1

ماجرای کافه‌داری آقای بازیگر در دل جنگ ۱۲روزه! 

سینماروزان: مطابق عادتی که دارد، دستش را روی سینه گذاشته و تعظیم می‌کند و بعد هم با همان لحن همیشگی می‌گوید: «قدم‌تان به چشم‌های من» سجاد افشاریان در دل جنگ ۱۲روزه اسرائیل علیه ایران، سنگری را در مرکز تهران حفظ کرده و ماندن پای وطن را اینطور معنا بخشید.

 

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه فرهیختگان، اینجا کافه آپ‌آرت‌مان در خیابان ایرانشهر است، عصر یکی از همان روز‌هایی که رژیم جعلی و کودک‌کش، به خیال خودش تهران را خلوت کرده، به این کافه دوست داشتنی رفتیم. همه صندلی‌ها پر و کافه شلوغ است. بچه‌هایی که حدس می‌زنم همه دهه هشتادی هستند بین میز‌ها می‌چرخند و سفارش‌ها را می‌گیرند. روی یکی از میز‌ها در همان سالن اصلی می‌نشینم و منتظرم تا افشاریان را ببینم و قصدم را برای رفتن به کافه بگویم.

 

اطرافم را نگاه می‌کنم و از دختری که ایستاده تا سفارش بگیرد، از وضعیت حیاط می‌پرسم و می‌گوید: «شلوغه شلوغ! جا نداریم. یه کم صبر کنید، می‌تونید برید داخل حیاط.» تشکر کردم و گفتم همین جا راحتم. سجاد افشاریان که وارد کافه شد. سر همه میز‌ها می‌ایستاد و با همه خوش‌وبش می‌کرد. چشم در چشم که می‌شویم لبخندی می‌زنم و می‌گویم: «می‌خواهم از این نقطه قشنگ شهر گزارش بنویسم.»

 

لبخندی می‌زند و می‌گوید: «به من لطف می‌کنی. فقط اگر اجازه بدهی من آن طرف مهمان دارم. دوباره برمی‌گردم.»

 

سری تکان می‌دهم و محو تماشای آدم‌ها می‌شوم. میز جلویی، سه پسر جوان هستند که به نظر می‌رسد دهه هشتادی باشند، سرگرم گوشی‌های‌شان هستند، اما انگار نت ضعیف است و برای همین تصمیم می‌گیرند، بازی کنند. یک نفر تنها در میز روبه‌رو نشسته و یکی از خبر‌های جعلی این روز‌ها را بلند می‌خواند. یکی از پسر‌های میز جلویی برمی‌گردد سمتش و می‌گوید: «خدایی با خواندن این خبر، خودت خنده‌ات نگرفت؟» همه از این جواب می‌خندند و مردی که خبر را خوانده هم می‌خندد.

 

دختر همچنان کنارم ایستاده، صدایش می‌کنم و خودم را معرفی می‌کنم و می‌گویم: «می‌خوام باهات مصاحبه کنم.» روسری روی سرش را درست می‌کند و کنارم می‌نشیند و می‌گوید: «یعنی الان برای تلویزیون مصاحبه می‌کنید؟» می‌خندم و می‌گویم: «نه روزنامه.»

کافه داری سجاد افشاریان در دل جنگ ۱۲روزه
کافه داری سجاد افشاریان در دل جنگ ۱۲روزه

سری تکان می‌دهد و موافقتش را اعلام می‌کند. خودش را آرامیس معرفی می‌کند و می‌گوید 21 ساله است. می‌پرسم: «چرا اینجا ماندی؟» کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «خب اینجا (کافه آپ‌آرت‌مان) را خیلی دوست دارم. مثل خونمونه. اصلاً نمی‌تونم فکر کنم دیگه اینجا نباشم!» قبل از اینکه سؤال بعدی را بپرسم، می‌گوید: «البته این را بگویم که خانواده‌ام خیلی راضی نیستند و نگرانند، اما من اینجا را خیلی دوست دارم. تهران را دوست دارم. نمی‌توانم در این شرایط کاری نکنم وقتی خانه‌ام به من احتیاج دارد.»

 

می‌پرسم چرا دوست داشتی در این شرایط کنار سجاد افشاریان در کافه بمانی؟ کمی مکث می‌کند و می‌گوید: «من زمانی که به اینجا آمدم آقای افشاریان را نمی‌شناختم، تئاتر و سینما را دوست داشتم اما خب شناختی از او نداشتم. تا اینکه یکبار من و خواهرم را به یک تئاتر دعوت کردند و با جست‌وجویی که در اینترنت کردم، متوجه شدم که کارگردان و تهیه‌کننده تئاتر هستند. ارادتی که به او دارم در کلمات نمی‌گنجد. نمی‌توانم اینجا نباشم.»

