1

سودِ عده‌ای در توسعه نیافتگی سینمای ایران است!

سینماروزان/مرتضی کوه مسکن: نهمین جلسه از سلسله نشست‌های تخصصی «سینما رو به آینده» و اولین نوبت از این رویداد در سال 1404 با موضوع بررسی نسبت گیشه با سینمای ایران با حضور مهدی کرم‌پور، سیدجمال ساداتیان، سجاد نوروزی و به میزبانی امیر قادری در پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

 

امیر قادری در ابتدای این نشست بیان کرد: جریان‌های مختلف تولید در سینمای ایران یکی‌یکی به پایان رسیده است و در این مسیر تا سدی شکسته نشود، جریان تولید سخت روی ریل دیگری قرار می‌گیرد‌. این مساله درباره سینمای کمدی قابل پیش‌بینی بود، همچنین درباره سینمای موسوم به اجتماعی و ارگانی که تاثیر خود را از دست داده نیز صدق می‌کند. سوالی که ابتدای جلسه قصد دارم از دوستان بپرسم این است که چه تفاوت‌هایی میان سینمای دهه 80 که به نظرم موفق‌ترین دهه سینمای ایران حتی نسبت به دهه شصت است، با سینمای امروز می‌بینند و‌ چقدر شاهد تغییر شرایط هستیم؟

 

بر چه مبنایی از افول یا پیشرفت سینما می‌گوییم؟

 

سیدجمال ساداتیان در پاسخ به این پرسش قادری مطرح کرد: شاید بخشی از پاسخ به این پرسش به عهده وزارت ارشاد یا سازمان‌های دولتی باشد که باید پژوهش‌های میدانی انجام دهند تا بتوانند اطلاعات دقیق‌تری کسب کنند. اما از نظر من سوال اینجاست که واقعا سینمای ما چه استراتژی دارد و ما باید بر اساس چه چیزی آن را قضاوت کنیم؟ در حال حاضر نمی‌دانم! ما واقعا بر چه اساسی می‌گوییم که سینما افول، نزول یا پیشرفت کرده است؟

وی ادامه داد: من از سال ۱۳۷۸ وارد سینما شدم که قریب به ۳۰ سال می‌شود؛ در این مدت هیچ برنامه‌ای تاکنون در سینما ندیده‌ام که بگویم تهیه‌کننده باید خود را با آن تنظیم کند. در هیچ دهه‌ای چنین چیزی را ندیدم. ما هر سال در کشور یک سری طرح‌های اقتصادی تعریف می‌کنیم اما هیچ وقت نمی‌توانیم آن را اجرا کنیم و اهدافمان محقق نمی‌شود چراکه بسترهای لازم آن فراهم نیست. من به یاد ندارم که هیچ زمان گفته باشیم سرعت رشد در سینما ۲ یا ۵ درصد باید باشد یا هست.

این تهیه‌کننده سینما تاکید کرد: به همین دلیل است که هر مدیر جدیدی منصوب می‌شود، می‌گوید قبلی خراب کرده است و من ‌می‌خواهم آن را درست کنم پس ریل جدید می‌گذارم. اینکه این ریل جدید قرار است ما را به کجا برساند را هم نمی‌دانیم! بالاخره من هم یک منویات ذهنی برای خود دارم و فکر می‌کنم با ساخت فیلم‌هایی مانند «چهارشنبه‌سوری»، «به‌رنگ ارغوان»، «دایره زنگی»، «متری شیش و نیم» و همین «زن و بچه» به بخشی از رسالتم در کار عمل کرده‌ام. در حقیقت استراتژی‌ای دارم و روی آن حرکت می‌کنم‌. به همین دلیل ما همیشه در وزارت ارشاد دچار تناقض هستیم و نمی‌دانیم هربار که فیلم می‌سازیم چگونه باید پروانه ساخت و پروانه نمایش بگیریم؛ چون متر و معیاری وجود ندارد.

تهیه‌کننده فیلم «زن و بچه» به کارگردانی سعید روستایی ادامه داد: برای ساخت فیلم «زن و بچه» پنج ماه پله‌های وزارت ارشاد دولت قبل را بالا و پایین کردیم و در آخر صراحتا به ما گفتند مجوز ساخت این فیلم را به شما نمی‌دهیم. اما یک ماه بعد دولت جدید روی کار آمد و بسیار از ما استقبال و از فیلمنامه تعریف کرد. پس از آن فیلم به جشنواره کن راه یافت و با نواقص و نقدهای کم و زیادی که پیرامون آن هست، بخشی از جامعه هم امروز آن را دوست دارد. این فرصت پس از پنج سال برای کشور به وجود آمد که بتواند در جشنواره کن حضور داشته باشد و از کیان سینمای ایران دفاع کند‌. اما نکته این است که این فیلمنامه بر چه اساس و با چه معیاری ابتدا رد و سپس پذیرفته شد؟ تصور من این است که معاونت سینمایی هم فردی عمل می‌کند. در مواجهه با فیلمنامه‌ای شبیه «زن و بچه‌» در اظهارات تنها یک کلمه کلی به اسم سیاه نمایی وجود دارد.

وی با تاکید بر همراهی دولت جدید برای گرفتن مجوز ساخت فیلم «زن و بچه» گفت: ما هفته پیش هم که به کمیسیون فرهنگی مجلس رفتیم، متوجه شدیم دوستان به‌شدت مشغول نمادسازی هستند. خواهش کردیم نمادها را کنار بگذارند. برخی‌ها آتشی در وزارت ارشاد ریختند و به شدت وزیر را تحت فشار قرار دادند که چرا به «زن و بچه» مجوز ساخت و اکران داده است؟ گویی در همه موارد به صورت فردی عمل می‌شود؛ یعنی متر و اندازه‌ای ندارد. اینکه شما می‌گویید چه چیزی باید داشته باشیم، من می‌گویم باید متری داشته باشیم که بتوانیم بر اساس آن سینما و فیلم‌ها را قضاوت کنیم.

 

در ادامه امیر قادری پرسید: شما هیچ وقت این متر را در این دو تا سه دهه گذشته سینمای ایران احساس نکردید؟

ساداتیان پاسخ داد: رشد اقتصادی ما سالانه باید چقدر باشد؟ در برنامه پنجم، ۸ تا ۹ درصد است‌. اگر این درصد را برای سالن سینما در نظر بگیریم، زیر ساخت، سالن نمایش و n تعداد فیلم برای نمایش می‌خواهد و در حقیقت رشد کلی است. بالاخره سازوکاری برای تولید‌ فیلم‌ها باید وجود داشته باشد اما چون چنین چیزی نیست، نمی‌توانیم قضاوت کنیم و باید از تصورات شخصی‌مان بگوییم. بعد هر مدیری باید تصور شخصی خود را ترسیم کند و این امر هیچ شباهتی با اداره امور کشور ندارد.

 

دعواهای سیاسی‌تان را به بیرون سینما ببرید!

در ادامه نشست امیر قادری خطاب به مهدی کرم‌پور گفت: شما هم در دهه هشتاد و هم الان در سال ۱۴۰۴‌ در شورای صنفی نمایش هستید. به‌عنوان فردی که در آن زمان به سینمای ایران اشراف داشت و در حال حاضر هم با اشراف وارد این عرصه شده، موقعیت آن زمان با شرایط کنونی چه تفاوتی دارد؟

مهدی کرم‌پور اظهار کرد: در حوزه تولید، بحثی درباره برنامه‌های پنج ساله و هفت ساله‌ای وجود دارد که معمولا محقق نشده است. بهترین کار این است که در خواست کنیم دوستان به دعواهای خود در فضایی خارج از سینما ادامه دهند. منظور این است که این افراد دعواهایی با وزیر یا دولت دارند، بعد سر مجوز ساخت یا اکران فیلم مطرح می‌کنند. برای مثال بلایی که سر فیلم «آدم برفی» آوردند. به یاد داریم که بعدا همین فیلم بارها در تلویزیون پخش شد! یا برای فیلم «مارمولک» که چند سال بعد تلویزیون آن را پخش کرد. یعنی ما اساسا درگیر مسائلی هستیم که ربطی به سینما ندارد. در دهه هشتاد هم همین بود و تمام رشدهای ما به علت سیاست‌های دولت نیست؛ بلکه حاصل تلاش‌های فردی بوده است. یعنی یک نسلی پس از دهه 60 در دهه 80 وارد سینما شدند و فیلم‌های خوبی ساختند.

وی ادامه داد: یعنی برنامه دهه 80 هم از پیش برنامه‌ریزی نشده بود؛ بلکه حاصل کار یک سری افراد بود که یک نسل پس از دهه 60، تصمیم گرفت دست خود را روی زانو بگذارد و رانت‌ها و دعواها را کنار بگذارد. این افراد سعی کردند فیلم‌هایی بسازند که با دنیا ارتباط بگیرد و این اتفاق تبدیل به نهضتی در دهه 80 شد که دهه پُررونق سینمای ایران را به لحاظ ساخت فیلم‌های خوب رقم زد. آن زمان مردم برای گرفتن بلیت و تماشای فیلم‌ها در جشنواره‌ها صف می‌بستند و سینمای ایران را بسیار بیشتر دوست داشتند. سینما آزادی در دهه هشتاد برای ورودی جشنواره فجر داربست می‌بست تا صف مردم را کنترل کند، اما الان چنین چیزی نداریم و افراد راحت به سینما می‌آیند. این موضوع نیاز به آمار ندارد و با چشم هم می‌توان دید.

