امان از این مهر لعنتی⇐کدام ارگانی‌ساز زیرآب «چای تلخ»تقوایی را زد؟/چرا کاسبی ترجیح میداد کارمند بانک باشد؟/همه‌ی حرفِ سعید مظفری چه بود؟

سینماروزان/احمد محمداسماعیلی(منتقد سینما): تا اینجای کار مهر امسال بسیار تلخ و تکان دهنده برای اهالی هنر بوده است و در عرض کمتر از یک هفته، سه بزرگ عرصه بازیگری( محمد کاسبی) ، بزرگ فیلمسازی (ناصر تقوایی ) و بزرگ دوبله (سعید مظفری) را از دست دادیم. در روزگاری که مرگ برای خیلیها عادی شده به زودی مرگ این سه بزرگ را فراموش خواهیم کرد.

سه بزرگی که هر کدام در سالهای آخر عمرشان از کم توجهی ، رنجِ معیشت، بی توجهی و بیکاری در ناراحتی بودند و کسی اعتنایی به وضعشان نداشت و اگر گه‌گداری خبرنگاری از حالشان خبری منتشر نمیکرد تقریبا از یادها رفته بودند.

محمد کاسبی با سبیل پرپشت مردانه و نگاه نافذش سالها بر پرده نقره ای و جعبه کوچک تلویزیون بدون هیچ ادعایی نقشهای ماندگاری خلق کرد و مثل خیلی از هم صنفی هایش اهل ادا و اطوار و پز روشنفکری نبود.
در اواسط دهه هفتاد در جشنواره  فیلم دفاع مقدس که در کرمان برگزار می شد با کاسبی در یک هتل اقامت داشتم و در یکی از روزهایی که همه در کافی‌شاپ نشسته بودند فرصتی پیش آمد تا با او گپی بزنم؛ مرد سبیلوی مقتدر و چپ فیلم بایکوت، گروهبان محکم و جزم اندیش پدر ، کامیون دار خوش مرام و لوطی صفت خوش رکاب و پدر دلاک و راننده تاکسی سه در چهار از ناملایمات روزگار و کم توجهی سینما نسبت به خودش دلخور بود و این اواخر هم با توجه به هزینه های کمر شکن درمان با چالش های زیادی روبه بود و بارها در تماس‌‌های شخصی از کم توجهی به صنف هنرمندان میگفت که حتی یک کلینیک درمانی ندارند که بی هزینه های سرسام آور، تیمارشان کند. او به صراحت میگفت حتی اگر کارمند بانک یا یک شرکت بیمه بود خیلی راحت‌تر دوران بازنشستگی را می‌گذراند…و این، خجالت‌آور است برای مدیران سینمایی که هر سال صدها میلیارد را تلف تولیدات آرشیوی و جشنواره‌های بی‌مخاطب می‌کنند ولی نمی‌توانند یک نظام بازنشستگی بدردبخور برای اهالی سینما ایجاد کنند.

غم‌نامه‌ی منتقد باسابقه درباره مرگ سه هنرمند بزرگ
غم‌نامه‌ی منتقد باسابقه درباره مرگ سه هنرمند بزرگ

ناصر  تقوایی را خیلی پیش از این و بیست سال قبل از دست داده بودیم. او در اوج دوران توانمندی و پختگی نتوانست فیلم ارزشمند دیگری را به تاریخ سینمای ایران هدیه کند. در حالی که سینما و به خصوص تلویزیون هنوز هم وامدارش هستند و هرازگاه تلویزیون برای بار صدم، ای ایران و یا ناخدا خورشید را به مناسبت های مختلف نشان میدهد. شاهکارهای قبل از انقلابش مثل سریال دائی جان ناپلئون و فیلم آرامش در حضور دیگران نیز گرچه درگیر کج سلیقگی مدیریت رسمی در کنج انبارهای پخش خاک می خورند ولی در شبکه های ماهواره ای مدام پخش می‌شوند…

نمی دانم در این دو دهه تقوایی چه صحبت‌هایی با همسرش مرضیه وفامهر داشته و از نامردی هایی که در حقش در زمان ساخت کوچک جنگلی و چند فیلم دیگرش که در پیش تولید و تولید متوقف شد سخن به تلخی گفته است ولی آخرین بار که گپ میزدیم بی هیچ ادعایی فقط میگفت همان چند فیلم و تک سریالی که ساخته برای مخاطب عام و خاص، مفید است و سربسته از کارگردان ارگانی‌سازی گفت که با داده‌های غلط سرکارش گذاشته تا چای تلخ تولید نشود! و البته آهِ تقوایی هم چنان دامن آن ارگانی‌ساز را گرفته که سالهاست نمیتواند فیلم بسازد.