می‌گویم در حرف‌هایت گفتی اینجا برایت خانه است… هنوز سؤالم تمام نشده که تأکید می‌کند: «خیلی زیاد.» ادامه می‌دهم حالا یک دشمن جنایتکار به کشورمان به خانه‌مان حمله کرده، چه جوابی برای این دشمن داری؟ لبخندی می‌زند و می‌گوید: «اول باید بگویم که من اصالتاً اهل تاجیکستان هستم. با اینکه شرایط رفتن از تهران را نداشتم. اما فکر کردم اگر شرایطش هم بود، کلی دلتنگ می‌شدم. الان که تهران را کمی خلوت می‌بینم، قلبم می‌گیرد و امیدوارم که زودتر تمام بشود و دوباره برگردیم به همان روز‌های شلوغ و پر از ترافیک تهران. اینجا وطن من است. خانه‌ام. فکر بیرون رفتن از آن را نمی‌توانم، بکنم.»

 

دخترک که حالا می‌دانم رگ و ریشه‌اش تاجیک و ایرانی است، بلند می‌شود تا به کار‌هایش برسد، رفته‌رفته که به عصر می‌رسیم، فضا شلوغ‌تر می‌شود، حیاط هنوز هم جایی برای نشستن ندارد. در حال نگاه کردن هستم که سجاد افشاریان روبه‌رویم می‌نشیند، یاد پیام‌هایی که این مدت برای وطن منتشر کرده می‌افتم. لبخندی می‌زنم و می‌گویم شروع کنم؟

 

سری تکان می‌دهد و می‌پرسم چرا سجاد افشاریان کافه‌اش را تعطیل نکرده و تهران مانده است؟ این شاید سؤال خیلی‌ها باشد. می‌گوید: «باید بمانیم. حرف بزنیم. الان زمانی است که مردم احتیاج دارند، بشنوند. من متوجه شدم ما برای وطن، مملکت، سرزمین، خاک و وطن‌پرستی کم‌کاری کردیم. همین شد که شروع کردم. خیلی ابلهانه است فکر کنیم که آدمی مانند نتانیاهو با آن میزان پلیدی، بتواند ناجی ما باشد!» حرف‌هایش را تأیید می‌کنم و می‌گوید: «از یک جایی احساس کردم، باید رویه را عوض کنم و از وطن بگویم، اینکه چقدر جواب می‌دهد را فکر نکردم، فقط احساس کردم همان‌طور که در تئاتر‌ها و شعر‌ها می‌گفتم وطن، می‌گفتم مملکت باید این‌ها را برای آدم‌ها پررنگ کنم، اینجا حرف سرزمین است، حرف آب و خاک است.»

 

از باز بودن کافه‌اش می‌پرسم و می‌گوید: «بعد از اینکه این اتفاق افتاد، تصمیم گرفتم که اینجا را باز نگه دارم، به هیچ کس نگفتم برو یا بمان. اما اینجا را دوست دارم و می‌خواهم باز باشد. مادرم زنگ می‌زند، نمی‌خواهم ثانیه‌ای نگران باشد. بار‌ها گفته مادر با اتوبوس به شیراز بیا، اما دست و دلم نمی‌رود که اینجا را ببندم. الان تمام بچه‌هایی که اینجا کار می‌کنند، هیچ کدام پرسنل من نیستند. مثلاً یک نفر برایم نوشت، من تجهیزات پزشکی کار می‌کنم اما یک سال کافه کار کردم، بیام؟ قبول کردم. یک نفر دیگر نوشت، من بلدم آرت بزنم. یکی صبح جلوی کافه هندوانه گذاشت. همه این محبت‌ها زنجیروار پیش می‌آید و من را امیدوار می‌کند.»

 

 




سجاد افشاریان برای «معجون السلاطین» پوستر طراحی کرد

سینماروزان/کیوان بهارلویی: سجاد افشاریان چهره فعال تئاتر برای نمایش «معجون السلاطین» پوستر طراحی کرد.

پوستر نمایش «معجون السلاطین» به کارگردانی سعید زارعی و تهیه‌کنندگی میثم احمدی رونمایی شد. این پوستر را سجاد افشاریان طراحی کرده است.

اجرای نمایش از ۱۲ آبان تا ۱۸ آذر 1402 در سالن استاد ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر است و علاقمندان می توانند برای خرید بلیت به سایت تیوال مراجعه کنند.

