1

«بیژن اشتری» از مقابل خانه هنرمندان ایران تشییع شد

سینماروزان/مهدی فلاح: مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد بیژن اشتری روزنامه‌نگار، نویسنده و مترجم نامی صبح سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ از مقابل ورودی خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

 

«جلیل اکبری‌صحت» که اجرای مراسم را برعهده داشت، با بیان خاطراتی از زنده‌یاد اشتری گفت: او همواره زود و به موقع می‌آمد و تعهد به کار و عشق به نوشتن و روزنامه‌نگاری شاخصه‌ بازژش بود… بیژن جان به خانه خودت، خانه هنرمندان ایران خوش آمدی… ما به امیدی که می‌ساختی و زندگی می‌کردی، زنده بودیم و بعد از آن هم امیدوار خواهیم ماند.

او در این مراسم گفت: مهمترین شاخصه، یک روزنامه‌نگار و نویسنده میزان شناختش از جامعه پیرامونی است و بیژن همیشه این شناخت را داشت.

اکبری‌صحت همچنین در بخشی دیگر از سخنانش گفت: بیژن اشتری آنچه را می‌فهمید، زندگی کرد و مرگ دورترین نسبت را با او داشت.

 

«عباس یاری» در این مراسم گفت: بیژن، شدیدا میل به زندگی داشت و در معاشرت‌ها، سرشار از عشق به زیستن بود و همواره این دغدغه را داشت که بگوید من یک آدم جوان هستم و ذهنیتش این بود.

 

«محمد حسینی» با بیان این که نهنگی به خاک شد، گفت: یازده سال افتخار همکاری با بیژن اشتری را داشتم و ویراستار بخش عظیمی از آثارش، من بودم و اولین کسی بودم که از او آموختم… آقای اشتری در طول عمر کلی برای ما کار کرد. جزو مترجمان، نویسندگان و اهالی ادبیات بود که در زمان خود قدر دید مشتاقان انبوهی برای تهیه کتاب‌های او جمع می‌شدند و آقای جعفریه خیلی تلاش کرد تا گره‌ها را با خونسردی و صبوری‌ و پایداری رفع کند.

 

«فیاض زاهد» با بیان خاطراتی از بیژن اشتری در بخشی از سخنرانی خود گفت: شدن از بودن مهم‌تر است و بیژن اشتری نمادی است از شدن‌های مداوم و پی در پی مهم و جهد دائمی و تلاش وصف‌ناپذیر در دانایی و صداقت در بیان.

 

«مهدی یزدانی‌خرم» در سخنان خود اشتری را از یک خانواده بزرگ و فرهنگساز معرفی کرد که علم و مدرسه و ادبیات ساختند و از آگاهی‌بخشی حیرت‌آورش گفت.

 

«آزاده مسعودنیا» با تشکر از حاضران گفت:  بیژن عاشق مردم و کشورش بود و دغدغه‌اش تا لحظه آخر عمر همین بود. یاد و خاطرش در دل همه ما زنده است…

 

«اسدالله امرایی» متنی را که به یاد اشتری با مداد روی کاغذ کاهی نوشته بود در وصف همکار قدیمی‌اش خواند. او همچنین پیام «فریدون صدیقی» را برای حضار قرائت کرد که در آن، از اشتری به عنوان یک عالیجناب متخصص باوقار و عمیقأ اهل مطالعه و نمونه پاکیزه‌نویسی یاد شده بود.

 

«محمدعلی جعفریه» نیز در سخنانش از فراز و نشیب‌های چاپ آخرین آثار بیژن اشتری در نشر ثالث و آخرین خاطرات همکاری با این چهره فقید گفت.

 

پس از این مراسم، پیکر این نویسنده فقید به سمت بهشت زهرای تهران بدرقه و در قطعه هنرمندان به خاک سپرده شد.

 

بیژن اشتری پس از سال‌ها فعالیت نوشتاری جریان‌ساز، عصر ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ در سن ۶۴ سالگی در منزل خود درگذشت.




برپایی مراسم تشییع پیکر «بیژن اشتری» از مقابل خانه هنرمندان ایران

سینماروزان: مراسم تشییع پیکر بیژن اشتری روزنامه‌نگار، نویسنده و مترجم نامی ساعت ۹:۳۰ صبح سه‌شنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ از مقابل ورودی خانه هنرمندان ایران برگزار خواهد شد.

پس از این مراسم، پیکر زنده‌یاد اشتری به سمت بهشت زهرای تهران بدرقه و در قطعه نام‌آوران به خاک سپرده خواهد شد.

بیژن اشتری پس از سال‌ها فعالیت نوشتاری جریان‌ساز، عصر ۱۸ خرداد ۱۴۰۴ در سن ۶۴ سالگی در منزل خود درگذشت.

 




واکنش پرطعنه یک کارگردان سینما به نتایج اختتامیه فجر⇐مي خواهي مثل كرم بخزي به رده بالاتر؟! مالیدی داداش!!

سینماروزان: اختتامیه جشنواره فجر و پیشتر از آن اعلام فهرست کاندیداهای بخشهای مختلف، اظهارنظرات مختلفی را موجب شد؛ اظهاراتی غالبا با نقد به چینش هیأت داوری و البته عملکرد این هیأت.

اصغر نعیمی نویسنده و کارگردان سینمای ایران با قرار دادن تصویری از تندیس سیمرغ جشنواره فجر در صفحه اجتماعیش و با مرور یک رمان روسی، واکنشی نمادین نشان داده به اختتامیه فجر.

متن واکنش اصغر نعیمی را بخوانید:

به جا است بخش هايي از رمان «كلاه پوستي براي رفيق يفيم سيمونوويچ راخلين» با ترجمه بيژن اشتري را براي تان نقل كنم، حكايت نويسنده اي كه در مسير دستيابي به كلاه پوستي اهدايي انجمن نويسندگان شوروي كارش به جنون مي كشد.
كارتينيوف پوزخندي زد و گفت: «دروغ مي گويي. چيزي كه تو به دنبالشي كلاه نيست. تو مي خواهي به رده بالاتر، به طبقه برتر، راه پيدا كني. مي خواهي مثل كرم بخزي به رده بالاتر. مي خواهي به تو كلاهي داده شود از جنس همان كلاهي كه من دارم و مي خواهي با تو طوري برخورد شود كه با من برخورد مي شود؛ مي خواهي با من برابر و يكسان باشي، با مني كه دبير اتحاديه نويسندگان شوروي ام، عضو كميته مركزي ام، نماينده مجلس اعلاي شوروي ام، برنده جايزه لنينم، معاون شوراي جهاني صلحم… آن وقت مي خواهي همان كلاهي را بگذاري سرت كه من مي گذارم؟ نه دوست من، چنين چيزي امكان ندارد. اگر مي خواهي يكي از ما باشي پس بايد در ديگر حيطه ها هم برابري را بپذيري. بايد مثل من شجاعانه و بي هيچ عذاب وجداني بنويسي: هميشه با حزب، هميشه با مردم. و بايد براي ده سال، بيست سال، سي سال در جايگاه هيئت رئيسه بنشيني و قيافه يك آدم جدي و بد خلق به خودت بگيري. بايد چند صد سخنراني تشريفاتي اداري ايراد بكني. تنها در اين صورت است كه كلاهت را خواهند داد. در غير اين صورت – ماليدي داداش!.. فقط كافي نيست كه عليه ما نباشي. تو بايد طرفدار ما باشي و علناً اين طرفداري را هم در نوشته هايت و در سخنانت ابراز كني، در اين صورت به همه چيز و همه جا مي رسي»