سعید مظفری با چهره فتوژنیک و جذاب و صدای منحصر به فردش بارها از بی پولی و در مضیقه مالی بودن اظهار شکوه و شکایت داشت و همه مدیران هنری واحد عریض و طویل دوبله تلویزیون و سایر صنف های هنری بی تفاوت از نگاه و غصه های مرد خوش سیمای دوبله گذشتند. کنداکتور تلویزیون و پلتفرم‌ها پر شده از فیلم و سریال خارجی ولی سعید مظفری همه حرفش این بود که ای کاش دوبلورهای مجرب را به عنوان مدیر دوبلاژ این آثار به کار گیرند تا لااقل جوان‌ترها یاد بگیرند…

یادم نمی آید حداقل در این دو دهه به جز ایام کرونا که در ماه هایی بزرگانی مثل کشاورز ، مشایخی ، تارخ و پورحسینی را از دست دادیم، سینمای ایران ماهی به این تلخی را گذرانیده باشد.

الان هم طبق روال تلویزیون بدون هیچ حس مسئولیت پذیری در زمان حیات این بزرگان فقط لطف می‌کند و فیلم های محمد کاسبی ، یکی دو فیلم تقوایی و مستندی که ابوالفضل توکلی در باره سعید مظفری ساخته بود را در کنار سریال های بی و بو و خاصیتی که این روزها با بودجه کلان بدون مخاطب تولید می‌کند روانه آنتن پخش می کند و دیگر هیچ. از آن بدتر اینکه حتی زحمت نمیدهند آرشیو ماندگار آثار تقوایی و کاسبی را پالایش کنند و به صورت فول‌اچ‌دی به مخاطب عرضه کنند و نهایتا بسنده می‌کنند به همان نسخه های بی کیفیت وی‌اچ‌اس که نه رنگ درستی دارد و نه تصویر مناسبی.

احمد محمداسماعیلی منتقد و روزنامه‌نگار سینما
احمد محمداسماعیلی منتقد و روزنامه‌نگار سینما




درگذشت محمد کاسبی؛ بدمنِ حوزه و طناز تلویزیون   

سینماروزان: محمد کاسبی بازیگر سینما و تلویزیون در ۷۴سالگی مرحوم شد.

 

محمد کاسبی متولد خرداد ۱۳۳۰ در کوچه آبشار، خیابان ری، تهران بود. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را در محله نازی‌آباد تهران گذراند و تحصیلات خود را در دبستان رازی، دبیرستان الهی، فاتح، و رستاخیز به اتمام رساند.

 

کاسبی از سیزده سالگی در کاخ جنوبی جوانان در میدان راه‌آهن با گروه‌های آماتوری تئاتر فعالیت تقریباً نیمه حرفه‌ای خود را آغاز کرد و از سال ۱۳۵۰ همکاری و بازیگری در اداره تئاتر تهران را شروع نمود.

او گرچه بعد از پایان دبیرستان در کنکور رشته پزشکی قبول شد اما به جهت علاقه به تحصیل تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا، از پزشکی صرف نظر کرده و ابتدا به سربازی رفت و بعد مجدد در کنکور شرکت کرد و وارد دانشکده هنرهای دراماتیک(هنرهای زیبا) شد.

او در دوران دانشکده نمایشنامه‌های زیادی از جمله «یک نمایش طولانی» به کارگردانی جعفر والی، نمایش «مدا» به کارگردانی منیژه محامدی، نمایش «مهتابی برای محرومین» به کارگردانی شهناز جابری زاده، نمایشنامه «مترسک‌ها در شب»، «کارول»، «مسافران»، «در مه بخوان»، «بهترین بابای دنیا»، «عنکبوت» و… را بازی کرد.

 

با پیروزی انقلاب کاسبی به مدت دو سال مسئول واحد نمایش رادیو بود و هم‌زمان گویندگی در رادیو را نیز انجام می‌داد. بعد از انقلاب اولین نمایشنامه‌ای که به روی صحنه تئاتر رفت کار گروه دانشجویان دانشکده دراماتیک بود که محمد کاسبی نیز عضو این گروه بوده و در آن ایفای نقش کرد، این نمایشنامه «نهضت حروفیه» به نویسندگی شهید حسین قشقایی و کارگردانی داوود دانشور بود.