دبیر جدید شورای صنفی نمایش تاکید کرد: همچنین مردم، هنرمندان ما را به‌عنوان مرجع دوست داشتند اما در دهه 90 چون سیاستمداران فکر کردند این افراد می‌توانند در مقاطعی تاثیرگذار باشند، شروع کردند و به هر نحوی ترور کردن این شخصیت‌ها. همچنین شبکه مجازی هم تبدیل به جایی شده که هرکسی را می‌توانست معتبر جلوه دهد. برای مثال اگر قبلا باید نقد فیلم در مجله یا سایت معتبر منتشر می‌شد که سردبیری داشته باشد، حالا روابط عمومی پدید آمده است که با پول می‌تواند یک سری افراد را اجیرکند تا پستی در اینستاگرام بگذارند و بگوید فیلم خوبی است یا آدمی را اجیر کند و فردی با اسم مستعار در سایه بایستد و فرد دیگری را بزند.

 

سینما و فوتبال حافظ انسجام ملی بودند

کرم‌پور با تاکید بر وضعیت فعلی فوتبال و سینما و اهمیت انسجام ملی گفت: حاکمیت باید متوجه این مسئله شود که این موارد، انسجام ملی ما را حفظ کرده است. تیم ملی ایران ربطی به سیاست ندارد، چون تیم ملی ایران است. بعد از سال ۸۸ جریان‌هایی وارد سینمای ایران شدند که فکر کردند سینما مقصر است؛ اما به سینما ربطی نداشت. امروز هالیوود دموکرات است ولی ترامپ نمی‌آید که هالیوود را نابود کند. هالیوود باید کارش را برای آمریکا انجام‌ دهد و آنجا دعواهای سیاسی خود را وسط استدیوهای فیلمسازی نمی‌برند.

وی با اشاره به نمایش آثار سینمایی گفت: در دهه 80 ما وارد دوره استفاده از مالتی‌پلکس‌ها شدیم. ما در همان دوره 10 نفر از سینماداران را به مدت دو هفته و طی یک دوره به فرانسه سی‌ان‌سی بردیم تا به آن‌ها نشان ‌دهیم که چگونه باید سینما را اداره کنند. ما در آن مقطع در زمینه مدیریت مالتی‌پلکس‌ها مانند سینماهای تک سالنه برخورد می‌کردیم. سیستمی که امروز به آن رسیده‌ایم حاصل این است که ما بچه‌ها را ورکشاپی بردیم و گفتیم نگاه کنید. باید رفتار‌ مناسب با مخاطب و صنعت را به رسمیت بشناسیم.

دبیر شورای صنفی نمایش درباره حضور ارشاد در صنعت سینما گفت: بزرگ‌ترین کاری که ارشاد می‌تواند انجام دهد این است که با سینما‌ کاری نداشته باشد. در حقیقت بنیاد فارابی، حوزه هنری، اوج و… باشند و از فیلم‌هایی که می‌خواهند، حمایت کنند اما کسی به فیلمسازان دیگر کاری نداشته باشد.

 

امیر قادری در ادامه گفت: به‌نظر شما خود سینمای ایران، سیاستمداران را برای بودجه یا هرچیز دیگری صدا نمی‌زند؟

کرم‌پور پاسخ داد: نه، کسانی که از ساحت‌های دیگری وارد سینمای ایران شدند، به ویژه در دهه نود که با اینجکشن، کارگردان، بازیگر و تهیه‌کننده وارد و فکر کردند قدیمی‌ها را کنار بزنند، مشخص بود که می‌‌خواهند بودجه بگیرند. اما وقتی می‌گویند بروید رابطه خودتان را با مردم تنظیم کنید و فیلمتان را بسازید، این خودش بازار را تنظیم می‌کند.

 

خطای ادراکی و گرفتاری در سیاهچاله توسعه‌نیافتگی

 

در ادامه امیر قادری خطاب به سجاد نوروزی گفت: شما به‌عنوان مدیر سینما آزادی که مستقیم با مخاطب و مشتری روبه‌رو هستید، در طی این سال‌ها چه تفاوتی دیدید؟

سجاد نوروزی با اشاره به اینکه ما دچار یک لوپ توسعه نیافتگی شده‌ایم، عنوان کرد: این لوپ توسعه نیافتگی را حال حاضر در ناترازی آب و برق و گاز می‌بینیم که تئوریسن‌های توسعه از آن به‌عنوان سیاهچاله توسعه نیافتگی یاد می‌کنند. یعنی وقتی دچار خطای ادراکی شویم و بر پایه آن عملیاتی را برنامه‌ریزی کنیم، برنامه هر چقدر جلو می‌رود، خطاهای خود را نشان می‌دهد، اما ما سعی می‎کنیم با مسکنی آن را ترمیم کنیم و به حیات خود ادامه می‌دهیم تا زمانی که ناترازی آشکار می‌شود.

وی ادامه داد: حالا اگر همین خطای ادراکی را برای سینما در نظر بگیریم باعث می‌شود تا فکر ‌کنیم اگر حرفی منتقدانه گوشه یک فیلم باشد به زیان و خسران امنیت ملی می‌انجامد. اما واقعا فیلمی در ایران نبوده است که پس اکران به اصطلاح شرّی درست کرده باشد.

 

در تأیید این نکته، ساداتیان با بیان اینکه مشکل توقیف فیلم «به رنگ ارغوان» پنج سال طول کشید تا امکان اکران به‌دست بیاورد، تصریح کرد: زمانی که قرار شد بالاخره فیلم اکران شود، یک سری گفتند ممکن است پس از اکران فیلم مردم شعار بدهند! به همین دلیل تا مدتی تعدادی افراد لباس شخصی هنگام اکران فیلم در سالن‌ها می‌نشستند تا ببیند اگر مردم واکنشی نشان دادند، چه کنند! اما بعد دیدند مردم بسیار راحت فیلمشان را می‌بینند و می‌روند.

نوروزی ادامه داد: دقیقا نکته همین است وقتی بنیاد چیزی را بر اساس خطای ادراکی می‌گذاریم و بعد شبه‌کمپانی‌هایی را درست می‌کنیم که در بخش حاکمیتی از کارکرد اصلی خود خارج شده و باعث می‌شود سینمای ایران سیاست را رها نکند. یعنی بعضی از فعالینی که در این حوزه هستند برای اینکه بتوانند کار خود را پیش ببرند ممکن است در جاهایی دست به دامن حکومت شوند و بعد وارد یک کنشگری شوند که تعادل را بر هم بزند.

وی تاکید کرد: نتیجه این می‌شود که ما امروزه صنف به معنای واقعی نداریم و کارکردهای ممیزی، رگولاتوری و تنظیم‌گری شما برای اینکه بتوانیم جریان محتوایی ایجاد کنیم، ساقط شده و صرفا به یک نهاد دموکراتیو فربه تبدیل شده است که مسئله اول آن تامین حقوق، اضافه کاری و پاداشی است که باید به کارمندانش بدهد و اساسا از کارکردهای بنیادی خود فاصله گرفته است.

این سینمادار با اشاره به مصادیق دیگری از خطای ادراکی در مسئولان، گفت: کار به جایی رسیده است که نماینده مجلسی در یک سخنرانی شگفت‌آور می‌گوید آقای وزیر فیلم‌های شما در این شش الی یک سال اخیر، باعث افزایش طلاق در جامعه ما شده است! این ادعا در حالی است که تمام سینمارو های جامعه ایران در بهترین حالت 7 میلیون نفر هستند و در جامعه 90 میلیون نفری ما کلا 7 میلیون نفر ممکن است سه الی چهار بار بلیط بخرند و به سینما بروند. حالا شما مقایسه کنید که در سال 1368 و 1369 در جریان حمله صدام به ایران 80 میلیون قطعه بلیط سینما در ایران 35 میلیون نفری به فروش رفته که این خود بحث دیگری است.

 

نوروزی ادامه داد: بخش خصوصی هم به بخش دولتی تاسی کرده که متشکل از محافل ذی‌نفوذ و محافل ذی‌نفع است که سود آن‌ها در توسعه نیافتگی سینما است و اگر این سینما در چارچوب تولید و توزیع به یک ساختار مناسب و استاندارد برسد و در حقیقت به نقطه‌ای از توسعه یافتگی برسد، 50 درصد سینمای ایران بیکار می‌شوند پس برخی نمی‌خواهند به توسعه یافتگی برسیم، از جمله بخش خصوصی. چطور می‌توان 20 سال تهیه‌کننده بود و فیلم ساخت اما فروشی نکرد؟ شما یک نفر سرمایه‌گذار از خارج سینما مثال بزنید که آمده و داخل سینما مانده باشد. حتی یک نفر در بخش خصوصی نداریم که فیلمی کار کرده باشد و بلایی سرش نیامده باشد و در این سینما بماند.

