخ‌طادی.

آیا ماجرا ادامه دارد؟

مرور همه این اتفاقات برای طرح این پرسش بود که آیا تقابلات حاتمی‌کیا-کیارستمی با مرگ کیارستمی پایان پذیرفته است؟ یا آن که خیلی زود این تقابلات در جایی دیگر و محفلی دیگر و این بار با نیش و کنایه به همروان کیارستمی امتداد خواهد یافت؟

باید منتظر ماند و اتفاقات تازه را رصد کرد…




در گفتگویی پر از ذکر خیر “اوج” بیان شد⇐انتقاد کارگردان “ایستاده در غبار” از انجمن دفاع مقدس+افشای دلایل رد شدن یک فیلمنامه قهرمان‌محور در دولت یازدهم+ماجرای دستمزد 500 هزار تومانی+ابراز ارادت همزمان به حاتمی‌کیا، کیمیایی و مهرجویی+…

سینماژورنال: محمدحسین مهدویان کارگردان درام زندگینامه ای-جنگی “ایستاده در غبار” در مدت اکران فیلمش گفتگوهای فراوانی داشته است اما تازه ترین گفتگویش که با “اعتماد” انجام شده از یک جهت ویژه است.

به گزارش سینماژورنال این ویژگی آن است که او در بخشهای مختلف این گفتگو مرتب ذکر خیر اوج را گفته و برای تشکر از مدیران این سازمان هنری-رسانه ای سنگ تمام گذاشته است.

 مهدویان در مقابل حمایت از اوج به انتقاد از دیگر ارگانهای متولی سینمای جنگ و از همه مهمتر انجمن سینمای دفاع مقدس پرداخته است.

البته که این گفتگوی مهدویان بخشهای خواندنی دیگری هم دارد؛ مثلا جایی که او درباره ردّ شدن فیلمنامه ای با نام “ژنرال” در دولت یازدهم به دلیل وجه قهرمان پردازانه اثر می گوید یا جایی که از ابراز ارادت همزمان به حاتمی‌کیا، مهرجویی و کیمیایی حرف میزند اما شاکله گفتگو می‌تواند سنگ تمام یک کارگردان برای ارگان تأمین کننده بودجه‌اش قلمداد شود.

متن کامل گفتگوی مهدویان با “اعتماد” را بخوانید:

آقاي مهدويان شما با سازمان اوج چه نسبتي داريد؟ اينجا كارمند هستيد؟
خير. من براي اوج در يك سال اخير يك فيلم ساختم و يك ويديوكليپ.
همكاري با سازمان اوج پيشنهاد خودتان بود؟
ايده فيلم ساختن درباره فرماندهان را سه سال پيش سازمان اوج به من داد. آن موقع خيلي تمايل نداشتم چنين فيلمي بسازم.
چرا تمايل نداشتيد؟
چون فكر مي‌كردم فيلم‌هايي با اين موضوع تكرار تجربه مجموعه «آخرين روزهاي زمستان» است. به خاطر همين فيلمنامه ديگري نوشتم اما شوراي پروانه ساخت مجوز نداد.
موضوع فيلمنامه چه بود؟
اين فيلمنامه با عنوان «ژنرال» درباره يك تيمسار زمان شاه بود كه درگير ماجراي انقلاب مي‌شود. به نظر خودم داستان جذابي بود و نگاه متفاوتي به انقلاب داشت.
مشكل‌شان با فيلمنامه چه بود؟
مشكلات متنوعي درباره فضاي فيلم داشتند اما در ‌‌نهايت با قهرمان فيلم مشكل داشتند. مي‌گفتند يك تيمسار ستاد شاهنشاهي نمي‌تواند قهرمان يك فيلم باشد و قهرمان‌تان را عوض كنيد.
چه كسي اين حرف را به شما زد؟
نماينده شوراي پروانه ساخت.
چه سالي؟
اگر اشتباه نكنم سال ۹۲ يا ۹۳ بود. دوستان تازه در شوراي پروانه نمايش مستقر شده بودند و مي‌گفتند نه براي ما خوب است و نه براي خودت كه بعد از «آخرين روزهاي زمستان» چنين فيلمي بسازي.
پس از ساخت «ژنرال» كه نااميد شديد، سراغ «ايستاده در غبار» رفتيد؟
در طول اين مدت در مورد موضوعاتي كه پيشنهاد شده بود پژوهش‌هايي داشتم. از طرفي آن فيلمنامه هم به نتيجه نرسيده بود. يك مقدار كه پژوهش جلو رفت به نظرم آمد از ميان آدم‌هايي كه سازمان اوج پيشنهاد داده بود، احمد متوسليان شخصيت متفاوتي است.
سازمان اوج با توجه به موفقيت شما در مجموعه «آخرين روزهاي زمستان» به شما پيشنهاد فيلمسازي داد؟
اصلا همه‌چيز از «آخرين روزهاي زمستان» شروع شد.
آخرين روزهاي زمستان را چه كسي سرمايه‌گذاري و تهيه كرد؟
شبكه يك. از اين مجموعه يك مستند سينمايي هم درآمد و در جشنواره‌ها روي پرده رفت.
«آخرين روزهاي زمستان» پيشنهاد تلويزيون بود؟
من مجموعه‌اي از رفقا و دوستان را كنار خود دارم كه حبيب‌الله والي‌نژاد (تهيه‌كننده) «ايستاده در غبار» جزو اين مجموعه است. در‌‌ همان مجموعه آقاي والي‌نژاد پيشنهاد داد در خصوص فرماندهان زمان جنگ مستندي بسازيم. من گفتم اگر قرار باشد كاري در اين راستا بكنيم، بايد جدي و با توليدات تلويزيون فرق داشته باشد. او هم قبول كرد و «آخرين روزهاي زمستان» ساخته شد.
بودجه خيلي خوبي هم داشت، در كل براي شما پولساز بود!
من بابت اين فيلم كلي جايزه گرفتم. اگر منظورتان پول خوب است، به جايزه‌ها مربوط مي‌شود. پول‌هايي كه من از جايزه‌هاي آن فيلم گرفتم خيلي بيشتر از دستمزد خودم بود. ما آن فيلم را نسبت به خودش با هزينه كمي ساختيم و هزينه ساخت آن كم‌كم به دست‌مان رسيد.
چقدر براي اين مجموعه ۱۰ قسمتي هزينه شد؟
نزديك به ۶۵۰ ميليون تومان.
به نسبت كارهاي مستند بودجه گراني داشت!
بله. براي همين مي‌گويم بودجه‌اش را كم‌كم جمع كرديم. با يك بودجه خوب براي ساخت يك مجموعه مستند كار را شروع كرديم اما بعد ديديم اين بودجه كم است. براي هر قسمت نزديك به ۶۶ ميليون تومان هزينه شد. آن سال‌ها مستندهاي ۴۰، ۵۰ دقيقه‌اي با ۱۰، ۱۵ ميليون تومان ساخته مي‌شد.
برگرديم به «ايستاده در غبار». زماني كه اوج به شما پيشنهاد همكاري داد نگراني نداشتيد اين پيشنهاد از سوي سازماني است كه سياست‌هاي خاص خودش را دارد؟
چرا، طبيعتا نگران بودم و وقتي فيلمنامه را مي‌نوشتم، فكر مي‌كردم اين فيلمنامه را سازمان اوج نمي‌پذيرد. يك چيزي درون من از متوسليان شكل گرفته بود كه بايد آن را مي‌ساختم و خودم را آماده كرده بودم كه سازمان اوج آن را نپذيرد. راستش بدم نمي‌آمد يكي به من بگويد اين كار را نبايد بكني. چون فيلم پردردسري بود. به همين دليل در نوشتن فيلمنامه هيچ ملاحظه‌اي نكردم اما ماجرا جور ديگري پيش رفت.
اگر با فيلمنامه مخالفت مي‌كردند، دنبال تهيه‌كننده ديگري نمي‌رفتيد؟
نه، براي اينكه عملا تنها جايي كه مي‌توانست از ساخت اين فيلمنامه حمايت كند، سازمان اوج بود.
منظورتان تامين بودجه فيلم است؟
نه فقط اين نيست. طبيعي است كه فيلم جنگي نياز به پول و تامين توپ و تانك دارد. اما من مساله ديگري هم در نظر داشتم. اگر اين فيلمنامه جاي ديگر ساخته مي‌شد قطعا حملات زيادي به آن مي‌شد و مثلا از طرف سپاه پذيرفته نمي‌شد. به سازمان اوج اعتماد وجود دارد و به قول معروف خودي است. ساختن چنين فيلمي در اين سازمان براي ما امنيت بيشتري ايجاد مي‌كرد.
زاويه ديدتان به سازمان اوج خيلي جالب است!
حلقه مفقوده زندگي ما، مرز‌ها و خطوطي است كه بين خودمان و ديگران مي‌كشيم. ما در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه چند پاره و چند دسته شده‌ايم و دور از هم افتاده‌ايم و قضاوت‌هايي درباره هم داريم. ما خيلي زود برچسب مي‌زنيم و آدم‌ها را دسته‌بندي مي‌كنيم. در سينما هم وضعيت به همين شكل است. مي‌گوييم سازمان اوج و بعد فكر مي‌كنيم كه اين سازمان كجاست؟ هر مجموعه‌اي را آدم‌هايي اداره مي‌كنند كه مي‌توانيم با آنها گفت‌وگو كنيم. وقتي من فيلمنامه «ايستاده در غبار» را به اوج آوردم آقايان احسان حسني و حبيب‌الله والي‌نژاد آن را خواندند و از من حمايت كردند. آقاي حسني «مديرعامل سازمان اوج» فيلمنامه را خوب فهميد و درباره آن با من حرف زد. او گفت اين احمد متوسليان به روايت شماست. ما فيلمنامه را جاهاي ديگري هم برديم اما هيچ كس مثل آقاي والي‌نژاد و آقاي حسني كنار ما نايستاد. اين فيلمنامه يك مرحله خيلي سخت را از ارديبهشت ۹۳ تا اواسط مردادماه گذراند. بيشترين فشار را اين دو نفر تحمل كردند تا فيلمنامه را به سلامت از دالان تطهير عبور دهند.
به هر حال سازمان اوج به محمدحسين مهدويان، كارگردان «آخرين روزهاي زمستان» پيشنهاد مي‌دهد كه فيلم «ايستاده در غبار» را بسازد. همان طور كه با ابراهيم حاتمي كيا كار مي‌كند. منظورم اين است كه گفتماني كه شما از آن حرف مي‌زنيد نمي‌تواند با فيلمسازان و هنرمندان ديگر ايجاد شود.
شما توقع داريد مثلا كانون پرورش كودكان و نوجوانان به آقاي حاتمي‌كيا سفارش كار بدهد؟ آنجا استراتژي‌هايش مشخص است و براي كودكان فيلم مي‌سازد. اينجا با موضوع جنگ و انقلاب و سبك ايراني اسلامي فيلم مي‌سازند. براي موضوعات تلخ اجتماعي برنامه‌اي ندارد.
منظور من اين نبود، شما از برقراري ارتباط راحت حرف زديد و…
اوج مي‌توانست سفارش ساخت فيلم احمد متوسليان را به خيلي‌ها بدهد، اما اين اتفاق نيفتاد. سبك فيلمسازي من مشخص و معلوم است به كدام نسل تعلق دارم. خيلي از فيلمسازان نسل گذشته، سال‌ها متولي سينماي جنگ بودند و درباره فرماندهان فيلم ساختند. اتفاقا اينكه سازمان اوج به من و آقاي حاتمي‌كيا در يك دوره پيشنهاد فيلمسازي مي‌دهد، به نظرم اتفاق خوبي است. چرا در تمام اين سال‌ها انجمن سينماي دفاع مقدس و حوزه هنري اين كار را نكرده است؟ نمي‌توانيد توقع داشته باشيد اوج به رخشان بني‌اعتماد پيشنهاد ساخت فيلم بدهد.