 

محمد کاسبی در اوایل ۱۳۵۸ با چندی از دوستان حوزه اندیشه و هنر اسلامی را پایه‌گذاری کرد که بعدها نام این محل به «حوزه هنری» تغییر نمود‌، او همچنین مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد را نیز بنیانگذاری کرد ولی از اواسط سال ۱۳۶۰ کار دوبله، مدیریت واحدِ نمایش رادیو و مسئولیت مرکز هنرهای نمایشی همه را رها کرد و تمام وقت و تمرکز خود را معطوف به حوزه هنری کرد.

 

محمد کاسبی از جمله سینماگرانی بود که در سینمای بعد از انقلاب با تولیدات حوزه هنری بالا آمد. او از نیروهای اولیه حوزه هنری در کنار محسن مخملباف، مجید مجیدی، فرج سلحشور، محمدرضا هنرمند، رسول ملاقلی‌پور و… بود. البته کاسبی چون قبل از انقلاب در دانشکده هنرهای زیبا درس خوانده بود، خاستگاهش متفاوت بود با امثال فرج سلحشور که برآمده از مسجد ابوذر بودند یا مخملباف که اساسا غرایزش را دنبال می‌کرد.

کاسبی در بسیاری از تولیدات اولیه حوزه هنری به عنوان بازیگر حضور داشت و ازجمله در توبه نصوح، دو چشم بی سو، استعاذه و آنچه در مرور کارنامه سالهاي ابتدایی بازیگری او مشهود است اینکه بیشتر شمایل بدمن داشت از بدوک تا پدر و بایکوت و زنگها و… او به خوبی و باتسلط شمایل بدمنی که حالا ممکن است در باطن رگه های مثبت داشته باشد را القا میکرد‌.

کاسبی در همان سالهای همراهی با حوزه، یک فیلم ایدئولوژیک به اسم شنا در زمستان هم ساخت با بازی مجیدی که فیلم بدی هم نبود و منطبق بر همان نگاه تقدیسِ فقر که سینمای مجیدی به آن شهره است.

محمد کاسبی در ۷۴سالگی فوت شد
محمد کاسبی در ۷۴سالگی فوت شد

از اواسط دهه هفتاد و با فروپاشی امپراطوری گعده‌های استراتژیکِ حوزه هنری و رفتن حوزه به سمت و سوی آثار تجاری نظیر مرد عوضی، آب و آتش و مرد بارانی و… بین محمد کاسبی و حوزه هم فاصله افتاد و کاسبی مسیر بازیگری خود را مستقل طی کرد به خصوص که بعد از پدر دیگر آن ارتباط نزدیک میان او و مجیدی هم وجود نداشت.

کاسبی شاید به خاطر فیزیک خاص وقتی از سینمای ایدئولوژیک فاصله گرفت، به سمت کارهای طنز آمد و اتفاقا طنزهایش خیلی هم دیده شد.

اولین تجربه ی کمدی کاسبی سریال دلبر آهنی ساخته مهدی صباغ زاده بود و پس از آن برای یکی از رفقای دوران حوزه هنری-علی شاه حاتمی- در سریال کمدی اُ مثبت بازی کرد و متعاقب آن خوش رکاب، خوش غیرت، زن بابا، خوش نشین ها، سه دونگ سه دونگ، خوب بد زشت و… آثاری کمدی بودند که یکی از نقاط اتکای آنها محمد کاسبی بود.

 

کاسبی حین بازی در طنزهای تلویزیونی تجربیات مختلف سینمایی خود را هم ادامه داد و ازجمله در دیوار(محمدعلی طالبی)، نفوذی(احمد کاوری و مهدی فیوضی) و آسمان هشتم(حسن نجفی) نقش‌هایی متضاد از یک مربی بازنشسته تا نیروی امنیتی و خادم امام رضا(ع) را ماندگار ایفا کرد.

 

محمد کاسبی دو بار نامزد سیمرغ جشنواره فجر شد؛ یکی برای بدوک و دیگری هم دیوار که سیمرغ را برای همان بدوک گرفت.