مدیر پردیس سینمایی آزادی با اشاره به کپی در سینمای امروزی گفت: در دهه 80 و 90 چیزی با عنوان موفقیت‌های سینمایی ایران مطرح شد. یک سری کپی‌های دسته چندم از برخی آثار ساختند و زمانی که با کرونا مواجه شدیم، سینمای کمدی بالا آمد. سپس همه شروع کردند کپی کردن از فیلم «فسیل»، عین روز مشخص بود که اعتماد مخاطب از دست می‌رود و اکنون ممکن است با چند تولید خوب، سینمای غیرکمدی بالا بیاید؛ اما همچنان نگران کپی فیلم‌ها و کمدی‌های دسته چندم هستم. مشکل سینمای ایران در ابتدای امر سه چیز است؛ فیلمنامه، فیلمنامه و فیلمنامه. ما به صورت جدی با این مشکل مواجه هستیم.

 

اعتماد مخاطب به سینمای کمدی چگونه از دست رفت؟

امیر قادری تاکید کرد: تجربه شخصی من این است که مخاطب به سینمای کمدی اعتماد کرد اما اعتمادش را با کپی دسته چندم آثار از دست داد، اکنون شرایط کمی بهتر شده اما نمی‌دانم اگر این اعتماد مجددا از بین برود چطور بازمی‌گردد. درباره فیلمنامه نیز باید بگویم که من فکر می‌کنم فیلمنامه نتیجه کار تهیه‌کننده است. فکر می‌کنم حلقه‌ای که باید در سینمای ایران درست شود و تاکنون کمک کرده، تهیه‌کننده است. به‌نظرم وقتی می‌توان یک داستان نوشت که به یک سری موارد ایمان داشت. در حال حاضر شما می‌توانید فیلم «پیرپسر» را دوست داشته باشید یا از آن بدتان بیاید اما سازنده به یک سری موارد اعتقاد داشته و تا انتها پیش رفته است. پس تا زمانی که سینماگر نتواند ایمان شخصی خود را وارد داستان کند، فیلمنامه خوب نوشته نخواهد شد.

 

در ادامه سیدجمال ساداتیان در جواب به این سوال که موقعیت فعلی سینمای ایران را چگونه می‌بینید، مطرح کرد: قطعا وقتی ما محصولی را تولید می‌کنیم، آن را به دست مصرف‌کننده برسانیم پس باید بر اساس ذائقه او عمل کنیم. متاسفانه ما دچار یک سری تعارض هستیم و به همان دلیلی که متراژ مشخصی نداریم. یعنی بر اساس سلایق و نیاز جامعه کاری را می‌سازیم و با یک عقبه‌ای که همیشه قرار بوده یک سری چیز‌ها نباشند اما همیشه هستند، دچار تعارضات می‌شویم. با همین تصور باید بگویم که سال‌گذشته سینمای ایران ۱۵ میلیارد تومان فروخته است، اما ۳۵ میلیارد تومان نیز بدهی دارد.

وی ادامه‌داد: استاندارد دنیا در این زمینه چیست؟ برای ما به‌ازای هر سه نفر یک نفر به سینما رفته است. سینمای اول ما نسبت به سال گذشته ۳۰ درصد افت پیدا کرده است. سوال اینجاست که چرا؟ آیا مخاطب وجود ندارد؟ به‌نظرم خیر، مخاطب وجود دارد. ما «پیرپسر» را اکران کردیم، اما سینما در 2 هفته گذشته چه واکنشی به فیلم‌هایی که مورد پسندش بوده نشان داده است؟ اگر ما فیلم مورد علاقه مخاطب را بسازیم، مخاطب حاضر است ۱۲ شب تا یک بامداد وقت بگذارد و فیلم ببیند. جالب است بدانید که در پردیس سینمایی هدیش 5 روز آپارات سینما خاموش نشد. کجای دنیا چنین رکوردی وجود دارد؟ پس اگر‌ ما محصولمان را بر اساس ذائقه مخاطب ارایه دهیم، مخاطب پای کار است اما وقتی چنین محصولی نیست، مخاطب هم نداریم. نمی‌خواهم بگویم به دلیل شرایط کشور مخاطب به سینما نمی‌آید، خیر اما همین افرادی را که در 2 هفته گذشته سینما رفته‌اند،نگاه کنید، متوجه خواهید شد مخاطب در این شرایط هم پای سینما می‌آید. پس باید برای مخاطب فیلم تولید کنیم. ما در بدترین شرایط ممکن هم مخاطبمان را داریم.

ساداتیان درباره گردش مالی سینما گفت: ساده‌ترین راه این است که بگذارند سینما مسیر اصلی خود را طی کند و مردم سالی یک‌بار به سینما بروند، می‌شود ۸۰ تا ۹۰ میلیون نفر مخاطب و این یعنی ۶ تا ۸ هزار میلیارد تومان گردش مالی برای سینمای ایران و اگر این گردش مالی ادامه پیدا کند، منِ سینمادار و تهیه‌کننده دستم در جیب خودم است و هیچ نیازی به دولت ندارم و با پولی که در سینما دستم را می‌گیرد کار با شرایط بهتری می‌سازم. اما وقتی اقتصاد سینما ضعیف می‌شود، شرایط تغییر می‌کند. ۲ هزار میلیارد فروش سال گذشته، هزار و 500 میلیارد برای فیلم طنز و ۵۰۰ میلیارد آن برای 2 فیلم اجتماعی بوده است. زمانی که فیلم «متری شیش و نیم» را ساختم، گران‌ترین فیلم آن زمان بود اما ضرر نکردم و جامعه هم به آن علاقه پیدا کرد. این تصورات غلط است که فیلمسازی نباید گران باشد و اگر بگذاریم سینما مسیر خود را طی کند، ما اقتصاد شکوفایی خواهیم داشت.

 

این تهیه‌کننده سینما تاکید کرد: ما در چهار سال گذشته تقریبا حضور بین‌المللی خود را از دست داده بودیم. خودمان با دست خودمان شرایطی ایجاد کردیم که فیلم‌های زیرزمینی شروع به تولید کردند. امسال با ضوابط جمهوری اسلامی فیلم ساختیم و بالاخره به جشنواره کن رفتیم. بالاخره یک اثر زنده و پویا نقد و درباره آن حرف زده می‌شود. هر کس تعابیر متفاوتی از فیلم دارد اما خب حداقل این فیلم توانست پرچم جمهوری اسلامی را در محافل فرهنگی به اهتزاز درآورد و دوباره اسم سینمای ایران را مطرح کند. ما از ظرفیت سینمای ایران می‌توانیم پول دربیاوریم و بار فرهنگی کشور را در محافل بین‌المللی به نمایش بگذاریم.

 

سینمای ایران اعتماد به نفسش را از دست داد

سیدجمال ساداتیان از سمت و سوی سینمای ایران‌ گفت: ما آنقدر توی سر سینمای ایران زده‌ایم که همانند بچه‌ای اعتماد به نفس خود را از دست داده و یک خود سانسوری ناخواسته حاکم شده است. امسال که کمی فضا باز شده است،  قطعا در جشنواره فیلم فجر با فیلم‌های سر و شکل داری‌ که می‌توان اسمش را فیلم گذاشت، مواجه خواهیم شد.

 

امیر قادری خطاب به سیدجمال ساداتیان پرسید: فکر نمی‌کنید در حال حاضر وضعیت تولید فیلم برای جشنواره فجر پیش رو، بسیار اندک است؟

ساداتیان پاسخ داد: من از فیلم «متری شیش و نیم» تا زمانی که «زن و بچه» را ساختیم، کار نکردم چراکه 2 فیلم ارایه دادم و زمانی که رد شد متوجه شدم هیچ جایگاهی در دولت سیزدهم ندارم و سکوت کردم. آقای روستایی بعد از «برادران لیلا» سه سال فیلم نساخت و ولی همین کارگردان امروز با تمام قوا در تلاش است تا پاییز امسال فیلمبرداری فیلم بعدی خود را شروع کند. دلیلش جز این است که امید پیدا کرده و بستر را فراهم می‌بیند؟ وقتی جنگ تمام شد، مرحوم هاشمی اعلام کرد هر فردی طرح توسعه خود را ارائه کند، بخشی از هزینه آن را دولت تقبل می‌کنیم. امروز اما در سینما چنین نگاهی نیست. از بالا تا پایین کشور را رفته‌ام اما دریغ از اینکه تسهیلاتی از دولت گرفته باشم. چرا باید اینطور باشد؟ بحث بنده این است که سینما در بحث حاکمیت بسیار غریب و رابطه با آن قطع است.

 

اگر دولت حمایت نمی‌کند، دلیل امرونهی‌اش چیست؟

وی با اشاره به اوقات فراغت مردم گفت: به ما می‌گویند روزتان را به سه قسمت تقسیم کنید. کار، استراحت و تفریح و سرگرمی‌. ما برای اوقات فراغت مردم چه کرده‌ایم؟ یک سالن کنسرت بخش خصوصی داریم؟ چند سالن تئاتر استاندارد در تهران توانستیم بسازیم؟ می‌خواهیم سالن نمایش بسازیم باید با تمام حاشیه ها کنار بیاییم، خب دولت کجاست؟ اگر حمایت نیست چرا اینقدر دخالت و امر و نهی می‌کند؟

 

در ادامه این نشست، مهدی کرم‌پور در‌ پاسخ به این سوال که چه ایده‌هایی برای دوره جدید مسئولیت در شورای صنفی نمایش دارد؟‌ عنوان کرد: خاطرم هست سال ۸۸ بدترین سال اکران فیلم‌ها بود. ما گفتیم در ماه رمضان از اذان تا اذان مردم به سینما بروند و فیلم ببینند، فیلم‌هایی را که مردم دوست دارند، ببینند و مردم استقبال می‌کردند. بعدها پردیس‌های سینمایی ساخته‌ شد و توسعه آن‌ها هم داستانی داشت که سینما طبق آن پیش رفت. میدان تجریش سینما نداشت اما تصمیم بر این شد در پاساژ ارگ سینما بزنند. یا پاساژ گالریا مغازه‌هایش را تعطیل و تبدیل به سالن سینما کرد.

