1

ناصر تقوایی، هویت ملی و فیلمنامه‌ی «مسجد جامع خرمشهر»!/حرفهای خالق «ای ایران» را بخوانید 

سینماروزان: در روزهای پرحادثه انتهای خرداد۴۰۴ بد نیست مروری کنیم بر اینکه چرا ناصر تقوایی سه سال بعد از «ناخدا خورشید» فیلمی را ساخت درباره اتحاد ایرانیان که در عنوان آن هم کلمه ایران، خودنمایی میکرد؛ «ای ایران».

 

ناصر تقوایی در بخشی از کتاب «به روایت ناصر تقوایی» در گفتگو با احمد طالبی نژاد، از قصدش برای ساخت «زنگی و رومی» بعد از «ناخدا خورشید» گفته که به دلیل مضمون ضدّجنگ مجوز تولید نگرفته و بلافاصله بعد از آن تقوایی طرح فیلم «مسجد جامع خرمشهر» را ارائه داده.

 

تقوایی می‌گوید: بعد از مردودی “زنگی و رومی”، داستان ساده ای داشتم راجع به خرمشهر، ساده از نظر ساخت. ماجرا در مسجد جامع خرمشهر و در ابتدای جنگ رخ می‌داد. یکی از افتخارات جنگ ما مقاومت یک ماهه ی مردم خرمشهر است که اگر نبود، کلک خوزستان همان ابتدا کنده میشد‌‌. این مقاومت از جانب بچه های جنوب بود که باعث شد غیرت مردم ایران تحریک شود و از همه جا به کمک بیایند و پشت جنگ را بگیرند.

 

تقوایی ادامه می‌دهد: صدام میخواست کارون بشود مرز ایران و عراق و در شرایطی که ما ارتش منسجمی نداشتیم بزرگترین ارتش مردمی در ایران، شکل گرفت.

 

ناصر تقوایی در ادامه این گونه تاکید بر «هویت ملی» می‌کند: هر وقت این مملکت به مرز اضمحلال رسیده، مردم با تمام اختلافهای نژادی، فرهنگی و قومی شان، یکدل و یکصدا از مملکت شان دفاع کرده‌اند و اینهاست همان “هویت ملی” است که ازش حرف می‌زنیم.

 

این کارگردان درباره داستان فیلمنامه مسجد خرمشهر چنین شرح میدهد: داستان من داستان هفت جوان از جاهای مختلف و قومیت های متفاوت بود که بعد از عقب نشینی از خرمشهر در این مسجد باقی ماندند، آنها زبان همدیگر را نمی‌فهمند و درنتیجه هرگز گفتگوی مستقیم ندارند اما برای یک هدف می‌جنگند، گلوله های سرگردان شب و روز از بالای سر آنها می‌گذرد و گاهی چشم انداز ویران شهر و رودخانه کارون را می بینند که گلوله ها مثل رگبار در آن می بارند و آنها کوشش می‌کنند زبان همدیگر را بفهمند. هفت جوان از هفت قومیت مقاومت می‌کنند ولی هر هفت نفر کشته می‌شوند…

 

تقوایی در چرایی عدم تولید فیلم مسجد خرمشهر بیان میدارد: به هر حال با این فیلمنامه هم مخالفت کردند و لابد باز مضمون ضدجنگ از آن بیرون کشیدند و این گونه بود که طرح بعدی “ای ایران” را ارائه کردم که ترکیبی بود از ماجرای واقعی یک گروهبان خودسر در توابع کازرون در ترکیب با خاطره ناصر شاهین پر درباره یک همکلاسی سابق که پدرش اجازه آوازخوانی را نمیداد و فقط میگفت برو در گروه سرود ولی آواز نخوان!