 

 




محمد کاسبی در گفتگویی تفصیلی بیان کرد⇐39 سال از انقلاب مي‌گذرد ولي مي‌بينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم هستد/آقايان چرا ول نمي‌كنيد ميز‌ها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين40 سال تركانده بوديد!/هيچ كدام از مدیران قدیمی حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند چون می‌دانند اگر بروند دیگری کاری با این حقوق و مزایا پیدا نمی‌کنند/حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق مي‌رود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض مي‌شود/چندين سال است كه قصه‌ها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريال‌ها هم ضعيفند/طبقه کارگر به جاي تماشاي سريال‌هاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مي‌نشينند/مناظره‌هاي رياست‌جمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

سینماروزان/محمدصادق عابدینی: محمد كاسبي از جمله بازیگران رشدکرده در سینمای بعد از انقلاب اسلامی و از محصولات اولیه حوزه هنری است که در سالهای بعدتر در تلویزیون هم تجربیات مختلفی را از خود به جای گذاشت.

به گزارش سینماروزان و به نقل از «جوان» کاسبی که سال گذشته یک فیلم مفرح با نام «رفقای خوب» را روی پرده داشت بعد از چند سال دوری از تلویزیون اين روزها سرگرم بازي در سريال «سر دلبران» است كه با بودجه سازمان هنری-رسانه ای اوج براي پخش در شبكه 2 سيما در ايام ماه مبارك رمضان توليد ميشود.

بهانه گفتگو با كاسبي حضور در این سریال بود اما زودتر از حد تصور بحث به سمت نقضانهای مدیریت فرهنگی رسید.

«سر دلبران» چندمين همكاري شما با محمدحسين لطيفي است؟

من از بنيانگذاران حوزه هنري بودم و حدود سيوخردهاي سال پيش محمدحسين لطيفي كه آن سالها نوجوان بود، به حوزه آمد و از آن سالها وي را ميشناسم. اولين كار مشتركمان نيز به فيلم سينمايي «دنياي وارونه» به كارگرداني شهريار بحراني بازميگردد كه من در آن بازي ميكردم و لطيفي طراح لباس و صحنه بود. دومين همكاري ما نيز سريال بسيار زيباي «صاحبدلان» بود كه واقعاً سريال عجيب و غريبي بود و فكر ميكنم بهترين سريالي باشد كه در تلويزيون توليد شده است. اين سريال هم براي ماه رمضان توليد شده بود و درباره حرمت قرآن و اعتقادات بود. اكنون هم سومين همكاري من با محمدحسين لطيفي است كه در سريال «سر دلبران» مشغول بازي هستم و قرار است براي ماه رمضان آماده شود.

درباره موضوع سريال «سر دلبران» بگوييد!

داستان سريال را كه نميتوانم لو بدهم و اصلاً از نظر حرفهاي درست نيست. حتي گروه توليدكننده سريال هم نظرشان اين است كه تا زمان پخش «سر دلبران» هيچ خبري درباره داستان سريال منتشر نشود. ولي ميتوانم بگويم داستان و موضوع نويي دارد و اميدوارم بينندهها هم آن را دوست داشته باشند.

شما همانطور كه گفتيد سابقه بازي در سريالهاي مناسبتي ماه رمضان را داريد، سريالهاي ماه رمضان با ديگر سريالهايي كه طي سال از تلويزيون پخش ميشوند بايد تفاوت داشته باشد؟

نظرات درباره اين موضوع متفاوت است. بعضي از هنرمندان و البته مديران تلويزيون معتقدند كه در ماه رمضان حتماً بايد سريال مفرح و شاد پخش شود. من دليل اين اصرار را نميدانم، شايد فكر ميكنند براي كسي كه روزه ميگيرد روزهداري خيلي سخت است و بايد با پخش سريال مفرح و نشاطآور از سختي روزهداري كم كرد. اگر اين فكر را ميكنند بايد بگويم فكرشان خيلي عجيب و كودكانه است. من مخالف پخش سريال شاد براي ماه رمضان نيستم ولي اين اصرار را ندارم كه حتماً بايد سريال شاد و مفرح باشد. اين تأكيد از كجا آمده؟ سؤال من اين است!

ولي بعضاً ميگويند بايد سريال ماه رمضاني رويكرد مذهبي و آموزنده داشته باشد!