محمدحسین مهدویان
محمدحسین مهدویان در پشت صحنه “ایستاده در غبار”


قطعا اين توقع را ندارم!
كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان هم به خانم بني‌اعتماد پيشنهاد فيلمسازي نمي‌دهد. هيچ مجموعه و سازمان توليد‌كننده فيلمي به جز فارابي كه وظيفه‌اش حمايت از سينماي ايران است، اين كار را نمي‌كند. ما در ساز و كاري زندگي مي‌كنيم كه فرهنگ در آن دولتي است. تقريبا همه فيلم‌ها حتي فيلمسازان اپوزوسيون دولتي هستند. در اين شرايط سازمان‌هاي دولتي هم براي ساخت فيلم‌ها به وجود مي‌آيد. مثلا سپاه مي‌خواهد بخشي از درآمدهاي خود را صرف توليد فيلم كند. اگر قرار باشد فيلم جنگي ساخته شود بهتر است يكي مثل حاتمي كيا بسازد.
اين حرف به منزله اين است كه اگر قرار باشد به عنوان فيلمساز به فعاليت در سينما ادامه دهيد، حتما بايد سازماني مثل اوج براي حمايت وجود داشته باشد؟
من يكي دو سالي است كه درگير ساخته شدن «ايستاده در غبار» هستم و به سينما نزديك شدم و مي‌توانم به جرات بگويم كمتر از دو الي سه درصد اين سينما خصوصي است. حتي تهيه‌كننده‌هايي كه ژست خصوصي‌سازي مي‌گيرند از پول دولتي استفاده مي‌كنند. تمام پولي كه در سينماي ايران، صرف فيلمسازي مي‌شود از حاكميت است. بعضي از آنها كه پول را خرد خرد از نهادهاي دولتي مي‌گيرند و در آخر هم فيلم را به اسم خودشان تمام مي‌كنند. اين كثيف‌ترين شكل فيلمسازي دولتي است. شما صاحب كالايي مي‌شوي كه خودت پولش را نداده‌اي.
البته اين كار را هنر مي‌دانند. هنر جذب سرمايه!
خيلي چيز‌ها در اين مملكت هنر است. (مي‌خندد) يك مدل ديگر اينكه تهيه‌كننده‌ها بخشي از فيلم را شريك مي‌شوند. مثلا ۷۰ درصد را از دولت مي‌گيرند و قرار است ۳۰ درصد را خودشان هزينه كنند، اما فيلم را با‌‌ همان پول دولت جمع مي‌كنند. در واقع صاحب ۳۰ درصد فيلم مي‌شوند بدون اينكه پولي خرج كرده باشند. يك شيوه ديگر هم وجود دارد و آن اينكه تهيه‌كننده كل پولش را از جاي ديگر مي‌گيرد. در سيستمي كه همه‌چيز دولتي است، اين صادقانه‌ترين شيوه فيلمسازي است. من زمان دانشجويي طرفدار سينماي آزاد و هاليوود بودم اما زماني كه ديدم تا زير چانه‌مان در اقتصاد دولتي فرو رفته‌ايم فهميدم چيزي خارج از دولت وجود ندارد. در همه حوزه‌ها همين روال را داريم. مثلا رسانه‌هاي ما هم دولتي هستند. ما خبرگزاري آزاد نداريم. در اين كشور پايه و اساس همه‌چيز بعد از انقلاب، دولتي ريخته شده و در اين ميان تهيه‌كننده‌ها با هم دعواي زرگري دارند. او مي‌گويد تو پولت را از اينجا گرفتي و آن يكي مي‌گويد تو از فلان نهاد گرفته‌اي.
يعني براي‌تان مهم نيست كدام نهاد و سازمان به فيلمي كه مي‌خواهيد بسازيد بودجه مي‌دهد؟
در اين شرايط من به عنوان فيلمساز به اينكه پول يك فيلمي از كجا مي‌آيد فكر نمي‌كنم. من وظيفه دارم سرمايه فيلمم را تامين كنم. هر فيلمسازي وقتي فيلمنامه‌اي در دست دارد فكر مي‌كند اگر الان اين فيلم را نسازد چيزي از تاريخ بشريت كم خواهد شد. در نتيجه ساخت فيلم برايش اهميت دارد. او ديگر نه به فروش فكر مي‌كند و نه مخاطب. من براي ساخت «ايستاده در غبار» همه تلاشم را كردم كه يك اتفاق بيفتد و يك اتفاقي هم در سينما نيفتاد. يك اثري كه بايد توليد مي‌شد توليد شد و جلوي اثري كه نبايد توليد مي‌شد هم گرفتم. در اقتصاد آزاد تو موظفي اثري كه بايد توليد شود، توليد كني اما ما در سينماي ايران وظيفه داريم بودجه‌هايي كه خرج فيلمسازي مي‌شود، صرف ساخت فيلم خوب كنيم.  حاكميت در طول يك سال، مبلغي نزديك ۶۰ ميليارد تومان را به طرق مختلف وارد سينما مي‌كند اين پول بايد دست فيلمساز خوب برسد. اين پول به هر حال خرج مي‌شود و اگر عده‌اي با اين پيش فرض كه ما اين پول‌ها را استفاده نمي‌كنيم، سمت اين بودجه‌ها نروند، ما شاهد ساخت فيلم‌هاي ضعيف خواهيم بود.
البته اين مساله به تمايل حاكميت براي توليد فيلم‌هاي خوب هم بستگي دارد.
حاكميت هم اگر اين صلاحيت و تشخيص را نداشته باشد، فيلمساز مي‌تواند اين كار را بكند.
شما چه كاري كرديد؟ به فيلمسازان ديگر هم ياد بدهيد!
به نظر مي‌آيد بخشي از حاكميت به بخشي از فيلمسازان بي‌اعتماد شده است. ما برخي از ژست‌ها را بايد كنار بگذاريم. تجربه من در سازمان اوج نشان مي‌دهد خيلي از فيلمسازان با تعامل درست در سازمان اوج مي‌توانند تجربه فيلمسازي را داشته باشند و عكس اين مطلب هم صادق است. ما وقتي با هم ديالوگ برقرار مي‌كنيم، مي‌فهميم اشتراكات‌مان زياد است. مشكل اينجاست كه ما تنها روي موارد اختلاف پافشاري مي‌كنيم. البته من فكر مي‌كنم اين گفتمان در حال شكل‌گيري است. در نسل ما اين اتفاق در حال افتادن است. ما نسلي هستيم كه نه كسي از هم كشته‌ايم و نه از دو حزب سياسي مختلف بوده‌ايم. زمانه ما، صف‌بندي‌هاي سياسي وجود نداشت. در نتيجه راحت‌تر با هم كنار مي‌آييم. دوره خوبي شروع شده و مي‌تواند ادامه‌دار هم باشد.
شما نان خوش فكري‌تان را مي‌خوريد كه الان در سينما هستيد يا اينكه با رانت توانستيد «ايستاده در غبار» را بسازيد؟
من وابستگي به جايي ندارم و سوابقم مشخص است. اتفاقي كه در «آخرين روزهاي زمستان» افتاد از ارتباط من و آقاي والي‌نژاد شكل گرفت. او تهيه‌كننده نخستين مستندي بود كه توليد كردم.
خوب در نخستين فيلم‌تان چطور با آقاي والي‌نژاد آشنا شديد؟
من يك فيلم مستند به نام «استخوان‌هاي لاي زخم» به تهيه‌كنندگي ايشان ساختم و اتفاقا نخستين‌بار كه من را ديد گفت اگر مي‌خواهي در سينما فعاليت كني، بايد سنگ به شكمت ببندي. دستمزد من سر آن فيلم ۵۰۰ هزار تومان بود.
به لحاظ اعتقادي و تفكري به آقاي والي‌نژاد نزديك بوديد؟
هم نزديك و هم علاقه‌مند به موضوعات جنگ و تاريخ معاصر بودم. اما اين دليل همكاري ما نبود. من دوستي در دانشگاه داشتم به نام اردلان عاشوري. او رفت و آمدي در روايت فتح داشت. مسوول دفتر مستند و تجربه در آنجا شد. اردلان فيلم پايان نامه‌ام را ديد و خيلي خوشش آمد و گفت بيا فيلم مستند براي روايت فتح بساز. من را به والي‌نژاد معرفي كرد. نخستين فيلمي كه ساختم مورد توجه قرار گرفت. آن موقع حسين معززي نيا در اكران خصوصي فيلم را ديد و گفت اين فيلم خيلي فوق‌العاده و پر از نبوغ و خلاقيت است. البته آن فيلم هيچ‌وقت از تلويزيون پخش نشد و به خاطر لحني كه داشت توقيف شد. اما اين تعريف‌ها باعث شد من اعتماد به نفس پيدا كنم و همكاري با آقاي والي‌نژاد را ادامه دادم. تا اينكه سال ۸۷ آقاي والي‌نژاد به من پيشنهاد داد يك فيلم درباره حسن باقري كه قبل از آن هم درباره‌اش حرف مي‌زديم، بسازم. آن موقع فيلمي را براي پايان نامه كار‌شناسي ارشد با روش داكيودرام آماده مي‌كردم. از‌‌ همان موقع يك جاه‌طلبي‌اي با من همراه بود. همين الان هم مي‌خواهم يك افق ديگر را فتح كنم. به آقاي والي‌نژاد گفتم بيا يك داكيو درام كار كنيم. گفت يعني چه؟ توضيحاتي دادم. آن زمان تجربياتي در حوزه تلويزيون شده بود اما كار دو ژانري خيلي جدي گرفته نمي‌شد. والي‌نژاد به من اعتماد پيدا كرد. البته او كلا به جوان‌ها اعتماد مي‌كند. بعضي وقت‌ها نتيجه مي‌دهد و بعضي وقت‌ها هم نه. من چهار سال زندگي‌ام را درگير «آخرين روزهاي زمستان» بودم.
زماني كه مي‌خواستيد از داكيو درام در «ايستاده در غبار» استفاده كنيد، نگران نبوديد كه خودتان را تكرار مي‌كنيد و اينكه ممكن است اين شيوه در سينماي ايران مخاطب جذب نكند؟
يكي از دلايلي كه ابتدا نمي‌خواستم «ايستاده در غبار» را بسازم، افتادن به ورطه تكرار بود. اما دو تفاوت در اين كار ديدم. يكي اينكه احمد متوسليان با حسن باقري خيلي فرق دارد. باقري شمايل يك آدم با هوش را دارد و كهن الگوهاي قهرماني در سينماست. اما متوسليان هيجاني و عصبي است و گاهي تصميمات اشتباه مي‌گيرد. مي‌توانستم از متوسليان كليشه‌زدايي كنم و چهره‌ واقعي‌اش را نشان بدهم. در روايت شيوه داستان‌پردازي «آخرين روزهاي زمستان» را گرفتم و بيشتر شبيه زندگي‌اش كردم. فرم ساختاري را وارد فرم روايي كردم. به همين دليل نريشن را حذف كردم.
فيلمنامه اوليه اين فيلم چقدر دستكاري شد و تغيير كرد؟
يكي از واقعيت‌هايي كه در «ژنرال» با آن مواجه شدم اين بود كه بايد ميزان سرسختي‌ات را با فيلمنامه پيدا كني. اينها واقعيت است. بايد بفهمي ماهيت و جوهره فيلمنامه‌ات چه چيزي است و بعد بايد بتواني تعامل كني. در ارشاد هم وضعيت همين است. بايد تعامل كني و يك چيزهايي را ملاحظه كني. اما بايد مراقب باشي كه فيلمنامه جوهرش را از دست ندهد.
اما در مورد «ايستاده در غبار» شما با چند سازمان و نهاد رو به رو بوديد، ارشاد، سازمان اوج، نهادهاي متولي سينماي جنگ و از همه مهم‌تر خانواده احمد متوسليان.
اين بخش سخت ماجرا بود. سازمان اوج كه براي من هميشه در دفتر آقاي والي‌نژاد و آقاي حسني خلاصه مي‌شود و اصلا نمي‌دانم اين سازمان چه كار مي‌كند و كارهاي ديگرش چيست. اين دو نفر با من همراه بودند. منصفانه نيست نگويم اگر اين دو نفر نبودند اين فيلم ساخته نمي‌شد. ما مشكلاتي داشتيم كه اين دو نفر حل مي‌كردند.
فيلمنامه را دست‌شان مي‌گرفتند و رضايت سازمان‌ها و نهادهاي متولي جنگ تحميلي را مي‌گرفتند؟!
دقيقا چيزي شبيه اين بود. فيلم ساختن درباره جنگ خيلي سخت است چون صاحب و متولي زياد دارد. يك زماني شما مراجعه مي‌كني به ارشاد و به شما مي‌گويند يا اين فيلم را مي‌تواني بسازي يا نمي‌تواني. اما زماني مي‌شود كه پول فيلمي را يكي مي‌دهد، تاييدش را جاي ديگر مي‌كند و صدور پروانه ساخت و نمايشش هم برعهده سازمان ديگري است. اما اين وسط يكي پيدا مي‌شود و مي‌گويد من كجاي اين فيلم هستم؟ حالا اينجا كه خيلي هم مدعي است رسانه و تشكيلات خودش را دارد و احترام و سوابق. اصلا تشخيص اينكه فيلمنامه يك فيلم را بايد به كدام سازمان‌ها بدهيم، بر عهده اين دوستان بود.