 

در ادامه، قادری گفت: قبول دارید که یکی از مشکلات ما سینمای محله است؟

کرم‌پور‌ بیان کرد: در دنیا این را از دست داده‌ایم؛ چون در سینماهای جهان مسئله مال‌ها هستند. الان در آمریکا صاحبان تک سالن‌ها، همه سینماهای‌شان را برای فروش گذاشته‌اند. یعنی سینمایی ۱۰۰ ساله پُرفروش بوده اما الان برای فروش گذاشته شده است. الان روش برخورد با مردم مهم است و باید این به رسمیت شناخته شود. در شرق تهران سینما محله داریم و همین الان مسئله است. امروز رفتار مردم عوض شده است، امروز مسئله پارکینگ داریم و مخاطب دنبال پارکینگ است، دنبال این است که برای تماشای فیلم بچه خود را به کجا بسپارد؟ این مسائل به نوعی معضل شهری است.

 

اجرای ایده شناوری قیمت بلیت سینماها

وی با اعلام این خبر که ما باید بلیت شناور را اجرایی کنیم و به زودی این کار انجام خواهد شد، گفت: ما بلیت را در ۴ قیمت خواهیم داشت. صبح‌ها برای دانشجویان، یک روز نیم‌بها، پایان هفته و قیمت سانس‌های معمولی خواهیم داشت. این مقدار قیمت سینما یک رفتار ‌کمونیسمی است.

 

نوروزی تاکید کرد: یک پژوهشی انجام دادم و قوانین اکران از اندونزی تا کره جنوبی و فرانسه را مطالعه کردم، هیچ کجای جهان قوانین اکرانش مانند ما نیست. کجای دنیا دولت می‌تواند به یک صنف بگوید چه چیزی بفروش، چه زمانی بفروش، به چه کسی بفروش و به چه قیمتی بفروش!؟ این از کمونیستی هم کمونیستی‌تر است!

 

کرم‌پور در ادامه‌ گفت: نگهداری این وضعیت برای یکسری از افراد سود دارد. ما چرا توسعه پیدا نمی‌کنیم؟ چون یکسری افراد ضدتوسعه هستند و نگهداری این وضعیت برایشان سودآور است. ما هیچ نهادی در ایران نداریم که حافظ حقوق مخاطبان باشد. برای مثال برخی سینماداران پروژکتور Dخود را خاموش می‌کنند. یا وقتی در پلتفرم‌های دنیا به نتفلیکس ۷ دلار پول می‌دهید به شما تبلیغات نشان نمی‌دهند. شما امروز به پلتفرم‌های داخلی پول‌ می‌دهید تبلیغات هم می‌بینید، پول اشتراک و بسته اینترنت نیز از شما می‌گیرد! یک نفر در این کشور نمی‌گوید ضامن حقوق مخاطب کیست؟ ما در شورای صنفی قول می‌دهیم حقوق مخاطب را رعایت کنیم.

سپس سجاد نوروزی بیان کرد: ما در ‌پردیس آزادی انواع و اقسام مالیات‌ها را پرداخت می‌کنيم؛ ارزش افزوده، مالیات بر درآمد، مالیات بر اجاره، مالیات عملکرد کلی، عوارض‌های مختلف، تعرفه برق فرهنگی و… به من می‌گویند کنتور برق شما فرهنگی و فقط برای روشنایی است و برای هواکش و خنک‌کننده سالن نیست! گردش مالی سینما حدود ۲۰۰ میلیارد تا نهایت ۳۰۰ میلیارد تومان ارزش افزوده دارد که پول آسفالت دو تا کوچه می‌شود! اما با این رقم می‌توان تجهیزات سینمای ایران را تکمیل کرد. من پیشنهاد تشکیل صندوق توسعه سینما را در این زمینه داده‌ام تا این پول‌ها دوباره به خود سینما بازگردد.

وی افزود: پرده سینمای ما در بهترین حالت فول اچ‌دی است که در دنیا این پرده منقضی شده است. سینمای هند، که به عنوان نماد تضاد طبقاتی از آن یاد می‌شود، سیستم نمایشی متفاوت دارد و دیگر با این کیفیت فیلم‌ها را اکران نمی‌کنند. بر اساس بررسی‌هایی که انجام دادم در تمام دنیا دولت زیرساخت فرهنگ و هنر را تضمین و در تجهیزات کمک می‌کند اما در محتوا ورود نمی‌کند. سینما پول آب و برق خود را می‌دهد؛ اما تجهیزات از سوی دولت تامین می‌شود تا بتواند به مردم سرویس ارایه دهد. اساسا این ‌یک ‌لاین امنیت ملی در کشورهای مختلف است.

سیدجمال ساداتیان درباره سالن‌های سینما نیز عنوان کرد: ما دفتر پخش داریم و بالاخره لازمه‌ی هر دفتر پخشی داشتن سالن سینما است. همچنین تجربه ‌سینما‌داری هم داشته‌ام. اکنون در حال ساخت سینمایی هستیم ‌اما به دلیل مشکلات اقتصادی هنوز به اتمام نرسیده است‌. توضیحات دوستان را تایید می‌کنم و دولت نه تنها کمک نمی‌کند، بلکه بیشتر دخالت می‌کند.

 

رکوردشکنی با اکران دو فیلم اجتماعی خوب

در ادامه این بحث مهدی کرم‌پور توضیح داد: در دوره‌ای گفتند هر فرد به اندازه مکان فرهنگی‌ای که می‌سازد، مالیات و عوارض شهرداری به آن تعلق نمی‌گیرد.‌ در این شرایط مدیر آن مکان می‌توانست به جای مالیات پروژکتور درست کند. این چیزی است که از نهاد دولت و مجلس می‌خواهیم و سینما می‌تواند خودش خودش را درست می‌کند. هفته گذشته یکبار رکورد مخاطب و یکبار رکورد فروش را شکستیم چراکه 2 فیلم اجتماعی خوب با هم اکران شدند.

امیر قادری مطرح کرد: فیلم پُرفروش اول به فیلم پُرفروش دوم کمک کرده و تجربه سینمای ایران بارها این مساله را ثابت کرده است. به‌عنوان مثال فروش «فسیل» به فیلم «هتل» کمک کرد.

کرم‌پور هم تأکید کرد: مخاطب خود انتخاب می‌کند و لازم نیست به او زور کنیم که چه چیزی را ببینند. آقای ساداتیان به‌عنوان تهیه‌کننده «زن و بچه» جرئت کرد که فیلم خود را در کنار «پیر پسر» به نمایش گذاشت. باید مخاطب را به رسمیت شناخت و اگر تنوع بدهیم به سبد اکران شاید شرایط درست شود.

ساداتیان اظهار کرد: یک زمان‌هایی برای سینما وقت مرده و زنده در نظر می‌گرفتند به‌عنوان مثال به فصل زمستان وقت مرده سینما می‌گفتند اما دیدیم که در ایام زمستان چه فیلم‌هایی اکران شد و رکورد فروش را زد. این مساله به خود فیلم باز می‌گردد. مخاطب وقتی به فیلمی که دوست دارد، برسد قطعا برای آن وقت می‌گذارد.

 

حاکمیت باید مروج تکنولوژی باشد

ساداتیان در پاسخ به سوالی درباره نقش هوش مصنوعی در تولید سینما بیان کرد: حاکمیت باید به این مساله فکر کند و مروج تکنولوژی باشد. متاسفانه در ایران ما مروج تکنولوژی نیستیم و هر کس باید خود به دنبال آن برود. من خودم نسبت به این مساله عقب هستم اما چون پسرم به این تکنولوژی واقف است و روی آن تامل دارد، یک فیلم ده دقیقه‌ای نیز با هوش مصنوعی تولید کرده است. البته این تکنولوژی گران است و ریزه‌کاری هم زیاد دارد. ما دانش آن را در ایران داریم اما سرمایه‌گذاری زیادی می‌خواهد چون مدام به روز می‌شود. اینکه سینما چه قدر توان دارد که از این تکنولوژی استفاده کند، باید بررسی کرد اما قطع به یقین باید به آن برسیم. دولت هم پتانسیل اقتصادی لازم برای حمایت را ندارد. اما اگر اجازه بدهند فیلم‌های فاخرتر بسازیم که بتواند از دنیای اقتصادی داخل فراتر رود و خارج از کشور خودی نشان بدهد، پتانسیل اقتصادی سینمای ایران بیشتر و درهایی برایش باز می‌شود.