داستان این نمایش ازاین‌قرار است که پادشاه در آغوش مرگ‌ است و درباریان در جنگ؛ تا چه قسمت باشد و چه کسی جانشین شود. سرنوشت این عوام را چه تعیین می‌کند، خون یا خرد؟

صادق برقعی، علی محمودی، نیما سیاری، رشاد معینی، عرفان محمدی، میثم نوروزی، علی حق‌پرست و محمد برهمنی با همراهی کیا رکنی بازیگران این اثر نمایشی هستند (به ترتیب ورود به صحنه).

نمایش معجون السلاطین
نمایش معجون السلاطین




این نمایش در 3 هفته نیم میلیاردی شد+عکس

سینماروزان: در حالی که در جدول فروش سینماهای کشور آثاری مانند “سایه”، “ربوده شده”، “هیهات” و “اروند” را داریم که بعد از بیشتر از یک ماه اکران هم نتوانسته اند رقم فروش نیم میلیارد را درک کنند تازه ترین تئاتر همایون غنی زاده با عنوان “می سی سی پی نشسته می میرد” در فقط سه هفته نمایش رقم فروش نیم میلیارد را رد کرده است.

به گزارش سینماروزان “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد” در سه هفته اولیه روی صحنه رفتنش در تالار وحدت ، فروش نیم میلیارد تومانی را پشت سر گذاشت و در این مدت 13 هزار تماشاگر به تماشای این نمایش نشستند.

در این نمایش که از ۲۵ مهرماه اجرای عمومی خود را آغاز کرده است، ویشکا آسایش، سجاد افشاریان، بابک حمیدیان، همایون غنی‌زاده، سیامک صفری و داریوش موفق به ایفای نقش می‌پردازند. در تیزرهای این نمایش از صدای مانی حقیقی استفاده شده است.
همایون غنی‌زاده خود نویسندگی و کارگردانی نمایش «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» را به عهده دارد . در خلاصه داستان این نمایش آمده است: ما شاهد ساخت یک فیلم کلاسیک بسیار بد هستیم.
همایون غنی‌زاده پیش از این نمایش‌هایی چون «آنتیگونه»، «ددالوس و ایکاروس»، «در انتظار گودو»، «ملکه زیبایی لینین» و «آگاممنون» را روی صحنه برده بود. همچنین نمایش «کالیگولا» به کارگردانی همایون غنی‌زاده در تالار وحدت روی صحنه رفت و توانست به فروش بالای یک میلیارد برسد.
امیر حسین قدسی و همایون غنی زاده طراح صحنه، الهام معین و همایون غنی زاده طراح لباس، بامداد افشار طراحی صدا، ماریا حاجیها طراح گریم، مرتضی نجفی طراح نور، محمد قدس مدیر تولید و مجری طرح و نازنین گودرزی دستیار کارگردان و مریم نراقی مشاور رسانه، دیگر عوامل این نمایش هستند.
می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد
ویشکا آسایش در “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد”



ویشکا آسایش با گریمی غیرمنتظره در “می سی سی پی…”+عکس

سینماروزان: همایون غنی‌زاده بازیگری که در سینما با “اژدها وارد می شود” او را دیدیم، سابقه سالها فعالیت تئاتری دارد و بناست به زودی نمایش «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» را در تالار وحدت روی صحنه ببرد.

به گزارش سینماروزان در این نمایش که از ۲۵ مهرماه اجرای عمومی خود را آغاز می‌کند، ویشکا آسایش، سجاد افشاریان، بابک حمیدیان، همایون غنی‌زاده، سیامک صفری و داریوش موفق به ایفای نقش می‌پردازند.

همایون غنی‌زاده خود نویسندگی و کارگردانی نمایش «می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد» را به عهده دارد.

جالب است که ویشکا آسایش بازیگر سرشناس سینما که در سالهای اخیر تجربیات مختلفی از “ورود آقایان ممنوع” تا “نهنگ عنبر” و “دراکولا” داشته است نقش اصلی زن این نمایش است و با گریمی متفاوت در آن ظاهر شده است.

در خلاصه داستان این نمایش آمده است:«ما شاهد ساخت يك فيلم كلاسيك بسيار بد هستيم».

در تیزرهای این نمایش نیز از صدای مانی حقیقی کارگردان و بازیگر سینمای ایران استفاده شده است.

می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد

ویشکا آسایش در “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد”

می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد
بابک حمیدیان در “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد”
می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد
سیامک صفری در “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد”
می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد
سجاد افشاریان در “می‌سی‌سی‌پی نشسته می‌میرد”