ایستاده در غبار
ایستاده در غبار


در واقع سازمان اوج را سپر بلاي خودتان كرديد؟
اوج سپر بلاي ما شد.
نيت قبلي كه نداشتيد؟!
نه اينها واقعيات است. قبلا وقتي شما مي‌خواستي يك فيلم جنگي بسازي بايد مي‌رفتي با سپاه و سردار روبه‌رو مي‌شدي. من فيلمساز اگر بخواهم با يك سردار حرف بزنم از‌‌ همان ابتدا بازنده‌ام. وقتي در يك سازماني از‌‌ همان جلوي در، كمربند و موبايل من را مي‌گيرند من بازنده‌ام چون آنها من را دنبال خودشان مي‌برند. شكل برگزاري اين جلسات هم خيلي خوب نيست. يك زماني آقاي ملاقلي‌پور و حاتمي كيا طرف مقابل اين افراد هستند، اين كارگردان‌ها هم سوابق نظامي دارند و در جبهه بودند. حالا اگر به اين فيلمسازان بگويند از كجا آمدي، مي‌توانند به طرف مقابل بگويند از‌‌ همان جايي آمدم كه تو آمدي! اما براي من كار سخت است. سازمان‌هايي مثل اوج، ماهيت كارشان فرهنگي است و با مكان نظامي فرق دارند. مواجه بودن با اين سازمان‌ها خيلي بهتر از مواجه شدن با سازمان‌هاي نظامي است. موسساتي چون انجمن دفاع مقدس اصلا براي همين به وجود آمدند. براي اينكه فيلمساز با سازمان‌هاي نظامي مواجه نشود اما در ادامه به جاي خدمت‌رساني به سينماگران، خودشان از صد‌ها نهاد نظارتي بد‌تر شدند. سازمان اوج من را از مواجه با كساني كه ممكن بود من را عصباني كند، نجات داد. يك بار در يكي از اين جلسات شركت كردم و واقعا عصباني شدم چون زبان اين افراد را نمي‌دانستم.
خانواده متوسليان را هم سازمان اوج راضي كرد؟
در اين باره چون مسائل خانوادگي است نمي‌توانم همه جزييات را بگويم. يك بخش كوچكي از خانواده درباره بخش‌هايي از فيلم نقطه نظراتي داشتند و ما هم با آنها وارد تعامل شديم و به نتيجه رسيديم.
فيلمنامه را در اختيار خانواده متوسليان قرار داديد؟
اگر به من بود، فيلمنامه را نمي‌دادم به كسي بخواند. اين كار دليلي ندارد فيلمي را مي‌سازم روايت من از ماجراست. من بايد يك پژوهش خوب داشته باشم و در پژوهش هم از خانواده استفاده كنم كه اين كار را كردم.
از كدام اعضاي خانواده استفاده كرديد؟
برادر بزرگ خانواده و دو تا از خواهر‌ها.
چرا از همه افراد خانواده استفاده نكرديد؟
با دو تا از برادرهاي ديگر هم تماس گرفتيم اما تمايلي به همكاري نداشتند. ما دوست داشتيم همه اعضاي خانواده باشند. يكي دو نفر از اعضاي خانواده هم به نظر مي‌آمد نمي‌توانند كمكي كنند. كلا فيلم ساختن درباره آدم‌هايي كه اطرافيان‌شان زنده‌اند خيلي كار سختي است. هر كدام روايت خودشان را از شخصيت دارند.
خصوصا درباره احمد متوسليان كه هر از گاهي خبرهاي ضد و نقيضي مبني بر زنده ماندن او در رسانه‌ها منتشر مي‌شود.
خدا را شكر آقاي والي‌نژاد اين فيلم را از دالان‌هاي مختلف عبور داد. مانند تركش تير و سنگر ايستاد تا ما فيلم‌مان را بسازيم. اين فيلم را ۱۵ سال پيش در ايران نمي‌شد ساخت. تغييرات پيش آمده عجيب و غريب نيست اما يك قدم به جلوست. يك زماني ما با شلوار جين و پيراهن آستين كوتاه در موسسه «روايت فتح» رفت و آمد داشتيم و براي خيلي‌ها عجيب بود. اصلا اين چيز‌ها در مملكت‌مان مساله بود. اما بعد از گذشت مدت زماني عادي شد. الان براي كمتر كسي اين مسائل مهم است.
اما سوال آخرم در مورد ابراهيم حاتمي‌كياست. به او ارادت خاصي داريد؟
اين چه سوالي است از من مي‌پرسيد؟ (مي‌خندد)
اسمش را زياد مي‌آوريد و در اختتاميه هم بعد از گرفتن سيمرغ از او ياد كرديد.
من اين را به آقاي حاتمي‌كيا هم گفتم. نخستين فيلمي كه از او در سينما ديدم «از كرخه تا راين» بود. آرزوي ما كه سينما را دوست داشتيم و آن دوران فيلم‌هاي او را دنبال مي‌كرديم اين بود كه روزي ابراهيم حاتمي‌كيا شويم. آن موقع دوران اوج اين كارگردان بود. ما با سوداي حاتمي‌كيا شدن وارد سينما شديم. من خيلي به ايشان ارادت دارم و تحت تاثير «ديد‌بان» او هستم. البته به فيلمسازاني چون داريوش مهرجويي و مسعود كيميايي هم ارادت ويژه‌اي دارم.
مشخصا كدام فيلم‌هاي‌شان را دوست داريد؟
«ليلا»ي مهرجويي كه در نوجواني آن را ديدم. كيميايي را هم با فيلم «ضيافت» و «مرسدس» شناختم و خيلي دوست داشتم. البته نخستين فيلمي كه از كيميايي در سينما ديدم «تجارت» بود.
پس چرا فقط از آقاي حاتمي‌كيا در اختتاميه جشنواره فجر نام برديد؟
چون مشخصا ايشان فيلم داشتند. اگر مهرجويي و كيميايي هم فيلم داشتند، اسم آنها را هم مي‌آوردم. هر فيلمسازي دوست دارد يك روز در جشنواره فيلم فجر سيمرغ بگيرد. فكر مي‌كردم روزي كه من سيمرغ مي‌گيرم همه فيلمسازان از حاتمي‌كيا تا مهرجويي و كيميايي و خانم بني‌اعتماد هستند. اما در اختتاميه هيچ كدام از اين افراد حضور نداشتند. اين نمايش تكراري در جشنواره و گرفتن جايزه براي من مهم نبود. حضور اين آدم‌ها برايم اهميت داشت. خوب معلوم بود چرا آقاي حاتمي‌كيا در اختتاميه جشنواره نبود.
گلايه شما به حاتمي كيا بود؟
بخشي از اين گلايه اين بود اما بخش ديگري از گلايه‌ام به ساز و كار اختتاميه جشنواره فيلم فجر بود. در اين اختتاميه فقط آنهايي كه مي‌خواهند جايزه بگيرند حضور دارند. روند دعوت در جشنواره فجر اين‌طور است كه من سال بعد اگر فيلمي نداشته باشم به جشنواره دعوت نمي‌شوم. اين جشنواره بايد يك مناسكي داشته باشد و اگر نداشته باشد جشنواره نيست. يك ليست ۵۰ نفره از سينماگران بايد هر سال با تشريفات و احترام و با خانواده‌هاي‌شان دعوت شوند. مهرجويي و كيميايي هر سال بايد با تشريفات به جشنواره بيايند. همه سينماي ايران و آنچه ما به آن مي‌باليم همين افراد هستند. اعتبار سيمرغ بلورين به اين است كه يك روزي آن را بني‌اعتماد، كيميايي و مهرجويي گرفته است. كساني كه سينماي ايران را با تصوير آنها به ياد مي‌آوريم بايد در اين مراسم باشند. من دنبال مقصر نيستم. اما جشنواره فجر بايد به گونه‌اي اداره شود كه آقايان پوراحمد، تبريزي، موتمن، ميركريمي و… كه حداقل در جشنواره فيلم داشتند، در اختتاميه حضور داشته باشند. ما نمي‌توانيم بگوييم اين عدم حضور هم تقصير تبريزي است و هم حاتمي‌كيا. مقصر شيوه اداره جشنواره فجر است.
از بين كارگردان‌هايي كه نام برديد آقاي حاتمي‌كيا دست به دلخور شدن‌شان خيلي خوب است!
هر كدام از اين افراد يك خصوصيت خلقي دارند. به هر حال تدبير مدير جشنواره بايد اين باشد كه كه اين افراد را با توجه به خصوصيات‌شان دعوت كند. در جشنواره فجر بايد كساني مثل عباس كيارستمي هم باشند. مگر مي‌شود كسي كه اين همه جايزه بين‌المللي و نخل طلاي كن گرفته در مهم‌ترين رويداد سينمايي كشور حضور نداشته باشد؟




در “قاتل اهلی” پگاه آهنگرانی دختر پرستویی می‌شود؟/آذرنگ هم وارد گروه شد

سینماژورنال: بعد از حذف فرهاد اصلانی که برای بازی در “قاتل اهلی” با مسعود کیمیایی قرارداد سفید امضاء کرده بود بازیگر نزدیک به ابراهیم حاتمی کیا یعنی پرویز پرستویی به تیم بازیگران فیلم تازه کیمیایی پیوست.(اینجا را بخوانید)

به تازگی نیز پگاه آهنگرانى و حميدرضا آذرنگ به جمع بازيگران فيلم “قاتل اهلى پيوستند.

نقش اصلی “قاتل اهلی” را که یک یقه سفید یا رانتخوار کلان است پرستویی ایفا خواهد کرد و به نظر می رسد پگاه آهنگرانی نقش فرزند پرستویی را بازی خواهد کرد؛ دختری که عاشق یک خواننده می شود…

فيلم جدید كيميايى به تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی بزودى كليد ميخورد. پگاه آهنگرانی در آخرین محصول این تهیه کننده با عنوان “هفت ماهگی” هم نقش دخترکی سربه‌هوا و دچار نوعی پارانویای ذهنی را ایفا کرده بود.




حاتمی‌کیا از اسرار ٢٣ ساله پرده برداشت+عکس

سینماژورنال: ابراهيم حاتمي كيا روز چهارشنبه ١٩ خردادماه به تماشاي نسخه راف كات مستند سينمايي «انحصار ورثه»  به كارگرداني و تهيه كنندگي محمد علي شعباني نشست.

به گزارش سینماژورنال ابراهيم حاتمي كيا حين بازديد از «انحصار ورثه»  نزد محمد علي شعباني از اسرار بيست و سه ساله اش در خصوص شهيد مرتضي آويني پرده برداشت.

در اين نشست كه ٢ ساعت به طول انجاميد ، حاتمي كيا ضمن گفتگو با محمدعلي شعباني (تهيه كننده و كارگردان اين مستند سينمايي ، سكوت ٢٣ ساله اش درباره ي شهيد مرتضي آويني را شكست.

محمدعلي شعباني كه پنج سال مشغول پژوهش و توليد فيلم مستند سينمايي انحصار ورثه است  از حاتمي كيا دعوت كرد تا به تماشاي نسخه راف كات فيلمش بنشيند.

برنده سيمرغ پژوهش جشنواره ٣٣ براي مستند «سمفوني استيضاح» در خصوص اين ديدار بيان كرد : كسي از صحبت ها و اسرار مگويي كه حاتمي كيا در اين ديدار بيان كرده است خبر ندارد و ترجيح مي دهم  از صحبت هاي ايشان در “انحصار ورثه” رونمايي نمايم تا براي اولين بار  در اين مستند سينمايي روايت شود.

وي در پايان ضمن بيان اينكه اين روزها در حال تدوين و انجام مراحل فني پس از توليد «انحصار ورثه» است گفت : اميدوار است روزي برسد كه بتوانيم ظرفيت ها و نقد پذيري مان را افزايش دهيم تا مستندی همانند «سمفونی استیضاح» كه توانسته است در جشنواره ٣٣ فجر سيمرغ پژوهش را از آن خود كند به جاي آنكه در كشوي ميز بماند اكران گردد.

ابراهیم حاتمی کیا
ابراهیم حاتمی کیا در حال تماشای مستند “انحصار ورثه”

در خلاصه این مستند سینمایی آمده است:

آیا آوینی همراه نوشته‌های پیش از انقلابش دانشش را هم سوزاند؟

یافته‌ها و تجربیاتش را چطور؟

در این مستند ابراهيم حاتمي كيا ،کیومرث‌پور احمد، بهروز افخمی، مسعود فراستی، امید روحانی، مرتضی شعبانی و چهره‌هایی دیگر جلوی دوربین رفته‌اند.

عوامل تولید «انحصار ورثه» عبارتند از: تهیه‌کننده، کارگردان: محمدعلی شعبانی، فیلمبردار: میثم ریاحی و مهدي آزادي ،  صدا: مهدی سرمدی، مدیر تولید: مجید نیکیخت، محقق: محمدعلی شعبانی و شیما عالی، نور‌پرداز: سیدرضی حسینی، مشاور رسانه‌ای: وحید محمدحسینی




دیدار حاتمی‌کیا با سرمایه‌گذار “شهرزاد”+عکس

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردان سینمای ایران که “بادیگارد” را در اکران نوروزی روی پرده داشت اکران این فیلم را مجالی کرد برای دیدار با چهره‌های مختلف از سردار سلیمانی گرفته تا بهزاد نبوی.