 

مهدی کرم‌پور در ادامه نشست درباره طرح‌های اجرایی خود در دور جدید فعالیت شورای صنفی نمایش مطرح کرد: در یک برنامه یکساله قصد دارم این مورد را کلید بزنم که هر وقت فیلمی کلید خورد باید بگوید کی می‌خواهد اکران کند. از تمام دفاتر پخش در هفته گذشته خواستم لیست همه فیلم‌هایی که می‌خواهند در سال اکران کنند همراه با تاریخ به من بدهند. این وضعیت و همچنین اکران بر اساس سرگروه‌ها باید پایان پیدا کند. این موارد باقی مانده از دهه 60 است. یکسری موارد دارای رانت است و انحصار ایجاد می‌کند که باید جمع شود. متاسفانه سینمای ایران آر اند دی ندارد و به روز نمی‌شود.

 

محفل‌گرایی عقب‌مانده با روکش روشنفکری!

سجاد نوروزی هم خاطرنشان کرد: متاسفانه عده‌ای جلوی ورود کارگردان، تهیه‌کننده، سینمادار جدید و… را به سینما می‌گیرند تا منافع خودشان تحت تاثیر قرار نگیرد و بازار در ذهن خودشان کوچک بماند. در این شرایط بازیگران 42 و 43 ساله، نقش دختر 22 ساله را بازی می‌کنند. این مساله یک جور محفل‌گرایی بدوی و به شدت عقب‌مانده با روکش روشن‌فکری ایجاد می‌کند. چگونه است که در میان این همه استعداد، یک بازیگر همزمان 5 سریال در شبکه نمایش خانگی دارد. سال 56 سینمای ایران ورشکست شد چون محمدعلی فردین با 43 سال سن نقش جوان 20 ساله را ایفا می‌کرد!

وی ادامه داد: در بیانیه کانون کارگردانان به شورای صنفی با تمام احترامی که برای دوستان قائلم می‌بینیم سطح مسائل سینمای ایران به کجا رسیده که چند نفر متولد 30 و 40 می‌خواهند هژمونی دهه 70 را حفظ و به طریق ممکن برای سینما مساله تولید کنند. اینگونه افراد بیشتر وقتشان صرف حل کردن نزاع بین دیگران می‌شود. سوال اینجاست چند درصد این بیانیه‌ها به توسعه و دغدغه توسعه‌یافتگی ربط پیدا می‌کند؟ خیل عظیمی از استعدادها در حال هدررفت است و این مایه تاسف است.

مدیر پردیس سینمایی آزادی عنوان کرد: در صنعت نمایش خانگی پول و محفل‌گرایی مقدمه بر خلق یک اثر هنری شده و واقعا این صنعت شکست خورده است. افراد برای تماشای یک اثر در اکران آنلاین، باید یک بار پول اشتراک دهند، یکبار پول ترافیک اینترنت و یک بار معادل پول بلیت سینما و تنها 8 ساعت فرصت تماشای اثر را دارند! هیچ کجای دنیا چنین چیزی نیست. این مساله از توهین به مخاطب گذشته بلکه هجمه و اعلان جنگ با مخاطب است. کاربران سه پلتفرم اصلی به 1 میلیون و 100 هزار نفر نمی‌رسند و صورت مالی همه آن‌ها زیانده هستند. کجای دنیا چنین صنعتی با این حجم زیان سرپا می‌ماند؟ متاسفانه با این شرایط جامعه دومی تشکیل شده که حساب خود را از تمام شئونات رسمی جدا کرده است و اوقات فراغتش را با آثار خارجی پُر می‌کند.

امیر قادری هم در پایان این نشست خاطرنشان کرد: من چند اثر که متعلق به نمایش خانگی بود، تماشا کردم اما واقعا نمی‌توانم به کسی توصیه کنم که پای این آثار بنشیند. ما در سینما، سمفا را برای شفاف‌سازی و آمار مخاطب داریم اما در نمایش خانگی مشخص نیست این آماری که پلتفرم‌ها ارایه می‌دهند، از کجا می‌آید؟

 

سلسله نشست‌های «سینما رو به آینده» با هدف واکاوی چالش‌های پیش‌روی آینده سینمای ایران به صورت ماهانه و به همت سازمان سینمایی سوره برگزار می‌شود

 

 




بررسی نسبت گیشه با سینمای ایران در «سینما رو به آینده»

سینماروزان: شب نهم از سلسله نشست‌های «سینما رو به آینده» شنبه شب ۱۱مردادماه به بررسی نسبت گیشه با سینمای ایران می‌پردازد.

دور جدید سلسله نشست‌های «سینما رو به آینده» که توسط سازمان سینمایی سوره به میزبانی امیر قادری و با حضور صاحب‌نظران سینمایی برگزار می‌شود، به نهمین جلسه خود رسیده است و شنبه شب ۱۱ مردادماه با هدف بررسی نسبت گیشه با سینمای ایران برگزار می‌شود.

در این نشست‌ سیدجمال ساداتیان تهیه‌کننده سینمای ایران، مهدی کرم‌پور رئیس جدید شورای صنفی نمایش و سجاد نوروزی از جمع سینماداران حضور خواهند داشت.

بدین ترتیب این نشست تخصصی، شنبه ۱۱ مردادماه رأس ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹ در سالن «شهر خاطره» پردیس سینمایی آزادی برگزار می‌شود.




چرا اعضای شوراهای سینمایی در همه دولت‌ها ثابتند!؟/ چه کسی با اکران فیلم خارجی مخالف است؟/چرا برخی فیلمسازان به شورای پروانه ساخت، کلک می‌زنند؟/حذف پروانه ساخت به نفع وزارت ارشاد است/چرا مدیران دهه شصت نگذاشتند تهیه‌کننده حرفه‌ای تربیت شود؟/چرا گوگوش و ابی در سال‌های اخیر کار خوب نخوانده‌اند؟/اکران خارجی نداریم چون هالیوود تحریم کرده/دولت جدید دور افراد تکراری را خط بکشد و اندیشه‌های جدید را در سینما به کار بگیرد

سینماروزان: سومین شب از نشست‌های «سینما رو به آینده» روز سه‌شنبه نوزده تیرماه با حضور حبیب ایل‌بیگی، سیدضیا هاشمی، محمدحسین فرحبخش، آرش خوشخو، سجاد نوروزی و محمد ساسان به همت سازمان سینمایی سوره در سالن شهر هنر پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.

نشستی که در بخشی از آن حتی سخن از گوگوش و ابی به میان آمد و بحث درباره کیفیت تولید سینمایی پیوند خورد به کیفیت آثار موسیقایی.

امیر قادری میزبان برنامه ابتدا بیان کرد: ما در شب‌‌های گذشته چند سرفصل داشتیم مانند پروانه ساخت و روش سانسور کردن که پیشنهاد من این است آیا می‌توان این را به شکل درجه‌بندی شده، به دوش مردم ایران سپارد؛ چیزی مانند هیات منصفه. همچنین بحث صنوف را که از چالش‌های آینده سینمای ایران است، داشتیم.

سیدضیا هاشمی درباره پروانه ساخت اظهار کرد: ما اعتقاد داریم که در حال حاضر هر کسی که می‌خواهد فیلم بسازد، سعی می‌کند به شورای پروانه ساخت کلک می‌زند؛ یعنی فیلمنامه را جوری می‌نویسد و فیلم را جور دیگری می‌سازد. ممکن است علاوه بر تغییر فیلمنامه ساخت فیلم را هم عوض کنند و گرفتاری‌هایی را برای سینمای ایران به وجود می‌آورد. پس بنابراین اگر پروانه ساخت نباشد، خود افراد با مسایل و مشکلات آشنا هستند.

امیر قادری گفت: یعنی خودشان و تهیه‌کنندگان برای ریسک مالی هم که شده، بیشتر رعایت می‌کنند.

هاشمی ادامه داد: بله چون تعهدی ندارند و هیچ‌کس هم پروانه ساخت صادر نکرده. هرچند پروانه ساخت هم صادر شود، ضمن عذرخواهی از معاونت محترم جناب آقای ایل‌بیگی، خیلی نمی‌شود روی پروانه ساخت ایستاد. چون نهادهای موازی هستند که دستور‌های مختلفی می‌دهند. در سال ۱۳۶۲ قانون صدور پروانه ساخت صادر شد و از آن موقع آنقدر زمانه تغییر کرده که نمی‌شود به آن اکتفا کرد‌.

وی یادآور شد: من به عنوان تهیه‌کننده و شخص دیگری به عنوان کارگردان همه مسئولیت کار را می‌پذیریم. بنابراین هرگونه اشکال در فیلم باشد، عوامل در پروانه نمایش متعهدند؛ من نمی‌توانم ادعا کنم که پروانه ساخت گرفته‌ام. این اشتباهی است که تمام مسئولان در این دوران انجام داده‌اند. اگر پروانه ساخت واقعا برداشته شود به نفع هر دو طرف و بیشتر به نفع وزارت ارشاد خواهد بود. به عنوان مثال مطبوعات خودشان الان چقدر رعایت می‌کنند، مگر می‌شود شب به شب روزنامه را خواند؟ به نظر من این متعلق به گروه‌های فشاری است که می‌خواهند این کار را در ابتدا انجام دهند و کار غلطی است.