من در كليت تفاوتي بين سريالي كه در ماه رمضان پخش ميشود و سريالي كه در نوروز پخش ميشود نميبينم، به شرط آنكه به گفته امام خميني (ره) درباره اينكه راديو و تلويزيون دانشگاه باشد، عمل شود. مگر در دانشگاه برنامه درسي براي مهر و آبان يا عيد متفاوت است؟ همه سال يك برنامه درسي وجود دارد. اما بدي كار اين است كه راديو و تلويزيون ما دانشگاه نيست. همين باعث به هم ريختگي و ازهمگسيختگي ميشود. اگر اين جور نبود تنها فرق برنامه عيد و برنامه ماه رمضان بايد در اين بود كه آن 13، 14 قسمتي بود و اين يكي 30 قسمتي! وگرنه هر دو را بايد بتوان در طول سال پخش كرد.

اما در سالهاي اخير شاهد افت كيفيت سريالهاي مناسبتي ماه رمضان بودهايم، اين مشكل از كجا آب ميخورد؟

بزرگترين مشكل ما اين است كه سريالهايمان قصه و داستان قوي ندارند. سازمان صداوسيما سالها است از اين كار دست برنداشته كه با يك سيناپس يا خلاصه داستان يا حتي يك طرح فيلمنامه كار توليد سريال را شروع ميكند و در بين كار هي داستان به فيلم اضافه ميشود. اين كار باعث ميشود قصهها غلط و ضعيف از آب در بيايد. چه كسي هم بايد آن فيلمنامه بد و ضعيف را غير از من بازيگر اجرا كند؟! آن وقت است كه هي ما بازيگرها بايد بر سرمان بزنيم كه اين كار اشتباه است ولي نه گوش شنوايي و نه فرصتي براي اصلاح است.

اين مشكل را چه كسي بايد حل كند؟

صداوسيما نبايد تا فيلمنامه سريال كامل نشده دست به توليد سريال بزند. بايد داستان قوي انتخاب كند. بعد از داستان بايد «كَست» قوي چيده شود و بازيگران خوبي انتخاب كند و در نهايت كارگردان خوب كه نقش آشپز را دارد. متأسفانه چندين سال است كه قصهها ضعيف، بازيگري ضعيف و سريالها هم ضعيفند. نتيجهاش اين ميشود كه بينندهها كنترل تلويزيون را دستشان ميگيرند و هي كانالها را عوض ميكنند.

سال گذشته مطرح شد كه سريالهاي ضعيف ماه رمضان باعث رونق سينما شده است، اين را قبول داريد؟

سينما مقولهاش فرق ميكند. آدمهاي خاصي سينما ميروند و كاري به اين ندارند كه سريال تلويزيون خوب است يا بد است! موضوع فروش سينما چندان با تلويزيون تداخل پيدا نميكند، چون كساني كه سريال نگاه ميكنند معمولاً خانوادههاي معمولي هستند كه كارگر و خانهدار هستند و اگر يك خانواده چهار نفره بخواهند براي ديدن فيلم به سينما بروند و يك فيلم ساده را تماشا كنند حداقل مخارجشان با تنقلات و هزينه رفت و برگشت 100 هزار تومان ميشود.

احتمالاً به خاطر هزينههايش به سينما نميروند، پس چكار ميكنند؟

من به شما ميگويم چكار ميكنند، آنها به جاي تماشاي سريالهاي ضعيف تلويزيون، پاي ماهواره مينشينند.

مسئولان فرهنگي بايد كاري كنند كه بازار ماهواره كمرونق شود، نه اينكه باعث رشد مخاطبانش شوند!

سياستمداران و مسئولان فرهنگي حرف زياد ميزنند و نميدانم چرا از اين حرف زدن خسته نميشوند. من محمد كاسبي، در 22 بهمن سال 57 مسئول نمايشهاي راديويي شدم. 39 سال از آن زمان ميگذرد ولي ميبينم مسئولان فرهنگي ما همان دوستان قديم و همكاران من در آن سالها هستند. آقايان ول كنيد! چرا ول نميكنيد ميزها را؟ اگر قرار بود شما كار مفيدي بكنيد كه در طول اين40 سال تركانده بوديم!

چرا اين دسته از مديرها كنار نميكشند؟!

چون جاي ديگري بهشان اينقدر پول نميدهند! اصلاً معلوم نيست از پشت ميز مسئوليت كنار بروند كسي به آنها كار بدهد يا اگر بدهد اينقدر حقوق و مزايا بدهد. براي همين هيچ كدامشان حاضر نيستند مسئوليت را ول كنند و بروند.