به گزارش سینماژورنال این کارگردان اخیرا در یک قاب دو نفره با محمدهادی رضوی سرمایه گذار “شهرزاد” هم دیده شده است.

حاتمی کیا به عنوان داور جشنواره مدافعان حرم حضور داشته است و گویا رضوی که حامی مالی این جشنواره بوده نیز حین برگزاری این جشنواره فرصتی فراهم کرده برای گپ و گفت با حاتمی کیا.

محمدهادی رضوی سرمایه گذار “شهرزاد” که داماد محمد شریعتمداری معاون اجرایی رییس دولت یازدهم است در ماههای اخیر مرتب از برنامه های فراوانی که برای تولید محصولات نمایشی دارد سخن گفته است.

آیا رضوی خواهد توانست پای حاتمی کیا را هم به شبکه نمایش خانگی کشانده و با او محصولی برای شبکه خانگی تولید کند؟ یا این حاتمی‌کیا خواهد بود که پای رضوی را به سینما باز کرده و از وی به عنوان سرمایه گذار یکی از آثار سینمایی خود بهره خواهد جست؟

هر کدام از این اتفاقات که بیفتد سود نهایی‌اش عاید رضوی خواهد شد که این بار از برند حاتمی‌کیا برای شناساندن بیشتر خود بهره خواهد جست.

محمدهادی رضوی در برابر حاتمی کیا
محمدهادی رضوی در برابر حاتمی کیا



خبر یک روزنامه اصولگرای تازه تأسیس⇐نمایش “یتیم‌خانه ایران” برای مقام معظم رهبری

سینماژورنال: روزنامه تازه تأسیس “صبح نو” که در اولین شماره های خود خبر از دیدار ابراهیم حاتمی کیا با مقام معظم رهبری داده بود(اینجا را بخوانید) در شماره اخیر خود خبری مبنی بر اکران خصوصی فیلم «یتیمخانه ایران» برای رهبر معظم انقلاب داده است.

سینماژورنال متن کامل خبر این روزنامه اصولگرا را ارائه می دهد:

ابوالقاسم طالبی بعد از ساخت فیلم سیاسی «قلاده های طلا» سراغ پروژهای تاریخی و وقتگیر به نام «یتیمخانه ایران» رفت؛

پروژه ای که داستانی تراژیک درباره قحطی گریبانگیر ملت ایران هنگام جنگ جهانی اول را روایت میکند. شنیده های «صبح نو» حکایت از آن دارند که فیلم «یتیمخانه ایران» اخیراً برای حضرت آیت الله خامنه‌ای به نمایش درآمده است و رهبر معظم انقلاب نیز ضمن تمجید از این اثر سینمایی از توجه سینما به این مضامین مهم در تاریخ معاصر  ابراز رضایت کرده‌اند؛

مضامین و سوژه‌هایی که جای خالی آنها به شدت در سینمای ایران احساس می‌شود؛ سوژه ای که بالاخره ابوالقاسم طالبی بعد از چند سال موفق به نهایی کردن نسخه  تصویری آن شد.




حضور مریلا زارعی در اختتامیه جشنواره‌ای که از حاتمی‌کیا تقدیر کرد+عکس

سینماژورنال: مراسم اختتامیه جشنواره فیلم روح الله با معرفی برگزیدگان و با تقدیر از احمدرضا درویش، ابراهیم حاتمی‌کیا، محمدعلی فارسی و عبدالله اسفندیاری در اصفهان برگزار شد.

به گزارش سینماژورنال اختتامیه نخستین جشنواره فیلم روح الله عصر روز چهارشنبه 5 خرداد در تالار اهل بیت برگزار شد. در ابتدای این مراسم حجت الاسلام عباس کمساری به نمایندگی از موسسه تنظیم و نشر آثار و اندیشه‌های امام خمینی در اصفهان از برگزارکنندگان جشنواره و شرکت‌کنندگان در این رویداد قدردانی و ابراز امیدواری کرد که این موسسه خادم اندیشه امام (ره) باشد.

حجت الاسلام علی کمساری معاون فرهنگی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (س) نیز در این مراسم اظهار کرد: امروز سینما این پدیده جادویی و سحر انگیز جهان مدرن، با هزاران ترفند و لطیفه تبدیل به پدرخوانده دیگر هنرها شده است. پدیده ای که هم توان راه گشایی به سمت وجوه حقانی انسان را دارد و هم می تواند محلی برای تجلی ماده پرستی و شیطان باشد.

وی افزود: در روزگار رشد علوم مختلف، این سینما است که در عالم سیاست و قدرت های رسانه ای جهان، ماموریت جادوگران و شعبده بازان در سرگرم سازی و هم در شاخصه هدایت پنهان و آشکار مخاطب به سمت و سویی معین را بر عهده دارد. بیش از یک قرن از ورود این هنر به ایران می گذرد و امروز سینمای ایران در کارکردی هنری یکی از نام های قابل اعتنا و مهم در سینمای جهان است. هنگام تحولات پسامشروطیت که روش ها و کارکرد ابزار رسانه ای در جامعه ایران اهمیتی وافر یافت، سینما چون طفلی نابلد در مسیری سراسر آزمون و خطا رشد یافت و بالغ شد. چه زمانی که تنها هدف از سرگرمی اقشار کم درآمد و متوسط الحال بود و چه در زمانی که اندک اندک با حضور تک چهره آیی، قدرت آگاه سازی و تأثیرگزاری برمخاطب خود را در شکل اجتماعی به رخ کشید.

وی با بیان اینکه پس از پیروزی انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی و تغییر تعبیر هنر، اندیشه و فرهنگ، تحرکات افراطی و ناآگانه برای تعطیلی کامل سینما انجام شد، ادامه داد: به تدریج در ساختار معقول و معتدلی که خود امام (س) در عرصه فرهنگ بنا نهادند، این هنر به تعادل و شاخصه هایی درخور توجه به ریشه ها و سرچشمه های ملی مذهبی و بومی دست یافت. بی تردید رهنمودهای معلم بصیر و حکیم انقلاب در عرصه معماری و مهندسی فرهنگی انقلاب، طرحی نو به وجود آورد و این هنر از فروپاشی به فضایی تازه، پویا و روشن بر پایه باورهای اعتقادی فرهنگ اسلامی و شیعی  رهنمون شد.

حجت الاسلام کمساری با اشاره به صحبت های حضرت امام خمینی (س) درباره سینما، افزود: پیر فرزانه جماران در بیاناتی که در بین اهالی سینما فرهنگ و رسانه مطرح کرده اند به وضعیت رسانه فرهنگ و تلویزیون و به طور کلی هنر قبل از انقلاب اشاره داشته و ضمن طرح نکات ظریف اخلاقی، راهکارهای عملی و قابل برنامه ریزی را ارایه کرده است. حضرت امام خمینی (س) روند و پیشینه سینمای ایران در قبل از انقلاب را نکوهش کرده و همواره در این اصل تاکید می کردند که “ما با سینما مخالف نیستیم” و ضمن تببین امکان نقش سوء این رسانه در طرح مسائل اخلاقی و آموزشی اهتمام داشته و به صراحت سینما را وسیله ای برای رشد معنوی انسان می دانستند.

در ادامه از نیکویی اولین مدیر موسسه تنظیم و نشر آثار امام در اصفهان و مهندس عظیمیان شهردار وقت، مهندس جوادی دیگر شهردار وقت اصفهان، دکتر جمالی نژاد شهردار فعلی اصفهان و مهندس غلامی مدیر کل اداره راه و شهرسازی اصفهان به واسطه خدماتی که به موسسه مذکور در اصفهان در طول سال های گذشته داشتند تقدیر شد.

اختتامیه جشنواره روح ا..
اختتامیه جشنواره روح ا.. با حضور محمد آفریده، مریلا زارعی، فرشته طائرپور، ابوالفضل جلیلی و محمدحسین حقیقی

تحت تاثیر امام (ره) وارد سینما شدیم

سپس محمد آفریده دبیر جشنواره در سخنان کوتاهی گفت: سی و اندی سال پیش بسیاری از ما تحت تاثیر امام (ره) وارد سینما شدیم و همچنان چند جمله از ایشان در ذهنم مانده است، از جمله اینکه ارزش هر کاری پیش خدا محفوظ است.

در ادامه برنامه، بزرگداشت چند فیلمساز برپا شد؛ ابتدا بزرگداشت عبدالله اسفندیاری دبیر 4 دوره پیشین جشنواره روح الله که با نام «آینه و آفتاب» برگزار شده بود با حضور علیرضا تابش مدیر بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد.

اسفندیاری در سخنان کوتاهی گفت: خوشحالم جشنواره ادامه پیدا کرده و نام آن به روح الله تبدیل شد. امیدوارم هر کاری که در کشور ما انجام می‌شود به ریشه‌ها و پیشینه آن نیز توجه داشته باشیم. صداقت و شجاعت را از امام بیاموزیم و آن را در کارهایمان رعایت کنیم.

سپس بزرگداشت محمدعلی فارسی دیگر فیلمساز با حضور محمدمهدی طباطبایی نژاد مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و با همراهی مدیر بیمه آسیا برگزار شد.

در ادامه با حضور استاندارد و شهردار اصفهان احمدرضا درویش دیگر فیلمساز مورد تقدیر قرار گرفت.

اختتامیه جشنواره روح ا..
اختتامیه جشنواره روح ا..

درویش: در برابر حاتمی کیا کوچکترین هستم

درویش در سخن کوتاهی گفت: بنده در مقابل همه شما و به ویژه در برابر کسی که آثارش بر تارک سینمای ایران می درخشد، «ابراهیم حاتمی کیا»، کوچکترین هستم.

در آخرین بخش تجلیل‌ها، از ابراهیم حاتمی کیا با حضور دکتر طه هاشمی معاون دانشگاه آزاد اسلامی و حجت الاسلام کمساری رییس شورای سیاست گذاری جشنواره تقدیر شد.

در این برنامه حجت الاسلام والمسلمین طه هاشمی که از حامیان جشنواره بود در سخنانی گفت: از من انتظار صحبت‌های فنی و سینمایی نداشته باشید چون در این زمینه کارشناس نیستم اما در دوره اصلاحات و زمان آقای خاتمی به دلیل مسئولیتی که در وزارت ارشاد داشتم تماشاگر فیلم‌های زیادی بودم.

وی یادآور شد: پیش از انقلاب در دوره دانش آموزی سینما می رفتم اما نمی دانم سینمای ما آن زمان چقدر در دنیا مطرح بوده است ولی بعد از انقلاب بی تردید سینمای جدیدی با مختصات تازه شکل گرفت که برخاسته از نوع نگاه انقلاب به انسانیت و جهان بود.

اختتامیه جشنواره روح ا..
امیر تاجیک، رضا مقصودی، فرشتته طائرپور و مریلا زارعی در اختتامیه جشنواره روح ا..

هاشمی خاطرنشان کرد: بعد از انقلاب تولد جدیدی در سینمای ایران اتفاق افتاد و سینمای ما حرف تازه‌ای در جهان داشت، به طوری که در دنیا بسیار مطرح شد و خوشبختانه به تازگی هم در جشنواره کن موفقیت خوبی داشته‌ایم.

او در عین حال به برخی تنگ‌نظری‌ها درباره سینمای ایران اشاره کرد و افزود: عده‌ای حسود هستند و مطرح شدن نام ایران را در جهان برنمی‌تابند، به همین دلیل با سینما مخالفت می‌کنند. در حالی که به طور طبیعی مطرح شدن نام ایران به ویژه در امور فرهنگی مایه غرور است.

وی ادامه داد:‌ سینمایی که با مختصات تازه و بعد از انقلاب متولد شد از دو سو مورد تهدید بوده و هست. اول گروهی که می‌کوشند از سینمای هالیوود الگو بردارند و دیگر گروهی که به طور کلی با سینما و با کلیت هنر مخالف هستند و گاهی هم به اسم دین مخالفت می‌ورزند. آن‌ها این همه هنرمندی خداوند را نمی‌بینند و به اسم دین با هنر مخالفت می‌کنند.

طه هاشمی متذکر شد: هر دو گروه دو تیغه یک قیچی هستند که سینمای با تفکر آرمانی مورد نظر امام را تهدید می‌کنند و رسالت جشنواره روح الله پرداختن به این سینماست.

معاون دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه با اشاره به اینکه نیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهی متعلق به دانشگاه آزاد هستند افزود: دریایی از استعداد در دانشگاه وجود دارد و ما می‌توانیم این استعدادها را در اختیار هنرمندان بگذاریم تا آنان را به هنرمندانی توانمند تبدیل کنند.