وی افزود: بحث‌های دیگری هم درباره پروانه ساخت داریم. اگر خاطرتان باشد در شورای راهبردی ما 6 بیانیه دادیم که دو بیانیه مربوط به پروانه ساخت است. ما اعتقاد داریم که بعضی‌وقت‌ها سینماگران جرئت نمی‌کنند بدون پروانه ساخت فیلم بسازند؛ خب ایرادی ندارد. برای آن‌ها شورایی می‌تواند باشد که اگر کسی دلش می‌خواهد پروانه ساخت بگیرد، بتواند آن را تهیه کند.

ورود گوگوش و ابی به بحثی ظاهرا تخصصی در نشست سینما رو به آینده
ورود گوگوش و ابی به بحثی ظاهرا تخصصی در نشست سینما رو به آینده

امیر قادری تصریح کرد: این موضوع را آقای سجاده‌چی در جلسه اول مطرح کرد و به نظرم پیشهاد منطقی است. اینکه هر کسی که نمی‌خواهد ریسک کند، پروانه ساخت بگیرد.
سیدضیا هاشمی بیان کرد: نکته دومی که می‌خواهم بگویم این است که جدای از بحث‌های فنی، اصولا هفت نفر می‌خواهند درباره کل سینما نظر دهند و این بسیار جای بحث دارد. من خودم چهار دوره عضو شورای پروانه ساخت بودم. چطور این صلاحیت ایجاد می‌شود؟ البته باید گفت که آدم‌‌های متفاوتی هم در ادوار مختلف سر کار می‌آیند، دوره‌ای تندرو هستند، دوره‌ای کندرو، دوره‌ای باز و در دوره دیگر بسته. اینگونه نمی‌شود سینما را متحول کرد. بنابراین چگونه می‌شود هفت نفر با سلیقه مختلف بنشینند و این موضوعات را تعیین کنند. من این را به عنوان کسی می‌گویم که چهار دوره عضو آنجا بودم‌. به علاوه باید به فیلمساز کمک کرد که فیلم خوبش را بسازد.
امیر قادری بیان کرد: می‌خواهم این سوال را از آقای ایل‌بیگی بپرسم که به‌عنوان شخصیت حقوقی، ماجرای حذف پروانه ساخت را چطور می‌بیند؟ چون این صحبت مطرح است که حذف پروانه ساخت بیشتر از همه به نفع وزارت ارشاد خواهد بود.

در ادامه نشست، حبیب ایل‌بیگی درباره این موضوع عنوان کرد: آنچه از میراث پیش از انقلاب به ما رسیده و بعد از انقلاب‌ هم این رویه با تغییراتی در آیین‌نامه در دستور کار است، چندین دوره به سمت حذف پروانه ساخت رفته‌اند. در دهه نود درباره این موضوع بسیار صحبت شد و منافع افراد مختلف هم مورد بررسی قرار گرفت. اینکه این اتفاق نیفتاد به دلیل مخالفت بخش زیادی از تهیه‌کنندگان سینما بود و شایان ذکر است که کارگردانان موافق برداشتن پروانه ساخت بودند.
وی ادامه داد: در مقایسه سینما با مطبوعات که نظارت پسینی دارد، باید به این موضوع اشاره کرد که مطبوعات و سیستم نشریه از سردبیر، دبیر سرویس و از اجزای مختلف تشکیل می‌شود. در واقع منافع جمعی بلندمدتی در رسانه وجود دارد و در یک فیلم سینمایی که منافع بلندمدتی نیست چون گروه فیلمسازی یک تا یک‌‌ماه و نیم باهم کار می‌کنند و بعد از هم جدا می‌شوند. در واقع سرنوشت فیلم به دست تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار می‌افتد و بقیه هیچ نفعی در آن ندارند. در رسانه مطبوعاتی اگر خبری توسط خبرنگار تهیه شود توسط سردبیر، دبیرسرویس و مدیر مسئول بررسی می‌شود و آن را تایید و منتشر می‌کنند. اگر این خبر غلط باشد، سرگذشت یک روزنامه با تعدادی آدم که قرار است سال‌ها در آنجا حقوق بگیرند، خیلی با یک فیلم متفاوت است. تیتر برنامه شما سینما رو به آینده است اما موضوع پروانه ساخت ما را به گذشته برمی‌گرداند.
امیر قادری عنوان کرد: یعنی شما فکر می‌کنید این جزو اولویت‌های سینمای آینده نیست؟
ایل‌بیگی ادامه داد: من آنقدر می‌توانم اولویت درباره آینده بگویم که پروانه ساخت در آن گم است. در کشور و سیستم آموزشی‌مان، اگر کسانی که می‌خواهند وارد سینما شوند، طوری آموزش دهیم که حقوق و تکالیفشان را بدانند، خطوط قرمز، ارزش‌ها و مسایل فرهنگی این کشور را بشناسند، مشکلی پیدا نمی‌کنیم. اما از آنجا که من سال‌ها در حوزه‌های نظارت و ارزشیابی بودم باید بگویم ما چه توقعی از تهیه‌کننده‌ای داریم که رعایت کند و از سرمایه سرمایه‌گذاران حفاظت کند، در حالی که فیلمنامه نخوانده و متعلق به دنیای سینما و فرهنگ نیست. اتفاقا برای آن‌ها بهترین شکل همین روش موجود است، مگر اینکه ما در حوزه آموزشمان افراد را از ابتدا درست آموزش دهیم و قوانین را رعایت کنند؛ مثل رانندگی‌.
امیر قادری مطرح کرد: یعنی شما موافق وجود پروانه ساخت به اضافه قوانین هستید؟
ایل بیگی افزود: من به عنوان بخش مسئولیتی‌ام تا موقعی که قانون وجود دارد، باید آن را رعایت کنم. البته فکر می‌کنم یک کار زیرساختی و بلندمدت درون حوزه لازم است تا بعد از آن ما پروانه ساخت را برداریم. این کار نیازمند تصمیم بزرگ توسط مسئولان است یعنی به شکلی نیست که توسط دولت، وزارت ارشاد و سازمان سینمایی چنین تصمیم گرفته شود.
امیر قادری یادآور شد: در پایان جلسه اول من گفتم که در شرایط فعلی ما مدیرانی می‌خواهیم که بتوانند تصمیم‌های بزرگ بگیرند وگرنه شما فکر می‌کنید می‌شود همین مسیر را ادامه داد؟
ایل بیگی اظهار کرد: همین مسیر می‌تواند خوب باشد الان یکی دو سالی است که پلتفرم‌ها همین مدل را پیش می‌برند. البته اخیرا گفته‌اند که نظارت پیشینی هم انجام می‌دهند. اتفاقا می‌توان این را به عنوان نمونه آزمایشی بررسی کرد و دید که آیا این کار اثربخش بوده و توانسته است از سرمایه سرمایه‌گذاران حفاظت کند یا نه؟ سرمایه‌گذاری‌هایی که به نتیجه رسیده می‌تواند به ما کمک کند که این روش جواب داده است یا نه. قطعا برای ما در سازمان سینمایی نظارت پس از تولید راحت‌تر خواهد بود، به شرطی که همه به آن تن دهیم. اگر گفتیم فیلمی نمی‌تواند مجوز بگیرد، کارمان به دعوا کشیده نشود. ما در بسیاری از کارهایی که در حال حاضر ساخته می‌شود، همین وضع را داریم. ما تلاشمان را می‌کنیم که از سرمایه مردم مراقبت کنیم و تا جایی که می‌توانیم انعطاف به خرج دهیم تا مجوز بگیرد ولی می‌تواند در سیستمی مجوز را نگیرد و سرمایه به خطر بیفتد.
وی افزود: من قبول ندارم بسیاری از فیلمنامه‌نویسان چیزی را ارایه می‌دهند و بعد چیز دیگری می‌سازند؛ به نظر من اینگونه نیست. حداقل در این سه سال در همفکری ما با شورا، تهیه‌کنندگان و صاحبان اثر گفت‌گوهای پیشینی زیادی می‌کردیم و یک پیمانی بین ما و آن‌ها بود. البته می‌تواند خارج از این هم اتفاق بیفتد که یک درصد هم چنین اتفاقی نیفتاده است. بالاخره زمانی که فیلمنامه‌ای را در زمان ساخت ارایه می‌دهیم، می‌توانیم دخل و تصرف ایجاد کنیم و این چیز پذیرفته شده است. زمانی که ماهیت فیلمنامه تغییر کند، ما در شورا به مشکل برمی‌خوریم. می‌خواستم این را به دفاع از کسانی که متعهدانه در سینما آنچه را که در مجوز درج شده است، ساخته‌اند، بگویم. ما در این زمینه مشکل بسیار کمی داشته‌ایم.