بالاخره يك مدير چه در حوزه فرهنگي و چه در ديگر حوزهها بايد پاسخگوي كارهايش باشد!

ما در كشورمان قويترين واكسن دنيا را داريم به اسم واكسن «ضد انتقاد». مسئولان ما اين واكسن را كه تنها و تنها در كشور ما پيدا ميشود، ميزنند و ديگر به هيچكس پاسخگو نيستند. حتي اگر دزدي طرف معلوم شود از اين اتاق ميرود به اتاق بغلي و تنها ميز كارش عوض ميشود.

با اين وضعيت اميدي به اصلاح وضعيت فرهنگي هست؟!

ما همه چيزمان بايد به همه چيزمان بيايد ديگر. الان چند ماه است گروه سريالسازيمان در شهر يزد مشغول كار است و ما به طور دائم مابين تهران و يزد در حال جابهجايي هستيم و خدا شاهد است در پرواز با «ايران اير» و «آسمان» هميشه و هميشه كمترين تأخيرمان يك ساعت و نيم تا دو ساعت بوده و حتي براي يك بار نشده از بلندگوي فرودگاه بگويند مسافران محترم از اينكه پروازتان تأخير دارد، عذرخواهي ميكنيم. اين وضعيت فرهنگي ما است، وضع در باقي جاها هم همينطور است! همين مناظرههاي رياستجمهوري را نگاه كنيد ببينيد وضع فراموشی فرهنگ چطور است!

اميدوارم اين وضعيت براي كشور و بهخصوص مديريت فرهنگي بهتر شود، سؤال آخر اينكه «سر دلبران» قطعاً در ماه رمضان پخش ميشود؟

همه انسانيت و معرفت را موش نخورده و هنوز هم چيزي از آن باقي مانده، اما كم است، انسانيت در اقليت است، معرفت در اقليت است، مديريت خوب در اقليت است، سريال خوب در اقليت است و فيلم خوب در اقليت است! در صورتي كه ما همه يادمان است كه اينها زماني در اكثريت بودند. درباره سريال «سر دلبران» هم من فكر ميكنم حرف جديدي براي گفتن دارد و افرادي مثل من آن را دوست دارند. البته بچهها دارند كارشان را با جديت انجام ميدهند اما با حجم كاري كه باقي مانده بعيد ميدانم به ماه مبارك رمضان برسد تا حالا ببينم خدا چه ميخواهد.




گلایه محمد کاسبی از تجلیل دیرهنگام در جشنواره فجر⇐این گلایه درحالیست که کاسبی دو دهه قبل سیمرغ فجر را برای فیلم مجیدی گرفته بود!

سینماروزان: محمد کاسبی بازیگری برآمده از حوزه هنری که در دهه های شصت و هفتاد و با همراهی چهره هایی همچون محسن مخملباف و فرج ا.. سلحشور و بعدتر مجید مجیدی در راستای تولید محصولاتی منطبق با آرای خویش گام برداشتند بناست امسال در جشنواره فجر مورد تقدیر ویژه قرار گیرد و برایش بزرگداشت برگزار شود.

به گزارش سینماروزان کاسبی اما چندان از برگزاری بزرگداشت خود راضی نیست و در گفتگو با «باشگاه خبرنگاران» گفته این تجلیل باید سالها پیش صورت می گرفت! این صحبتهای کاسبی در حالیست که وی در میانه دهه هفتاد و برای بازی در فیلم «پدر» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگری شد و پس از آن هم در فیلم چشمگیری ایفای نقش نکرد که حائز سیمرغ باشد.

جالبتر آنجاست که کاسبی گفته که این بزرگداشت باید در دهه 60 برگزار می شد آن هم در شرایطی که ایشان در دهه 60 تازه وارد کار بازیگری در سینما شده بود و اصلا ذات بزرگداشت به این است که برای هنرمندان پابه سن گذاشته و پیشکسوت که در چند دهه امتحان خود را پس داده اند صورت گیرد.