او در پایان صحبتش مطرح کرد: در دانشگاه آزاد سالن‌های زیادی داریم، به ویژه در شهرهایی که سالن سینما ندارند، می توانیم سالن‌های دانشگاه را تغییر کاربری بدهیم تا مردم بتوانند در این سالن‌ها فیلم ببینند.

اختتامیه جشنواره روح ا..
اختتامیه جشنواره روح ا..

ابوالفضل جلیلی: امیدوارم آمار ازدواج در کشور ما بالا برود

در بخش پایانی برنامه با حضور هیات داوران متشکل از مریلا زارعی، ابوالفضل جلیلی، فرشته طائرپور، محمدحسین حقیقی و محمد آفریده دبیر جشنواره جایزه برگزیدگان اهدا شد.

ابوالفضل جلیلی در سخنان کوتاهی گفت: اصل جشنواره متعلق به جوانان است بنابراین برگزیدگان را خیلی تشویق کنید.

او خطاب به جوانان حاضر در برنامه گفت: این جشنواره برای این درست شده که شما جوانان درباره انقلاب و امام فیلم بسازید و با صداقت حرف‌هایتان را بزنید، اگر شما در این برنامه حرف نزنید فقط بزرگترها حرف می‌زنند.

وی به هنگام اهدای جایزه به یکی از برگزیدگان جشنواره اضافه کرد: ایشان جوان بسیار با استعدادی است و نیمه شعبان هم ازدواج کرده است و امیدوارم آمار ازدواج در کشور ما بالا برود چون در حال حاضر مشکل بزرگی در این زمینه داریم.

در ادامه برنامه فرشته طائرپور دیگر عضو هیات داوران نیز گفت: روز اولی که برای داوری جشنواره دعوت شدم بزرگترین پرسشی که برایم ایجاد شد نام جشنواره بود و فکر می کردم ای کاش یکی از سخنان امام (ره) را برای نامگذاری جشنواره انتخاب می کردم.

این تهیه کننده سینما خاطرنشان کرد: مثلا جمله مشهوری از امام هست که «میزان رای ملت است» و ای کاش می شد با الهام از این جمله نامی برای جشنواره پیدا کرد.

اختتامیه جشنواره روح ا..
اختتامیه جشنواره روح ا..

طائرپور: امیدوارم فیلم ساختن درباره امام (ره) از دست کسانی که فقط شعار می‌دهند خارج شود

طائرپور افزود: در دهه 60 دو گروه اجتماعی داشتیم؛ اول گروهی که در این دهه زاده شدند. جوانانی که تلاشگر و با استعداد و با سواد هستند و اگر مسئولان همه عمرشان صرف خدمت‌رسانی به این جوانان کنند کار زیادی نکرده‌اند.

وی ادامه داد: گروه دیگر هم هم‌سن و سال‌های من هستند، کسانی که دهه 60 جوان بوده‌اند و تحت تاثیر آن دهه متحول شده‌اند.

طائرپور ابراز امیدواری کرد: جشنواره روح الله هر سال به ابعاد مختلف اندیشه‌های امام نزدیک شود، ابعادی مانند رابطه امام با همسر و فرزندانش و … . این موضوع به ویژه برای نسلی که از امام خاطره‌ای ندارد بسیار مهم است.

او در عین حال ابراز تاسف کرد که هنوز فیلمی درباره امام (ره) ساخته نشده تا بتواند به شکل هنرمندانه‌ای زندگی و افکار ایشان را به تفسیر بکشد.

طائرپور گفت: امیدوارم فیلم ساختن درباره امام (ره) از دست کسانی که فقط شعار می‌دهند خارج شود و به دست هنرمندانی برسد که می‌توانند فیلم‌های ناب بسازند.

در پایان برنامه با اهدای تندیس جشنواره به امیر تاجیک مدیر شبکه مستند از تلاش های وی و حمایت های او از جشنواره روح الله تقدیر شد.

اختتامیه جشنواره روح ا..
اختتامیه جشنواره روح ا..

فهرست برگزیدگان

 در این مراسم جوایز جشنواره در بخش فیلم نامه، مستند، نماهنگ، داستانی و انیمیشن به شرح زیر اهداء شد:

 

فیلم نامه

در «بخش فیلم نامه» که شامل دو شاخه «بخش مسابقه» و «بخش حمایتی» بود، جوایز جشنواره به این آثار تعلق گرفت:

  1. «علی کیوان» نویسنده فیلم نامه سرباز ـ نفر اول بخش مسابقه فیلم نامه/ تندیس جشنواره و جایزه نقدی به مبلغ سه میلیون تومان
  2. «رضا بسطامی» نویسنده فیلم نامه کتاب فارسی ـ نفر دوم بخش مسابقه فیلم نامه/ تندیس و جایزه نقدی به مبلغ دو میلیون تومان
  3. «زیبا ارژنگ» نویسنده فیلم نامه محراب آرامش ـ نفر سوم بخش مسابقه فیلم نامه/ تندیس و جایزه نقدی به مبلغ یک میلیون تومان

در شاخه «حمایتی» نیز جشنواره سه اثر را به شرح زیر حائز دریافت جایزه جهت تولید دانست:

  1. «حمید حیدری سورشجانی» نویسنده فیلم نامه‌های چرخ زندگی و پا قدم ـ نفر اول ـ تندیس جشنواره وشش میلیون تومان جایزه نقدی
  2. «احسان مرادی» نویسنده فیلم نامه قفس ـ نفر دوم ـ تندیس جشنواره و چهار میلیون تومان جایزه نقدی
  3. «کوروش نیک نام» نویسنده فیلم نامه راه پدر ـ نفر سوم ـ تندیس جشنواره و دو میلیون تومان جایزه نقدی

مستند

  1. «بهزاد رسول زاده» کارگردان فیلم بدون شرح ـ نفر اول ـ تندیس جشنواره و شش میلیون تومان جایزه نقدی
  2. «سید پرویز شجاعی» سازنده فیلم آوای ماندگار ـ نفر دوم ـ تندیس جشنواره و چهار میلیون تومان جایزه نقدی
  3. «مهدی شاهسواری» سازنده فیلم ایرانی با غیرت ـ نفر سوم ـ تندیس جشنواره و دو میلیون تومان جایزه نقدی

نماهنگ

در بخش نماهنگ هیات انتخاب یک اثر را شایسته تقدیر دانست و تندیس جشنواره به علاوه چهار میلیون تومان جایزه نقدی خود را به «حجت مهرابی فرد» سازنده نماهنگ خاک پر از غم اهداء کرد.

 

انیمیشن

  1. «زیبا ارژنگ» کارگردان فیلم شهر من سردشت ـ نفر اول ـ تندیس جشنواره و شش میلیون تومان جایزه نقدی
  2. «امیر واحدی» کارگردان فیلم باور ـ نفر دوم ـ تندیس جشنواره و چهار میلیون تومان جایزه نقدی
  3. «سپیده اقبالی» کارگردان فیلم هدیه زندگی ـ نفر سوم ـ تندیس جشنواره و دو میلیون تومان جایزه نقدی

 

بخش داستانی

  1. «مصطفی حامدی خواه» کارگردان فیلم سفید سیاه ـ نفر اول ـ تندیس جشنواره و شش میلیون تومان جایزه نقدی
  2. «وحید صاحبقران» کارگردان فیلم در یادها ـ نفر دوم ـ تندیس جشنواره و چهار میلیون تومان جایزه نقدی
  3. «مسعود نوروزی» کارگردان فیلم پ ـ نفر سوم ـ تندیس جشنواره و دو میلیون تومان جایزه نقدی

جایزه ویژه هیات داوران

همچنین جایزه ویژه هیات داوران نخستین جشنواره روح الله شامل تندیس جشنواره و جایزه نقدی به مبلغ چهار میلیون تومان به «جواد مُزد آبادی» برای فیلم روی موج دریا اهداء شد.

نخستین جشنواره روح الله به دبیری «محمد آفریده» سوم تا پنجم خرداد ماه در اصفهان و سیزده شهر دیگر ایران برگزار شد. کمال تبریزِی، مریلا زارعی، فرشته طائر پور، ابوالفضل جلیلی و محمد حسین حقیقی داوران این جشنواره بودند. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) برگزار کننده این جشنواره بود. دانشگاه آزاد اسلامی، بنیاد شهید، بیمه دانا، بیمه آسیا، روزنامه اعتماد، بنیاد سینمایی فارابی، انجمن سینمای جوانان ایران، شهرداری اصفهان، استانداری اصفهان، شبکه مستند، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و مجمع جهانی اهل بیت (ع) در برگزاری این رویداد مشارکت داشتند.




ابراز خوشحالی حاتمی‌کیا از احیای یک جشنواره خواب‌آلود توسط محمد آفریده و ابراز گلایه از اینکه چرا سیدحسن خمینی او را تشویق نکرده!

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سینمای دفاع مقدس با گلایه از اینکه در طول سال‌های گذشته هیچ گاه به خاطر پرداختن به امام خمینی (ره) در آثارش مورد تشویق قرار نگرفته، ابراز امیدواری کرد برگزار کنندگان این رویداد فیلم سازان جوانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند را مورد حمایت و تشویق قرار دهند.

به گزارش سینماژورنال در مراسم افتتاحیه این جشنواره که عصر روز دوشنبه سوم خرداد همزمان با سالگرد فتح خرمشهر در نگارستان امام خمینی (ره) شهر اصفهان برگزار شد، حاتمی کیا در سخنانی با ابراز خوشحالی از حضور در جمع فیلم سازان و زنده شدن این جشنواره خواب آلوده توسط محمد آفریده گفت: «با توجه به تعریف امام خمینی (ره) از هنرمند و تعهد او در نمایش معضلات و مشکلات، اگر این جشنواره به این چیزها بپردازد خوب است والا تبدیل به رویدادی فرمایشی می‌شود.»

به خاطر نمایش امام خمینی در فیلمم هو شدم!

حاتمی کیا در ادامه در توصیف فضای فکری امام خمینی در حوزه‌های مختلف گفت: «امام مسیری را روشن کرده بودند و هرچه به پایان حیات نزدیک می‌شدند صریح‌تر می‌شدند. اواخر دهه 60 به هفته فیلم ایران در وین رفته بودم و قرار بود فیلم مهاجر نمایش داده شود. در این فیلم دو رزمنده حضور دارند که هنگام سپردن هدایت هواپیمای بی سرنشین به یکدیگر از رمز «الله اکبر» و «خمینی رهبر» استفاده می‌کردند. وقتی این فیلم در ایران پخش شد، اتفاقی رخ نداد و ولی در خارج از کشور هنگام نمایش مرا هو کردند. در همان زمان مخملباف کنارم نشسته بود و در واکنش به عصبانیت من گفت: به این‌ها واکنش نشان نداده. در طول فیلم هر جا رزمنده می‌گفت الله اکبر، خمینی رهبر هو شدم. آنجا فهمیدم اوضاع جور دیگری است و برای امام خمینی بحث دیگری باز است. آن‌ها که سرباز خمینی‌اند راه سختی پیش رو دارند. اما حالا که می‌بینیم این میزان جوان در این حوزه کار می‌کنند، خدا را شکر می‌کنم.»

وقایع دوران امام در حال تکرار شدن است

حاتمی کیا در ادامه با یادآوری سالروز حماسه عظیم سوم خرداد گفت: «در زمان این حماسه بزرگ، رزمندگان با سربازانی از 19 کشور جهان می‌جنگیدند. من شخصاً سودانی‌ها را در میان اسرای عراقی دیده بودم. آن زمان سربازان خمینی به این مسئله فکر نمی‌کردند که جهان علیه آن‌هاست و حالا آن‌ها باید به جای جنگ به فکر مصالحه باشند. حالا همین وضعیت به شکلی دیگر در جشنواره مدافعان حرم در حال زنده شدن است و من که داور این رویداد هستم، باز هم شاهد ایستادگی و غربت بچه‌هایی هستم که باید بایستند و حرفشان را این بار در کشوری غریب بزنند.»

باید رودربایستی را کنار بگذاریم

حاتمی کیا سپس با ذکر خاطره‌ای از ساخت فیلم «از کرخه تا راین» گفت: «پس از بازتاب‌های مهاجر در خارج از کشور، برای از کرخه تا راین هم صحنه ارتحال امام را در فیلم گنجاندم. زمانی که می‌خواستند فیلم را به خارج بفرستند، حالم بد شد و گفتم نفرستید، چون ممکن است باز هم فیلم را هو کنند. در آن زمان عده‌ای به من گفتند هنر زبان غیر مستقیم گویی است و بهتر است وقایع حاشیه زندگی شخصیتی مانند امام را بگوییم. کم کم عکس و حرف خمینی را از فیلم‌هایمان حذف کردیم تا الآن که دیگر سینما کاملاً از این قضیه خالی شده است. البته در این زمینه فیلم ساز مقصر نیست. مسئولان مهم هستند. باید حرف زده می‌شد و علت یابی می‌شد که چرا امام خمینی از فیلم‌ها حذف شد. باید در آن مقطع به من می‌فهماندند که باید حرفمان را بزنیم و نترسیم. درست مثل همان جوانی که بدون رو دربایستی می‌جنگید. به نظرم اگر سینمایی که می‌خواهد از خمینی حرف بزند اما به این مسائل نپردازد، دچار مشکل می‌شود.»