سیدضیا هاشمی بیان کرد: به نظرم گاهی اوقات مسئولان سینمایی عمق راهبردی را  درک نکرده‌اند. من نظرم نبود که خیلی‌ها اینگونه‌اند اما عده زیادی از افراد در ذهنشان این است که چیزهایی را اضافه کنند. جدا از اینکه ما ۳۴ فیلم ساخته شده بدون حجاب و بدون مجوز را داریم که به جشنواره‌های برلین و کن رفته‌اند.
ایل بیگی تصریح کرد: این خبری که منتشر شد و هیچ اسامی در آن نبود، از نظر من قابل پذیرش نیست. موقعی این خبر می‌تواند درست باشد که اسامی فیلم‌ها و سازندگانش مشخص باشد.
هاشمی گفت: من اصرار ندارم بگویم این آمار درست است. بالاخره اطلاعات بیرون آمده است و کسانی که آنجا بوده‌اند، دیده‌اند. اصلا بحث ما این نیست. من می‌خواهم بگویم فیلمسازی الان قابل کنترل نیست، می‌شود فیلم ساخت و کسی متوجه‌اش نباشد.
امیر قادری بیان کرد: بله فیلمسازی الان بسیار آسان شده و از دیجیتال به هوش مصنوعی رسیده‌ است.
هاشمی افزود: این موضوع نکته دیگری دارد. بخواهم به موضوع برگردم ما شاهد نمونه خطرناکی برای سینمای ایران بودیم. من می‌خواهم بگویم اگر آن فرد پروانه ساخت نمی‌گرفت، خیلی بهتر می‌شد و جرئت نمی‌کرد چنین خبطی کند و همچین فیلمی بسازد که واقعا به ضرر سینمای ایران تمام شد.
امیر قادری اظهار کرد: پس شما می‌گویید این کار با پشتوانه پروانه ساخت تولید شد؟
هاشمی تصریح کرد: بله. هرچند احتمالا قبل از اینکه پروانه ساخت بگیرد، ۵۰ درصد فیلم را فیلمبرداری کرده بود. این روزها واقعا سخت می‌توان از فیلم ساختن مطلع شد؛ همه چیز دیجیتال شده است و نیازی به نگاتیو، دوربین و وسایل دیگر نیست‌. برای همین می‌گویم سی‌وچند فیلمی که به جشنواره کن رفته است، نمی‌توانیم بگوییم نیستند.
امیر قادری بیان کرد: به نظرم سینمای ایران خیلی از کمبودهایش را پشت این ماجرا پنهان می‌کند؛ یعنی پشت این قضیه‌ای که به ما پروانه ساخت و نمایش نداده‌اند یا ما را اذیت کردند وگرنه فیلم ما شاهکار بود و مشکلی نداشت، پنهان شده‌اند. یکی دیگر از دلایلی که سینمای ایران بدش نمی‌آید که پروانه ساخت باشد، به خاطر این است که پروانه ساخت می‌تواند پوششی برای کمبودها و نابلدی‌هایش باشد.

در ادامه این جلسه، محمدحسین فرحبخش بیان کرد: من می‌خواهم از یک منظر دیگر ماجرا را دنبال کنم. آقای ایل‌بیگی قوانین را توضیح دادند که مربوط به قبل انقلاب است و این موضوع صحت دارد. قبل از انقلاب این قوانین به صورت مکانیکی اجرا می‌شد. من به شما یادآوری می‌کنم که سال ۱۳۷۵ فیلمی ساخته شد به نام «آدم برفی» ساخته آقای میرباقری، آقای خاکبازان مدیرکل وقت به خود من گفت اگر این فیلم پروانه نمایش بگیرد، مصادف است با انقراض جمهوری اسلامی. آن فیلم سال بعد اجازه گرفت، پخش و از فیلم‌های پُرفروش شد. اتفاقا جمهوری اسلامی قوی‌تر شد و در تلویزیون هم هزاران بار آن را پخش کردند. پس این نگاه قانونی نیست، نگاه آن شخص است. قبل از انقلاب نگاه‌های این چنینی وجود ندارد.
وی ادامه داد: سینما را باید از قبل انقلاب بررسی کنید و گرنه همینی می‌شود که الان وارثش هستیم. سینمای قبل از انقلاب از منظر من سینماتر از سینمای جمهوری اسلامی است، چون به معنای واقعی سینما بود. شایان ذکر است که سینمای بعد از انقلاب از منظر استاندارد قابل قیاس نیست و سینمای قبل از انقلاب در بحث‌های فیلمبرداری مانند یک شوخی است. اما اصل سینما که بر اساس سینما و قهرمان است، در سینمای بعد انقلاب وجود ندارد مگر به تعداد بسیار محدود. من همیشه گفته‌ام که ما چیزی به نام سینما در جمهوری اسلامی نداریم. به خاطر همین فیلم‌های ما فروش نمی‌کند. فروش بی‌سابقه سال گذشته هم مربوط به ۵ فیلم بود و از بعد انقلاب همیشه اینطور بوده است.
فرحبخش با بیان اینکه وارثان سینما که بعد از انقلاب اسلامی بر سینما حاکم شدند، از سال ۱۳۶۲ سینما را از نو اختراع کردند، گفت: این افراد بدون شک زیرساخت را وارد و عناوین سینما را هم آن‌ها باب کردند. مرحوم ایرج قادری در یکی از فیلم‌هایش به منشی صحنه گفته بود که وزارت ارشاد اصرار دارد که شما حضور داشته باشید وگرنه من اصلا به شما نیازی ندارم. این افراد در همه زمینه‌ها آدم‌‌های درستی را تربیت کردند و ساختار صحیحی که ما قبل انقلاب نداشتیم را وارد سینما کردند. اصل سینما برای آمریکاست برای ما که نیست. ما باید بدانیم که مولف یک فیلم تهیه‌کننده است نه کارگردان، هرکس غیر از این را می‌گوید من می‌توانم به او ثابت کنم که چنین است. البته نه این تهیه‌کنندگان ما، این‌ها حق‌العمل کار هستند؛ به همین دلیل هم است که تهیه‌کنندگان زیر بار حذف پروانه ساخت نمی‌روند. به من بگویند فیلم بدون پروانه ساخت بساز، صبح شروع به ساختنش می‌کنم و اصلا ترسی ندارم.
امیر قادری بیان کرد: اگر پروانه ساخت نباشد، فیلم شما تغییری می‌کند؟
فرحبخش ادامه داد: من چیزی می‌سازم که می‌دانم پروانه نمایش می‌گیرد‌. من اگر فیلمنامه‌ام را نخوانم، راحت‌ترم. من در دهه شصت که فیلمنامه را مهر و تصویب می‌کردند، مجوز «کت آبی» را می‌گرفتم و به جایش «شلوار قرمز» می‌ساختم‌. در حقیقت چیزی دیگری داده و چیز دیگری ساخته‌ام؛ اما می‌دانستم که زمانی که این فیلم را می‌بینند، نمی‌توانند از آن ایراد بگیرند چون تمام معیارها و قوانین آن موقع را در فیلمم رعایت کرده‌ام.
وی افزود: آقایان بهشتی و انوار این خدمات را انجام دادند اما بزرگ‌ترین خیانتشان این بود که اجازه ندادند تهیه‌کننده تربیت شود و در واقع ترور تفکر کردند. آن‌ها به همین صراحت می‌گفتند یا باید طبق گفته آن‌ها عمل کنیم یا از سینما بیرون برویم. آن‌ها نگذاشتند تهیه‌کننده تربیت شود چون تنها عنصری بود که جلوی آن‌ها می‌ایستاد.
امیر قادری تصریح کرد: قبول دارید که مهمترین حلقه سینما که اگر درست شود بقیه موارد درست می‌شود، تهیه‌کننده است؟
فرحبخش اظهار کرد: همین را عرض می‌کنم. آن‌ها می‌دانستند تهیه‌کننده جلو آن‌ها می‌ایستد. آقای ایل‌بیگی می‌داند تنها کسانی که با ایشان بحث می‌کند، تهیه‌کننده است.
امیر قادری بیان کرد: می‌خواهید بگویید که طبیعتا تدوین‌گر از فیلم دفاع نمی‌کند.
فرحبخش گفت: بله‌. آقای ایل‌بیگی به من گفت عده‌ای خودشان دنبال پروانه ساخت را نمی‌گیرند، چون نمی‌خواهند ما باهم تعامل کنیم. مقصر این موضوع و خیانتی که قابل بخشش نیست، برای دوره دهه شصت است. برای همین می‌گویم آقای بهشتی تروریست تفکر بود. محمدعلی نجفی از دوستان قبل انقلابم این کلمه را به آقای بهشتی نسبت داد. چون او تفکر کس دیگر جز خود را نمی‌پسندید. اگر این جمله من کفر نیست باید بگویم که فیلمساز شریک خداست. فرقش با خدا یک چیز است؛ خدا می‌تواند فیلمساز خلق کند، فیلمساز نمی‌تواند خدا خلق کند. برای همین به سینما هنر هفتم می‌گویند چون زندگی در آن جریان دارد. الان شما فیلمی را می‌بینید که مربوط به ۷۰ سال قبل است، اما درش زندگی جریان دارد. تفکر این آقایان به درد مسجد و حسینیه و دانشگاه می‌خورد نه سینما.
امیر قادری اظهار کرد: آن‌ها فکر می‌کردند باید لحظه به لحظه هنرمند را کنترل کنند.
این تهیه‌کننده بیان کرد: آن‌ها غیر از کنترل، خط فکری را رو به جلو می‌بردند.
امیر قادری یادآور شد: پس چرا از آن دوره همیشه به عنوان نماد تفکر و آزادی‌خواهی نام برده می‌شود؟
فرحبخش تصریح کرد: سینماگرانی که سال‌هاست فیلم نساخته‌اند، چگونه می‌توانند درباره فیلمسازی صحبت کنند؟ آن‌ها چه می‌دانند تا بخواهند اظهارنظر کنند چون اصلا کارشناسی نخواهد بود. من این مساله را می‌گویم تا آن‌ها جواب دادند. شما باید وسط میدان باشید تا بدانید چه کار می‌کنید. این‌ تهیه‌کنندگان همه حق‌العمل کار هستند. تهیه‌کنندگان قبل انقلاب، از تهیه‌کنندگان بعد انقلابی تهیه‌کننده‌تر بود؛ برای اینکه می‌دانست چه کار می‌کند. آن‌ها پول مال خودشان بود اما تهیه‌کنندگان الان پولشان دولتی است. دولتی هم نباشد، بنده خدایی را گیر می‌آورند، سرش کلاه می‌گذارند و می‌روند. به همین دلیل است که من می‌گویم سینمای ما لنگ به الکن است. آقای سیدضیا هاشمی می‌داند که من در جلسات به تهیه‌کنندگان می‌گویم شما حق‌العمل کار هستید. این خیانت برای انوار و بهشتی است. الان می‌گویند که تهیه‌کننده موافق پروانه ساخت است برای این است که ما تهیه‌کننده خوب نداریم.