متن گفته های محمد کاسبی را بخوانید:

زمانی که من در دهه شصت در چند فیلم بازی کردم، چرا این تجلیل صورت نگرفت؟! هر یک از این آثار می‌توانست یک سیمرغ داشته باشد. این تجلیل‌ها بهتر بود در زمان درست خودش اتفاق می‌افتاد. اگرچه الان یک سری از همکاران و دوستان فکر کردند، باید بزرگداشت بگیرند؛ باید بگویم من چیزی را فردی نمی‌خواهم و اگر قرار است، اتفاق خوبی رخ دهد باید برای خانواده سینمای ایران باشد. الان هم دستشان درد نکند، اما هیچ چیز دیگر در این دنیا من را خوشحال نمی‌کند؛ چون اگر کسی آثار من را دنبال کند، می فهمد سال 66 باید این تجلیل صورت می‌گرفت،‌ نه اینکه سال 95 به فکرش بیفتند. آیا برگزاری بزرگداشت امتیاز می آورد؟ باید گفت نه. چرا که خانواده سینما نیاز به آرامش فکری، رفاه و نیازهای ابتدایی دارند و باید در زمان خودش به آنها توجه کرد تا با مشکلات روبرو نشوند. کاری که یک کارفرما در کارخانه برای کارگرش انجام می دهد، در سینما رخ نمی‌دهد؛ یعنی ما در سینما از این هم کمتریم! اگر برای بچه‌های سینما اتفاقی بیفتد کسی نیست برای آنها قدمی بردارد. من جزو این سینما هستم و البته چیزی را فقط برای خودم نمی خواهم.




آغاز اکران “رفقای خوب” در شهرستانها

سینماژورنال: تازه ترین فیلم سینمایی جمشید مشایخی با عنوان  “رفقای خوب” در حالی اکران خود را به تازگی در گروه ماندانا آغاز کرده است که اقبال از این فیلم بخصوص در میان خانواده ها نسبتا خوب بوده است.

به گزارش سینماژورنال “رفقای خوب” از امروز اکران شهرستانهای خود را با اکران در مشهد آغاز کرده است و به زودی بر تعداد سینماهای شهرستانها افزوده خواهد شد.

“رفقای خوب” را مجید قاری‌زاده ساخته است؛ همان کارگردانی که سه دهه قبل در یک همکاری موفق با مشایخی ملودرام پرمخاطب “پدربزرگ” را ساخته بود.

داریوش اسدزاده، محمد کاسبی، عنایت بخشی و رضا رویگری از دیگر پیشکسوتانی هستند که در “رفقای خوب” ایفای نقش کرده اند.

جالب اینجاست که جمشید مشایخی در این فیلم در نقش یک بازیگر پیشکسوت بازی کرده است! بازیگری که سالهاست هیچ کس از او خبر ندارد و برگزاری بزرگداشت برای وی است که باعث می شود دوستان قدیمی اش گردهم آیند برای پیدا کردن وی. در این گردهمایی نوه این بازیگر هم به دوستان پدربزرگ می پیوندد.

احمدرضا اسعدی، نوید لایقی مقدم، رامین ناصرنصیر، نعیمه نظام دوست، بیتا خردمند، غلامرضا صادقی، صحرا مشایخی، محمد هاشی و ازالیا صادقی دیگر بازیگران “رفقای خوب” هستند.

پخش “رفقای خوب” را رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی برعهده دارد.




بازیگران پیشکسوت ایران با “رفقای خوب” روی پرده رفتند+عکس

سینماژورنال: بعد از مدتها جمشید مشایخی اسطوره بازیگری سینما و تلویزیون با فیلمی که نقش اصلی‌اش برعهده اوست به سینماها بازگشته است.

به گزارش سینماژورنال این فیلم “رفقای خوب” نام دارد که توسط مجید قاری‌زاده ساخته شده است؛ همان کارگردانی که سه دهه قبل در یک همکاری موفق با مشایخی ملودرام پرمخاطب “پدربزرگ” را ساخته بود.

“رفقای خوب” از چهارشنبه 24 شهریورماه در 15 سینمای تهران و از جمله آزادی، کوروش، ماندانا، زندگی، جوان،  سمرقند، بهمن، چارسو، تیراژه، راگا، تماشا، جی، شاهد، رازی و حافظ روی پرده رفته است.

داریوش اسدزاده، محمد کاسبی، عنایت بخشی و رضا رویگری از دیگر پیشکسوتانی هستند که در “رفقای خوب” ایفای نقش کرده اند.