امام صراحت داشت

این فیلم ساز دفاع مقدس سپس با تأکید بر این مطلب که «خمینی صراحت داشت و هرجا بوده قدرت داشته» ادامه داد: «قدرت او ممکن است در جشنواره‌ها دیده نشود اما در مناطق محروم حس می‌شود. حتی در مناطق پایین شهر اسم خمینی جریان ساز است و خودم از نزدیک شاهد این ماجرا بوده‌ام. امیدوارم این اتفاق در جشنواره روح الله رخ دهد و ما میراث دار جریانی باشیم که امام ایجاد کرده که همان شجاعت و صراحت در بیان است. جشنواره باید این جریان را تشویق کند.»

نشان دادن نماز تشویق می‌شود اما نمایش امام نه!

حاتمی کیا سپس با اشاره برگزاری چندین دوره جشنواره آیینه و آفتاب و بی توجهی این رویداد به فیلم‌های او گفت: «من تا به حال در این جشنواره نبودم و این رویداد مرا که در چندین فیلم به امام پرداخته‌ام را ندیده است. منظورم این است که باید نسلی که کار می‌کند و وارد این عرصه می‌شود را تشویق کنیم.

حجه الاسلام قرائتی زمانی می‌گفت هرکس در فیلمش نماز بگذارد من او را تشویق می‌کنم حالا چطور در سرزمینی که قرار است از خمینی گفته شود، فیلم سازی مانند من تشویق نمی‌شود؟ سید حسن خمینی با دعوت من سر فیلم چ آمد اما هیچ وقت برای فیلم‌های دیگرم از سوی او تشویق نشدم و امیدوارم این جشنواره چنین رویه‌ای را درخصوص فیلم سازان جوان به کار نگیرد.»

***تقدیر از خانواده شهید هنرمند توسط حاتمی کیا

در ادامه این مراسم که با حضور هنرمندان استان، نمایندگان رسانه‌های گروهی و هنرمندانی همچون: «ابوالفضل جلیلی» برگزار شد، از خانواده شهید «مجید تیغ ساز» هنرمند اصفهانی با حضور حاتمی کیا تجلیل شد. این شهید نقاش در 19 سالگی به شهادت رسیدند و آثار هنری مختلفی از وی به یادگار مانده است.

گفتنی است در این مراسم حجه الاسلام کمساری رئیس نگارستان امام خمینی (ره) در اصفهان، ضمن خیر مقدم به حاضران در جشنواره گفت: «اگر سخن حمایتی امام از سینما نبود، ما سینمای پُر نشاط پس از انقلاب را نداشتیم. امام به سینمای بعد از انقلاب خدمت کرد و نشاط داد و انشآءالله هنرمندان سعی کنند اقدام عملی که امام در پویایی سینما ایجاد کردند را جبران کنند.»

این جشنواره تا روز پنجم خرداد در اصفهان برپا است. همچنین فیلم‌های جشنواره در سیزده شهر کشور در این ایام نمایش داده می‌شود.




توضیحات حاتمی‌کیا پیرامون فیلمسازی درباره امام زمان(عج)+عکس

سینماژورنال: نیمه شعبان تولد امام زمان(عج) است و مردم مسلمان ایران نیاز دارند در کنار پاس داشتن این عید مذهبی شرایط آشنایی بیشتر با ویژگیهای شخصیتی امام عصر و مفهوم انتظار را داشته باشند.

به گزارش سینماژورنال یکی از شمول این آشنایی می تواند از طریق سینما و تلویزیون باشد که به نظر می رسد به غیر از تجربیاتی نه چندان فراگیر مانند “قدمگاه” و “مهمان داریم” هنوز جای کار فراوانی در این باره دارد.

ابراهیم حاتمی کیا کارگردانی که “بادیگارد” را در اکران نوروزی داشته است همزمان با نیمه شعبان توضیحاتی داده است درباره چرایی عدم فیلمسازی درباره امام زمان(عج).

وی در کانال شخصی اش نوشته است: از من پرسیدند چرا درباره امام زمان(عج) فیلم نمی‌سازی و من گفتم که ساخته‌ام؛ همین «بوی پیراهن یوسف». حتما که نباید مستقیما سراغ یک موضوع بروم. این فیلمی بود که تصور مرا از مفهوم انتظار مشخص می کرد.

بوی پیراهن یوسف
ابراهیم حاتمی کیا و علی نصیریان در پشت صحنه “بوی پیراهن یوسف”



خبر یک روزنامه تازه تأسیس⇐دیدار حاتمی‌کیا با مقام معظم رهبری

سینماژورنال: در حالی که دو روز قبل خبر عیادت ابراهیم حاتمی کیا کارگردان “بادیگارد” از عباس کیارستمی کارگردان برنده نخل طلای ایرانی برای اولین بار از سینماژورنال منتشر شد(اینجا را بخوانید) به تازگی روزنامه تازه تأسیس “صبح نو” خبری تازه از حاتمی کیا داده است.

به گزارش سینماژورنال “صبح نو” که گویا از رسانه های نزدیک به شهردار تهران است، در گزارشی که به فعالیتهای هفته های اخیر حاتمی کیا اختصاص داده خبری منتشر کرده از دیدار این کارگردان با مقام معظم رهبری.

در این خبر آمده است: حاتمی‌کیا ترجیح می‌دهد به دور از ذره‌بین رسانه‌ها و خبرنگاران به کارهای خودش مشغول باشد. او که برای بررسی و نگارش فیلمنامه جدیدش در خارج از تهران به سر می‌برد، اخیراً هم دیداری خصوصی با رهبر معظم انقلاب داشته است. شنیده‌ها از آن حکایت دارند که آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار ضمن تمجید از آخرین ساخته این کارگردان، جمله‌ای بدین مضمون عنوان کرده‌اند که ایشان به همه فیلم‌های حاتمی‌کیا علاقمندند.




دو “کیا” به هم رسیدند⇐حاتمی‌کیا به عیادت کیارستمی رفت

سینماژورنال: همواره و از دیرباز این یک رسم در میان ایرانیان بوده است که هر قدر هم که با رفقا و آشنایان خود اختلاف داشته باشند به هنگام بیماری و ناخوشی که می‌شد سراغ یکدیگر رفته و از هم دلجویی می‌کردند.

به گزارش سینماژورنال این سنت حسنه به تازگی از سوی ابراهیم حاتمی کیا کارگردان سینمای ایران هم امتداد بخشیده شده و گویا به بستر افتادن عباس کیارستمی موجب شده او اختلافات کهنه با این فیلمساز را کنار گذاشته و به عیادتش برود.

عباس کیارستمی مدتهاست که از نارسایی دستگاه گوارش رنج می‌برد و همین مسأله سبب ساز بستری بودن چند هفته ای او در بیمارستان شده بود. او این روزها در خانه اش به سر می‌برد اما همچنان تحت مراقبتهای پزشکی است.

شنیده های سینماژورنال درباره عیادت ابراهیم حاتمی کیا از کیارستمی در روزهای اخیر سبب ساز آن شد که برای صحت و سقم ماجرا ابتدا سراغ کیارستمی برویم اما کیارستمی علاقه ای به صحبت در این باره نداشت و صرفا با سپاس از اینکه حالش را پرسیده ایم مکالمه را ناتمام گذاشت.

از آن سو بهمن کیارستمی فرزند این کارگردان هم کوشید با گفتن اینکه “گرفتاریم و دغدغه مان زیاد است” از پاسخگویی در این باره اجتناب کند.

تأیید یکی از نزدیکان کیارستمی

با این حال یکی از نزدیکان کیارستمی که علاقه ای به افشای نامش نداشت در گفتگو با سینماژورنال با تأیید عیادت حاتمی‌کیا از کیارستمی آن را عیادتی ساده دانست که نه در خانه کیارستمی که در بیمارستان محل درمان وی انجام شده است.

گویا به دعوت یکی از دوستان مشترک، یکی از روزهایی که کیارستمی برای انجام بخشی از پروسه درمان به بیمارستان محل معالجه‌اش رفته است حاتمی‌کیا در بیمارستان حاضر شده و ضمن عیادت با کیارستمی با او گپی کوتاه زده و نسبت به بهبود اوضاع وی ابراز امیدواری می کند.

به گزارش سینماژورنال عیادت حاتمی کیا از کیارستمی از این حیث اهمیت دارد که در این سالها همواره میان آنها نوعی درگیری لفظی نسبت به گونه‌های سینمایی شان وجود داشته است.

طعنه حاتمی کیا به کیارستمی

یکی از پررنگ ترین شمول این درگیری به اختتامیه جشنواره مقاومت دو سال قبل بازمی‌گشت که حاتمی کیا در طعنه‌ای به کیارستمی گفته بود: عزیزکرده‌ای از سینمای ایران، اخیرا حرف‌هایی زده و شهدا را قربانی جنگ دانسته است.

وی ادامه داده بود: من مصاحبه این کارگردان را چندین‌بار دیدم. البته همیشه می‌دانستم که جریانی وجود دارد که نسبت به جنگ و دفاع مقدس بی‌تفاوت است. از همین‌رو از استادان خود که در راس آنها سیدمحمد بهشتی قرار دارد می‌خواهم که نگاه خود را نسبت به این اظهارنظر بیان کنند.

انتقاد کیارستمی به حاتمی کیا

به گزارش سینماژورنال اعتراض ابراهیم حاتمی‌کیا به آن بخش از اظهارات عباس کیارستمی مربوط می‌شد که چند ماه قبلتر در حاشیه جلسه پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز آمریکا بیان شده بود.

کیارستمی در آن جلسه گفته بود: یک‌هفته قبل از اینکه اینجا بیایم یکی از فیلمسازانی که سال‌ها فیلم جنگی ساخته {اشاره به ابراهیم حاتمی‌کیا} فیلم‌های پرهزینه جنگی – و البته با مخاطب کمتر- برای اینکه مخاطب ایرانی دیگر حوصله جنگ نداشت، بنابراین بودجه‌های خیلی سنگین می‌گیرد و فیلم‌های جنگی می‌سازد، گوش من را پیچانده بود که زمانی که ما داشتیم می‌جنگیدیم کیارستمی داشت دنبال دفترچه دوستش می‌گشت. “خانه دوست کجاست” یکی از پربیننده‌ترین فیلم‌هایی بود که من ساختم، درواقع همه‌جای دنیا آن را می‌شناسند.

این کارگردان ادامه داده بود: “خانه دوست کجاست” ماندگار شد چون راجع به یک ارزش انسانی صحبت می‌کرد. اما فیلم‌های تو نماند چون تو راجع به دوره‌ای از تاریخ ایران حرف زدی که تازه آن دوره هم بچه‌ها را به هیجان آوردی و احمدپورهای دیگر رفتند در جنگ و کشته شدند و حالا پس از سال‌ها می‌شود راجع به آنها فکر کرد که آنها چطوری از بین رفتند. در یک جنگی که هیچ مفهومی نداشت.

پاسخ رندانه کیارستمی به حاتمی کیا

ابراهیم حاتمی‌کیا در دیگر اظهارات خود در اختتامیه جشنواره مقاومت 93 عباس کیارستمی را کارگردانی معرفی کرده که همواره مورد حمایت وزارت‌خارجه بوده است.

 اشاره اخیرش به جریان دریافت جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن 1997 توسط کیارستمی مربوط می‌شود که در زمان خود در پی کش‌وقوس‌های فراوان در ساختمان بهارستان، ‌دکتر علی‌اکبر ولایتی، ‌وزیر امورخارجه وقت، در معرفی‌شدن فیلم «طعم گیلاس» به جشنواره فیلم کن تاثیرگذار بود.

عباس کیارستمی بعد از اظهارات حاتمی کیا وقتی مخاطب سوالی قرار گرفت مبنی بر اینکه نظرش نسبت به صحبتهای حاتمی کیا چیست فقط بیتی از اشعار سعدی را خواند و گفت: «گر خسته‌دلی نعره زند بر سر کویی / عیبش نتوان گفت که بی‌خویشتن است آن.»