 

او می‌افزاید: البته قصد داشتم با ساخت فیلم «ای ایران» پیشنهاد یک سرود ملی تازه را هم بدهم که به نتیجه نرسید چون طرح من استفاده همزمان از سه شاعر و سه آهنگساز متفاوت(م.آزاد، ابوالقاسم حالت و علی معلم/فریدون ناصری، ثمین باغچه بان و ناصر چشم‌آذر) بود که به دلایل مختلف ثمر نداد چون علی معلم که بعد از یک ماه و نیم وقت گذاشتن انصراف داد، باغچه بان ایران نبود و ناصری هم بر روی همان سرود اولیه کار کرد و می‌خواست همان را بازسازی کند…

 

 

 

 

 




سعید راد مدعی شد⇐اگر اشاره ناصر تقوایی و برای بازی در “زنگی و رومی” نبود، اصلا به ایران برنمی‌گشتم!

سینماروزان: در اوایل دهه هشتاد ناصر تقوایی به‌دنبال تولید فیلمی با نام “زنگی و رومی” بود؛ فیلمی که بنا بود حسن جلایر(تهیه‌کننده “سفیر”) آن را تولید کند ولی به‌دلایل مختلف به سرانجام نرسید.

به گزارش سینماروزان “زنگی و رومی” زمینه ای تاریخی داشت و داستان آن در زمان حضور انگلیسیها در جنوب می گذشت. فیلم در آن زمان بنا بود با حضور  فرامرز قریبیان، سعید راد، هدیه تهرانی و شاهد احمدلو ساخته شود اما این فیلم مدتی کوتاه بعد از آغاز فیلمبرداری و ضبط نزدیک به ۲۰ دقیقه، متوقف شد.

هرچند سعید راد بعد از توقف “زنگی و رومی” توانست با بیگ‌پروداکشن “دوئل”احمدرضا درویش به سینما بازگردد ولی همچنان حسرت عدم تولید “زنگی و رومی” با اوست چنان که به اعتماد گفت: شايد اگر اشاره استاد تقوايي براي ايفاي نقش در فيلم آخرشان(“زنگی و رومی”) نبود اصلا مساله بازگشت به كشور چندان برايم مطرح نمي‌شد. همواره افسوس مي‌خورم كه حسادت‌ها و كارشكني‌ها و بي‌معرفتي‌ها در جريان ساخت آن فيلم به قدري زياد شد كه در نهايت جلوي ساخت فيلم را گرفت. فكر مي‌كردم مسوولان و دست‌اندركاران فرهنگ و هنر مملكت آنقدر هوش داشته باشند كه اجازه ندهند، سنگ‌اندازي‌ها سد راه اين كارگردان قدر سينماي ما شود. مگر ما چه تعداد كارگردان داشته و داريم كه سينماي ايران را ساختند و دگرگون كردند؟ اين افراد زحمت كشيدند كه بعدها علي‌ حاتمي‌ها، عباس كيارستمي‌ها و جعفر پناهي‌ها آمدند.

به گزارش سینماروزان سعید راد که در فیلمهایی مثل “نفرین” و “صادق کرده” با تقوایی همکاری داشته، ادامه داد: البته يك مساله جدي هم وجود داشت؛ اينكه بعضي كارگردانان مثل تقوایی اين طور نبودند كه منتظر بمانند، ببينند نظرات رسمي چيست و بخواهند مطابق خواست آن عمل كنند. اتفاقا مشكلات امروز سينماي ما ناشي از چنين روحياتي است. در مرحله بعد هم تغييرات تكنولوژيك شرايط و شمايل متفاوت توليد را به وجود آورد؛ با تمام اين تفاسير هيچ‌وقت نبايد يك چيز را فراموش كنيم اينكه هميشه بايد براي ناصر تقوايي كلاه از سر ‌برداريم.

راد تاکید کرد: متاسفم که وضعيت به سمت و سويي پيش رفته كه بعضي چهره‌هاي افتخارآفرين سينماي ما مانند امير نادري و بهرام بيضايي به غربت رفتند، ناصر تقوايي هم يكي از آنان بود كه به شيوه خودش غربت‌نشين شد و نتوانست کار کند. اين دردي است كه سينماي ايران سال‌ها به آن مبتلاست.