جالب اینجاست که جمشید مشایخی در این فیلم در نقش یک بازیگر پیشکسوت بازی کرده است! بازیگری که سالهاست هیچ کس از او خبر ندارد و برگزاری بزرگداشت برای وی است که باعث می شود دوستان قدیمی اش گردهم آیند برای پیدا کردن وی. در این گردهمایی نوه این بازیگر هم به دوستان پدربزرگ می پیوندد.

احمدرضا اسعدی، نوید لایقی مقدم، رامین ناصرنصیر، نعیمه نظام دوست، بیتا خردمند، غلامرضا صادقی، صحرا مشایخی، محمد هاشی و ازالیا صادقی دیگر بازیگران “رفقای خوب” هستند.

پخش “رفقای خوب” را رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی برعهده دارد.

رفقای خوب
عنایت بخشی، جمشید مشایخی، داریوش اسدزاده، احمدرضا اسعدی و محمد کاسبی در نمایی از “رفقای خوب”



سی سال بعد⇐کارگردان “پدربزرگ” با “رفقای خوب” به سینماها می‌آید+عکس

سینماژورنال: قرارداد فیلم “رفقای خوب” در گروه ماندانا بعد از فیلم “سایه” منعقد شد و این فیلم از هفته آینده روی پرده خواهد رفت.

به گزارش سینماژورنال “رفقای خوب” را مجید قاری زاده ساخته است؛ کارگردانی که سالهاست در سینمای ایران فعالیت دارد و سی سال قبل یک ملودرام پرفروش به نام “پدربزرگ” را با بازی جمشید مشایخی در نقش یک پدربزرگ دوست داشتنی ساخت.

قاری زاده در فیلم تازه اش “رفقای خوب” باز هم جمشید مشایخی را محوریت درام قرار داده است و در کنار وی نیز پیشکسوتانی همچون داریوش اسدزاده، محمد کاسبی، عنایت بخشی، احمدرضا اسعدی و رضا رویگری ایفای نقش کرده اند.

نوید لایقی مقدم، رامین ناصرنصیر، نعیمه نظام دوست، بیتا خردمند، غلامرضا صادقی، صحرا مشایخی، محمد هاشی و ازالیا صادقی دیگر بازیگران “رفقای خوب” هستند.

“رفقای خوب” داستان زندگی یک بازیگر پیشکسوت را روایت می کند که سالهاست جلوی دوربین نرفته است و حالا که بناست مراسم تجلیلی برایش برگزار شود هم هیچ کس از محل زندگیش خبر ندارد. اینجاست که رفقای قدیمی این بازیگر که آنها نیز مدتهاست به دنبالش هستند درصدد برمی‌آیند تا با کمک نوه اش، او را پیدا کنند…

“قدیمیها چه خوب میگفتن وقتی قدر پدربزرگها و مادربزرگها رو میدونی برکت میاد تو زندگیت” از جمله شعارهای تبلیغاتی این فیلم است.

پخش “رفقای خوب” را رسانه فیلمسازان به مدیریت حبیب اسماعیلی برعهده دارد.

عوامل فیلم سینمایی “رفقای خوب” ‌عبارتند از:

نویسنده و کارگردان، مجید قاری‌زاده مدیر فیلمبرداری، فریدون شیردل، مدیر صدابرداری: فرخ فدایی، تدوین: کاوه ایمانی، طراح صحنه و لباس : قاسم ترکاشوند، طراح گریم : سیامک احمدی – دستیار اول و برنامه ریز : محمد عزیزی، دستیار اول فیلمبردار: رسول تنهایی، عکاس: اکبر اصفهانی – صداگذار: علی ابوالصدق، منشی صحنه: سمیه شهرابی – دستیار دوم کارگردان: علیرضا توانا، گریمور بانوان: میترا گیوه چی، گریمور آقایان، داود فتحی، طراح جلوه های ویژه : ایمان کرمیان – دستیاران فیلمبردار : محمد سقر – نادر گلچی – منصور تنهایی، دستیار اول صحنه : حمید بخشی، مدیر صحنه: سعید پیر هادی – دستیار صحنه: قائم ترکاشوند، دستیار لباس: شیرین مسلمی – مدیر تدارکات: حسین فیض آبادی، دستیاران تدارکات : امیر مرایی، علی ولی پور، جواد سیدی، مدیر مالی: ابراهیم تفرشی مدیر تولید: مسعود دلیری و تهیه‌کننده: مجید قاری‌زاده

رفقای خوب
رفقای خوب