دلجویی از کارگردان پیشرو

به گزارش سینماژورنال حالا و حدودا دو سال بعد از آن اتفاقات حاتمی کیا به پیشنهاد یک دوست مشترک و البته مثبت‌بین به عیادت کیارستمی می‌رود بلکه دلجویی مختصری کرده باشد از کارگردانی که کار فیلمسازی اش را یک دهه و نیم پیش از حاتمی کیا آغاز کرد.

آیا این دلجویی خواهد توانست سوءتفاهماتی را که در همه این سالها میان طرز تلقی متفاوت این دو کارگردان نسبت به سینما وجود داشته تغییر دهد؟ یا آن که این دلجویی ها موسمی است و در نهایت و بعد از بهبود اوضاع، همچنان در بر پاشنه سابق خواهد چرخید؟




تناقضی بزرگ در خبررسانی پیرامون تخریب(؟!) بیلبوردهای “بادیگارد”⇐اين گروه فشار را چه كسي راهنمايي مي‌كند؟/ ادعاي تولد گروه جديد فشار از مستندات تا خيال‌پردازي…

سینماژورنال: در حالی که پیش از این تخریب بیلبوردها و بنرهای آثاری که مورد انتقاد جریانات افراطی بودند را شاهد بودیم در بدعتی حیرت انگیز مسئول خانه طراحان انقلاب اسلامی از تخریب شبانه بیلبوردهای “بادیگارد” خبر داده است.

به گزارش سینماژورنال ابتدا متن گفته های این مسئول درباره تخریب بیلبوردهای “بادیگارد” را بخوانید:

پس از آن که دو هفته پیش برای نخستین بار تعداد زیادی از بیلبوردها به صورت شبانه پایین کشیده شده بود از سازمان زیباسازی شهرداری تهران موضوع را جویا شدیم که آنها نیز ضمن ابراز بی‌اطلاعی از عاملان این حادثه، با سعه صدر نسبت به ترمیم این جایگاه‌ها اقدام کردند. در روزهای گذشته شاهد دومین مرتبه هجوم به بیلبوردهای تبلیغاتی فیلم سینمایی «بادیگارد» بوده‌ایم که هر چند مشخص نیست عاملان این حمله‌ها چه کسانی هستند اما تا کنون دو مرتبه به این بیلبورد‌ها هجوم برده‌اند.

مسئول خانه طراحان انقلاب اسلامی ادامه داد: آخرین مرتبه هجوم به بیلبوردها هم مربوط به بامداد پنجشنبه هفته گذشته است که تعدادی از بیلبوردها مجددا پایین کشیده شد که مهم‌ترین آنها بنر بزرگ حوالی پل چوبی بود که اتفاقا بسیار منظم و دقیق پایین کشیده شده بود و احتمالا با کاتر بریده شده و اثری از پاره پاره شدن بنر وجود نداشت و کل بنر بود که پایین آورده شده بود. البته تغییرات در سطح تبلیغات امری عادی است و ممکن است هر چند روز یک بار تعدادی از بنرها جابه‌جا شوند اما اتفاقات اخیر تعمدی بوده و مسئولان امر هم ضمن بی‌اطلاعی از این رخدادها از این اتفاق متعجب بوده‌اند.

هنوز مشخص نیست که عاملان این ماجرا چه کسانی بوده‌اند و چه نیتی برای این کار داشته‌اند اما آنچه مسلم است این است که برای فیلمی مانند بادیگارد که طبق ضوابط و قوانین رسمی کشور نسبت به تبلیغات در رسانه‌های رسمی و قانونی اقدام می‌کند، چنین اتفاقاتی می‌تواند تاثیرگزار باشد و امیدواریم دیگر شاهد چنین رخدادهای هنجارشکنانه‌ای نباشیم.

تناقضی بزرگ در خبررسانی پیرامون تخریب بیلبوردهای “بادیگارد”

به گزارش سینماژورنال اینکه بیلبوردهای فیلمی چون “بادیگارد” که اتفاقا علاوه بر طیف اصولگرا، طیف اصلاح طلب و رسانه های آن نیز با آن همراهی نشان داده اند مورد تخریب قرار می گیرد شاید یکی از جدی ترین معماهای اکران در همه این سالها باشد.

در گذشته وقتی آثاری که مورد حمایت طیف اصلاح طلب بودند دچار برخوردهای افراطی می شدند، اصلاح طلبان، گروههای فشار منتقد آثارشان را مسبب این تخریبها می دانستند اما برای فیلمی که محصول جریان اصولگرایی است این تخریب را می‌توان محصول چه گروهی دانست؟

اگر این فرضیه را درنظر بگیریم که افراطیون مقابل هم گروه فشاری دارند که قادر است به تخریب بنرهای فیلمی بپردازد که مقابل آرمانهای آنهاست آن گاه دو سوال پیش می آید؟

چطور است که این گروه در رسانه های خود نه تنها برخورد ضربتی با محصول حاتمی کیا نشان نمی دهند که اتفاقا به قدر کفایت تصویر او و فیلمش را روی جلد برده اند؟

چه کسی بیلبورد فیلمی را تخریب کرده که بودجه اش را سازمان ارزشی اوج داده و مشاور فیلمنامه اش قوچانی و لیلاز بوده اند؟

از آن سو اگر این طیف گروه فشاری داشته چطور در بحبوحه اتفاقات منجر به برجام و بالا رفتن بیلبوردهای “صداقت آمریکایی” که به اعتقاد بسیاری از هواداران اصلاحات نوعی سنگ اندازی در مسیر برجام بود چنین برخوردهایی از سوی این طیف صورت نگرفت.

همه اینها را که کنار بگذاریم “بادیگارد” از جمله پروژه های حاتمی کیا بوده که با بودجه نهاد ارزشی اوج که در شمول نهادهای اصولگرایان است تولید شده اما از همان زمان نگارش فیلمنامه چهره های مطرح اصلاح طلبان یعنی امثال محمد قوچانی و سعید لیلاز به عنوان مشاور کنار حاتمی کیا حضور داشتند و البته بعد از آغاز اکران نیز یکی از پیران این جریان یعنی بهزاد نبوی به صورت خصوصی در معیت حاتمی کیا فیلم را به نظاره می نشیند و تصاویر این اکران خصوصی هم به صورتی گل درشت منتشر می شود!

آیا امکان دارد بیلبوردهای فیلمی که سرشناسان جریان اصلاح طلبی مشاور و مخاطبش بوده اند توسط گروه فشاری منسوب به این جریان تخریب شده باشد؟




جيراني بعد از “كاپوچينو” باز به سراغ حاتمي‌كيا رفت+تازه‌ترین نظرات حاتمي‌كيا درباره ميركريمي، فرهادي، كيارستمي، فيلم متعفني(!!!)كه تازه اكران شده و…

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی کیا کارگردانی که این روزها “بادیگارد” را روی پرده دارد در گفتگویی تازه با فریدون جیرانی در برنامه اینترنتی “35” اظهارات تازه ای را درباره برخی موارد حاشیه برانگیز بیان کرد.

به گزارش سینماژورنال جیرانی که چند سال پیش فیلمی کوتاه با نام “کاپوچینو” را درباره دختر دانشجویی ساخته بود که موضوع پایان نامه اش حاتمی کیاست حالا در برنامه اینترنتی اش مقابل حاتمی کیا نشست.

به مانند همیشه این چهره هایی چون اصغر فرهادی و عباس کیارستمی بودند که حاتمی کیا باز هم درباره شان حرف زد و البته درباره کیارستمی به طور کاملا غیرمستقیم و با اشاره به یکی از نقل قولهای منسوب به او درباره “بی معنی بودن جنگ”.

حاتمی کیا در جایی از گفتگو هم یکی از فیلمهای روی پرده را “متعفن” نامید.

سینماژورنال بخشهای خواندنی گفته های حاتمی کیا را ارائه می دهد:

–روزی میرکریمی زنگ زد گفت همه دارند نظر می دهند اما همه اش از جریان روشنفکری است و خوبه یک بچه مسلمون مثل تو هم درباره یه حبه قند نظر بدهد مدتی گذشت و به میرکریمی گفتم چیزی که نوشتم خیلی علیه ام می شود و اگر فکر می کنی به ضرر فیلمه پخشش نکن برایش خواندم و گفت خیلی خوبه. گفتم این دعوا راه می اندازد. گفت خیلی خوبه اما بعد از مدتی خود میرکریمی انکارم کرد و کتابی چاپ شد درباره فیلم و دیدم نظر همه هست غیر از نظر من….

من و اصغر فرهادی نون و نمک خوردیم. من خانه اش نشستم. ساعت ها حرف زدیم. مدت ها ارتباطم با او خیلی عمیق بود که نتیجه اش “ارتفاع پست “شد. اما این حوزه ای است که پدر مادر، نمی شناسد.

–پای من هنوز به جبهه بنده.هنوز آن لحظه ای که از عملیات بدر در میرفتم و مجروحی پایم را گرفته بود. جای دستش را حس می کنم. حالا می خواهد با آبرویم بازی بشود.

–بچه مسلمان های سینما در اقلیت قرار گرفته اند و گاهی لازم می دانم صحبت هایی بکنم. آقای جیرانی شما فیلمسازی و درباره بقیه اظهار نظر می کنی: پس من هم حق اظهار نظر دارم.

وقتی کسی می گوید جنگ بی معنی است، من طوفان می کنم.

-به تازگی در سینما یک فیلمفارسی متعفن دیدم و می بینم هیچ کس در این مورد حرف نزده!  روی یک سری اصول پا گذاشته شده.

–اگر درباره چیزی غیر از جهاد هشت ساله حرف زدم بزنید تو دهن اما درباره گربه ای که جوانی ام را رویش گذاشتم حق حرف زدن دارم.




توضیحات وزیر ارشاد دولت اصلاحات درباره توصیه به انهدام فیلمنامه “آژانس شیشه‌ای”

سینماژورنال: روایتهای متعددی که درباره چگونگی صدور پروانه ساخت “آژانس شیشه‌ای” از سوی ابراهیم حاتمی کیا کارگردان و حبیب ا.. کاسه ساز ریییس وقت اداره نظارت منتشر شده بود با روایتی متفاوت از سوی یک خبرگزاری اصولگرا کامل شد که در آن از نقش مقامات بالای نظام در کمک به تولید این فیلم سخن گفته شده بود.(اینجا و اینجا را بخوانید)

به گزارش سینماژورنال روایتی که حاتمی کیا درباره این فیلم ارائه داده بود اشاراتی مستقیم داشت به عطاءا.. مهاجرانی که بنا به ادعای حاتمی کیا اول بار بعد از خواندن فیلمنامه از این کارگردان خواسته بود تمام نسخه‌های آن را از بین ببرد! این ادعا با واکنش مهاجرانی وزیر ارشاد دولت اصلاحات مواجه شده و او را به ادای توضیحاتی واداشته است.

مهاجرانی در متنی اجتماعی که در این باره منتشر کرده است این ادعا را زیر سوال برده و از این گفته که برای جلوگیری از جوسازی از حاتمی کیا خواسته نسخه های فیلمنامه را این سو و آن سو نفرستد.

متن کامل پاسخ وزیر ارشاد دولت اصلاحات را بخوانید:

در تأمین هزینه ارزی “از کرخه تا راین” کمک کردم

 ابراهیم حاتمی کیا فیلمساز ممتاز کشورمان دربارهٔ ساخت فیلم “آژانس شیشه ای” نکته ای را درباره نسبت اینجانب و فیلم مطرح کرده اند، که نیاز به توضیح و تصحیح دارد.
« فیلمنامه را به عطاءا.. مهاجرانی معاون حقوقی رئیس‌جمهوری دادم بخواند. او پس از خواندن از من خواست تمام نسخه‌های آن را از بین ببرم، چون معتقد بود چنین داستانی می‌تواند خطرساز باشد. اما جالب اینکه تولید این فیلم به دوران گذار دولت‌ها خورد و حبیب‌الله کاسه‌ساز مجوز تولید را امضا کرد. من «آژانس شیشه‌ای» را در زمان وزارت خود مهاجرانی ساختم.»!
در دوران معاونت ریاست جمهوری آیه الله هاشمی رفسنجانی- که معاونت ایشان و همکاری با ایشان از افتخارات کارنامهٔ عمر من است- با سینماگران و هنرمندان از جمله جناب آقای حاتمی کیا ارتباط داشتم. حتما ایشان به یاد دارند که فیلمنامهٔ “از کرخه تا راین” را هم به من دادند. خواندم و در ساخت فیلم و تامین هزینهٔ ارزی آن از طریق بانک مرکزی در دوران ریاست همکار ارجمند دکتر محسن نوربخش، کمک کردم.

ظرف 24 ساعت مبلغ مورد نظر ایشان تأمین شد

حتی یک بار از آلمان به من اطلاع دادند که حواله ارزی به دستشان نرسیده است و دچار مشکل شده اند. تلفنی با دکتر سید حسین موسویان سفیر کارآمد و دانای ایران در برلین، صحبت کردم و ایشان ظرف بیست و چهار ساعت مبلغ مورد نیاز را تامین کردند.

گفتم فیلمنامه را این سو و آن سو نفرستید
فیلمنامهٔ “آژانس شیشه ای” را که خواندم؛ گفتم شما نسخه های این فیلمنامه را این سو و آن سو نفرستید، فضایی درست خواهند کرد که ساخت فیلم دشوار خواهد شد.

نه اینکه بنده مخالف ساخت فیلم و فیلمنامه بوده ام! اتفاقا توصیه ای که داشتم برای این بود که فیلم به دور از غوغاسالاری های مرسوم آن زمانه و البته این زمانه هم! ساخته شود. بدیهی بود با مدیریت سینماگر متفکر و ارزشمند، دوست زندگی ام، سیف الله داد که از خانهٔ سینما به معاونت سینمایی آمده بود و در ادارهٔ امر سینما با اختیار کامل عمل می کرد و من مثل چشمم به او اعتقاد داشتم، فیلم ساخته شد، نه تنها وزارت فرهنگ و ارشاد در ساخت و اکران فیلم مشکلی نداشت ، بلکه “آژانس شیشه ای” به عنوان فیلم برگزیده در جشنوارهٔ سینما هم نمایش داده شد.
در حقیقت نه تنها تضادی در رفتار و داوری اینجانب نسبت به فیلم موفق و موثر “آژانس شیشه ای” وجود نداشته است، بلکه همان توصیه هم برای حراست از فیلمنامه و ساخت فیلم بوده است. یاد با آن روزگاران یاد باد…




روایت حاتمی‌کیا از جای خالی شهیدآوینی در حوادث کوی دانشگاه و ماجراهای انتخابات 88

سینماژورنال: ابراهیم حاتمی‌کیا کارگردانی که این روزها “بادیگارد” را روی پرده دارد از جمله چهره های سینمای ایران است که تحت تأثیر شهید مرتضی آوینی قرار دارد.

به گزارش سینماژورنال حاتمی‌کیا در گفتگویی با “وطن امروز” که به بهانه سالگرد شهادت آوینی انجام شده نکته جالبی را درباره جای خالی این شهید در حوادث دهه های هفتاد و هشتاد بیان کرده است.

لحن نوستالژیک “روایت فتح” جدید مرا عصبی می کرد

حاتمی کیا می گوید: یادم هست پس از جنگ، «روایت فتح» سلسله مستندهایی داشت. می‌رفت سراغ کسانی که روزگاری در دوران جنگ در قالب رزمنده از آنها تصویر گرفته بودند. فیلم‌ها سعی در تحلیل زندگی این افراد در زمان حاضر را داشت. لحن نوستالژیک برنامه‌ها مرا تا حدی عصبی کرده بود. من اگر چه معتقد بودم باید به وضعیت جدید جامعه نظر داشت ولی از طرفی هم می‌دانستم شرایط واضحی برای این اوضاع نمی‌شد تصور کرد.

در حوادث کوی دانشگاه و مسائل 88 حای خالی آقا مرتضی را دیدم

وی ادامه می دهد: متأسفانه اوضاع، بعد از رفتن آوینی خیلی پیچیده‌تر هم شد. حادثه پشت حادثه؛ کوی دانشگاه، انتخابات، مسائل سال ۸۸ و… در همه این وضعیت‌های پر از ابهام و فتنه، واقعا جای آقا مرتضی را خالی می‌دیدم… ولی ورود داعش و قرائت سلفی، به نظرم بهترین میدان برای پرگشودن آقا مرتضی می‌توانست باشد. بوی آشنا از مدافعان حرم می‌آید. بوی آشنا از تن‌های خیس عرق در جهاد می‌آید. بوی آشنا از زخم‌های تازه با صورت‌های خندان می‌آید. مطمئن بودم که مدیحه‌سرایی آقا مرتضی در این میدان گل می‌کرد.

نشستی قدیمی که در آن شهید آوینی در مرکز تصویر دیده می شود و حاتمی کیا هم سمت چپ اوست
نشستی قدیمی که در آن شهید آوینی در مرکز تصویر دیده می شود و حاتمی کیا(سومین نفر) هم سمت چپ اوست



یک روایت قابل تأمل درباره چگونگی صدور پروانه ساخت “آژانس شیشه‌ای”⇐چطور شد که به‌جای بنز، هلی‌کوپتر آمد؟

سینماژورنال: در حالی که در روزهای گذشته ابراهیم حاتمی کیا کارگردان “آژانس شیشه ای” از دردسرهای پیرامون دریافت پروانه ساخت این فیلم سخن گفته بود و حبیب ا.. کاسه ساز که در آن زمان رییس اداره نظارت بود از تهدیداتی که بخاطر صدور پروانه ساخت این فیلم نصیبش شده بود حرف زده بود(اینجا را بخوانید) حالا خبرگزاری “نسیم” یک روایت تازه درباره روند پروانه ساخت این فیلم انجام داده است.

به گزارش سینماژورنال این خبرگزاری اصولگرا با کنار هم گذاشتن گفته های حاتمی کیا که از نقش وزارت مهاجرانی در تولید این فیلم گفته و ادعاهای کاسه ساز درباره تهدبدات علیه وی، روایتی سوم از چگونگی پروانه ساخت “آژانس شیشه ای” ارائه داده است.

متن کامل این روایت را بخوانید:

دستور مقام عالیرتبه نظام

ماجرایی که حاتمی کیا بحث درباره آن را آغاز کرده و کاسه ساز نیز کوشیده در متمم آن حرفهایی را مطرح کند یک سوی دیگر هم دارد و آن هم نقش مقامات عالیرتبه نظام در همراهی با حاتمی کیا در تولید “آژانس شیشه ای” بوده است.

هم حاتمی کیا درست می‌گوید و هم کاسه ساز یعنی اداره نظارت زمان ضرغامی به دلیل ماهیت انتقادی فیلم علاقه ای به صدور پروانه ساخت آن نداشت و بعدتر هم که کاسه‌ساز پروانه ساخت را امضاء می کند نه فقط به دلیل شناخت شخصی اش درباره حاتمی کیا که به دلیل دستور یک مقام عالیرتبه نظام بوده است.

اگر همه درها بسته شود در دفتر رهبری که بسته نمی شود

اصل ماجرا این بود که اداره نظارت با پایان بندی فیلمنامه و فضای تاریک و تلخ حاکم بر متن مشکل داشت و دقیقا پایان بندی بود که راه را برای صدور پروانه ساخت سخت کرده بود بخصوص حجم کدری که انتهای سناریو را پر کرده بود.

حاتمی کیا بعد از نومید شدن از اداره نظارت ارشاد نامه ای به مقامات ارشد نظام نگاشته و در آن از وضعیت پیش آمده گلایه می کند؛ آن مقام عالی‌رتبه نیز بعد از مطالعه فیلمنامه، به مضمون می گویند که ” اگر همه درها بسته شود در دفتر رهبری که بسته نمی شود.”

به جای بنز هلی کوپتر می آید

دقیقا همین جمله است که به تغییر پایان بندی فیلمنامه منجر شده و به جای بنز وزارت اطلاعات، این هلی‌کوپتر دفتر رهبری است که به سراغ حاج کاظم و رفیق اش عباس می آید و شرایط عبور آنها از بحران را فراهم می کند.

البته که به این ترتیب هم “آژانس شیشه ای” مجوز می گیرد و هم یک تفاوت عمده پیدا می کند با آثار جشنواره‌ای پسند سینمای ایران که همواره داستان را با تلخی وافر به پایان می رسانند.




تهیه کننده “اخراجیها”: از بیرون ارشاد گفتند پوست ات را می کنیم/به فیلمنامه ای پروانه ساخت دادم که می گفتند جنگ مسلحانه علیه نظام است

سینماژورنال: ماجرای تولید “آژانس شیشه ای” و بخصوص چگونگی دریافت پروانه ساخت آن ماجرایی بوده که همواره شنیده های مختلفی درباره آن وجود داشته است.

به گزارش سینماژورنال چندی قبل حاتمی کیا درباره سختیهای دریافت پروانه ساخت این اثر گفته بود:  در آن سال‌ها عزت‌الله ضرغامی معاون سینمایی وزیر ارشاد بود و بین من و او مشکلی به وجود آمده بود. به همین دلیل من سه ماه سینما را ترک کردم و در مغازه پدرم مشغول به کار شدم. در این سه ماه فیلمنامه «آژانس شیشه‌ای» را بدون آنکه امیدی به تولیدش داشته باشم نوشتم.

وی ادامه داد: وقتی که فیلمنامه «آژانس شیشه‌ای» را می‌نوشتم، به هیچ عنوان امیدی به ساخته شدن آن نداشتم و همین باعث شد که در نوشتن فیلمنامه این فیلم خیلی راحت برخورد کنم و تنها هدفی که از نوشتن آن دنبال می‌کردم، زدن حرف‌های دلم بود و واکنشی بود به شرایط زمانه.

این کارگردان افزود: فیلمنامه را به عطاءالله مهاجرانی معاون حقوقی رئیس‌جمهوری دادم بخواند. او پس از خواندن از من خواست تمام نسخه‌های آن را از بین ببرم، چون معتقد بود چنین داستانی می‌تواند خطرساز باشد. اما جالب اینکه تولید این فیلم به دوران گذار دولت‌ها خورد و حبیب‌الله کاسه‌ساز مجوز تولید را امضا کرد. من «آژانس شیشه‌ای» را در زمان وزارت خود مهاجرانی ساختم!

کاسه ساز: از بیرون از ارشاد گفتند پوستت را می کنیم

به گزارش سینماژورنال به تازگی حبیب ا.. کاسه ساز تهیه کننده “اخراجیها” نیز روایتی را از سالهای حضورش در اداره نظارت و چگونگی صدور پروانه ساخت “آژانس شیشه ای” بیان کرده است.

کاسه ساز گفته است: وقتی حاتمی کیا فیلمنامه “آژانس شیشه ای” را برای دریافت مجوز پروانه ساخت به اداره نظارت ارشاد که بنده مدیر کل آن بودم فرستاد همه اعضای شورا مخالفت کردند و من چون ابراهیم را میشناختم و از سال 61 در سپاه فیلمسازی میکردیم به او اعتماد کامل داشتم و مسئولیت مجوز پروانه ساخت را شخصا به عنوان مدیرکل به عهده گرفتم و مجوز ساخت را بدون نظر شورای پروانه ساخت امضاء کردم و تنها به یک جلسه با ابراهیم وتهیه کننده های فیلم اکتفاء کردم که ابراهیم سکانس آخر را فکری برایش بکن و در چشمان ابراهیم اعتماد را حس کردم و مجوز را دادم.

کاسه ساز ادامه داد: هفته بعد بعضی از دوستان که فیلمنامه را خوانده بودند از بیرون از ارشاد(!) به شدت مخالفت کردند و گفتند پوست تو را خواهیم کند؛ به فیلمنامه ای که جنگ مسلحانه علیه نظام است پروانه ساخت دادی.

وی افزود: من هم گفتم به ابراهیم حاتمی کیا مجوز دادم و او بچه نظام و ولایت است و خیلی از بنده و شما دلسوز تر است و چه خوب شد “آژانس شیشه ای” در قلب خانواده شهدا و بچه های نظام و ولایتی ماندگار شد.




حاتمي‌كيا اعلام داشت⇐بوسه حاج حيدر بر دستان حاج قاسم+عکس

سینماژورنال: در حالی که با انتشار تصویری از سردار قاسم سلیمانی در کنار پرویز پرستویی از تماشای “بادیگارد” توسط ایشان در یکی دو روز قبل خبر داده شده اما…

اما داده های رسیده به سینماژورنال حکایت از آن دارد که سردار قاسم سلیمانی حدودا یک ماه و نیم قبل و درست روز 23 بهمن در سازمان اوج به تماشای “بادیگارد” نشسته بود.

در تصویر منسوب به نمایش “بادیگارد” برای سردار سلیمانی در کنار ایشان سردار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه هم دیده می شود.

به تازگی ابراهیم حاتمی کیا نیز با انتشار متنی در کانال شخصی اش درباره این دیدار نوشته است:  در ابتدای اکران «بادیگارد»، حاج قاسم سلیمانی در دیدار با حاتمی‌کیا و پرستویی، آنها را مورد تفقد و تحسین قرار داد و پرستویی در این لحظه به رسم ادب و احترام بر دست حاج قاسم سلیمانی بوسه زد.

تماشای "بادیگارد" توسط سردار قاسم سلیمانی
تماشای “بادیگارد” توسط سردار قاسم سلیمانی
تماشای "بادیگارد" توسط سردار قاسم سلیمانی
تماشای “بادیگارد” توسط سردار قاسم سلیمانی