در ادامه این جلسه سجاد نوروزی اظهار کرد: ما دو سرفصل کلی داریم. این سینما یا توسعه پیدا می‌کند و توسعه‌یافته می‌شود یا به همین وضع به اصطلاح بخور و نمیر ادامه می‌دهد. این توسعه معیارهای خاص خود از جمله تولید استاندارد، سیستم اکران استاندارد، خلق مخاطب جدید، پیشرفت تکنولوژی و.‌‌.‌.. دارد که سیستم حاکمیتی و بخش خصوصی باید تصمیم بگیرد، در کدام حالت می‌خواهد زیست کند. در حالت توسعه یافته ممکن است 60 تا 70 درصد بدنه سینما اعم از تهیه‌کننده حذف شوند، چون آن‌ها نمی‌توانند در ماهیت توسعه یافته کار کنند. بنابراین منافع بخش مهمی از بخش خصوصی ما در وضع فعلی است. شما نمی‌توانید همه تقصیر را گردن ارشاد بیندازید، بخش مهم و قدرتمند و با لابی‌های حاکمیتی، نانش در وضعیت موجود است.
وی ادامه داد: دقیقا. 99 درصد فیلم‌های بخش خصوصی، غیر از تهیه‌کننده سرمایه‌گذار دارد. فرمول پیدا کردن سرمایه‌گذار هم فرمول ثابتی است؛ آقایی دوست دارد خودنمایی کند و با بازیگران عکس بگیرد و شخصی که اسم تهیه‌کننده دارد، برای سرمایه‌گذار دورنمای خوب نشان می‌دهد و ازش پول می‌گیرد‌. تهیه‌کننده ۷۰ درصد فیلم را جمع می‌کند و ۳۰ درصد از پول را در جیب خود می‌گذارد. ایشان اینگونه در تولید سودش را کرده است و با پس گردنی فیلمش را برای اکران ارایه می‌دهد و با دادن ۲ تا ۵ میلیون تومان به صفحات اجتماعی از آنها می‌خواهد برای اثرش تیزر بزنند و منتشر کنند.
نوروزی تاکید کرد: آیا این ماهیت اکران سینما در جهان است؟ در کانادا و یا همین کشور همسایه ما ترکیه قیمت بلیط برای هرکدام از اقشار جامعه متفاوت است؛ همچنین قیمت بلیت در هفته اول و دوم متفاوت است. هرچه اکران جلوتر می‌رود، قیمت بلیطش فرق می‌کند. یک روز سینما در ترکیه کلا رایگان است. انبوه بازار اکران آنلاین در جهان به وجود آمده‌ است اما ما کدامشان را در ایران می‌بینیم؟ حال باید بگویم عده‌ای که منفعتشان در پروانه ساخت است، در شوراهای همه دولت‌ها حضور داشتند؛ یعنی در دولت آقایان خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی و شهید رئیسی. این‌ها همیشه بوده‌اند و وضعیت سینما هرگز تغییر نکرده‌ است.
حبیب ایل‌بیگی در جواب به صحبت‌های سجاد نوروزی یادآور شد: ما طبق آیین‌نامه‌ای که مصوبه هیات وزیران است، دو نماینده شورا از اعضایی است که خانه سینما به معرفی می‌کنند و ما اصلا دخالتی در آن نداریم و این دست خانه سینماست.
در ادامه نشست، آرش خوشخو بیان کرد: ما روزنامه‌نگار و منتقدیم و خیلی برایمان مهم نیست آقای فرحبخش و دیگر دوستان عزیز چقدر سود می‌کنند یا سختی می‌کشند؛ ما فقط می‌خواهیم فیلم خوب ببینیم؛ دقیقا دغدغه من این است‌. درباره سینمای قبل از انقلاب باید بگویم هر فیلم خوبی که تولید شده، با کمک دولت وقت و بخش خصوصی کاملا بازی را باخته بود. این موضوع در روزنامه اطلاعات و کیهان ۱۳۵۶ که میزگردهای خروج بحران در آن تشکیل شده است، دیده می‌شود. من این را می‌گویم که ثابت کنم توهم سینمای عالی قبل انقلاب خرافه‌ای بیش نبوده است. هر فیلم خوبی در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ ساخته شده، حتما کمک دولت را داشته است. کیفیت سینمای دهه ۶۰ ما به هر دلیلی به هیچ‌وجه با سینمای دهه ۵۰ قابل مقایسه نیست و اتفاقا چند سروگردن و چندمتر از آن بالاتر است. خیلی از فیلم‌های پرفروش دهه ۵۰ را نمی‌شود الان دید.
امیر قادری اظهار کرد: فیلم‌های دهه ۶۰ را می‌توان دید؟
خوشخو تاکید کرد: بله می‌شود‌‌ «هامون» و «اجاره‌نشین‌ها» را هنوز می‌توان دید‌. می‌خواهم بگویم این خرافه که دهه ۵۰ فیلم‌های خوبی ساخته شده است، باید از بین برود. آن‌ها معتقدند چقدر صحنه موتورسواری خانم گوگوش و بهروز وثوق شیک است اما نمی‌گویند کل فیلم را می‌توان در ۱۵ دقیقه می‌توان دید و واقعا امکان ندارد این فیلم‌ها را با خانواده بتوان تماشا کرد.
محمدحسین فرحبخش اظهار کرد: من عرض کردم سینمای قبل از انقلاب از نظر استاندارد بهترینش به ضعیف‌ترین فیلم‌های بعد انقلاب، شوخی است. با این حال معتقدم ضعیف‌ترین فیلم‌های قبل انقلاب را می‌توان دید اما جز ۱۰ تا ۲۰ فیلم‌ ساخته در دهه شصت بقیه را باید در زباله‌دانی انداخت.
خوشخو بیان کرد: آقای فرحبخش من با شما موافق نیستم.
فرحبخش ادامه داد: اتفاقا پُرفروش‌ترین فیلم‌های دهه ۶۰ را من ساخته‌ام اما باور دارم که قابل دیدن نیستند.
خوشخو بیان کرد: من می‌توانم ۴۰ فیلم خوب از دهه شصت برای شما نام ببرم‌.
فرحبخش گفت: شما ۳۰ تا فیلم را می‌توانید مثال بزنید در حالی که در آن دهه هزار فیلم ساخته شد. من ۷-۸ سال گذشته آرشیو فیلم‌های بعد از انقلاب را جمع‌آوری کردم و از همسرم خواستم هر دو فیلم را در یک نوار بگذارد. همسرم که فوق لیسانس روانشناسی دارد به من گفت این آشغال‌ها چه بود که شما در دهه شصت می‌ساختید؟
خوشخو اظهار کرد: ما حتما فیلم بد داشتیم و این طبیعی است. این واضح است که دیکتاتوری و انحصار در سینما اشتباه بوده. البته باید یادمان باشد در دهه شصت تمام هنرهای مانند تجسمی و تئاتر تعطیل شده بود و فقط می‌خواستند سینما را بالا ببرند.
فرحبخش اظهار کرد: این بالا آوردن سینما به دلیل منافع شخصی بود نه حاکمیتی.

خوشخو تاکید کرد: در حالت فعلی سینما من هم موافق هستم که پروانه ساخت هیچ فایده‌ای ندارد. وقتی با هوش مصنوعی و تکنولوژی می‌توان فیلم ساخت، پروانه ساخت به زودی لوث خواهد شد. می‌خواهم بگویم که این فکر اگر بخش خصوصی آزاد شود قطعا فیلم پُرفروش خواهیم داشت اما آیا این معادل فیلم خوب است؟ من نمی‌دانم.
امیر قادری بیان کرد: به نظرم در حال گرفتن نتیجه خطرناکی هستید.
خوشخو ادامه داد: در حال حاضر موسیقی پاپ ما موسیقی آزادی است، شما ۵ ترانه خوب در موسیقی پاپ ما پیدا کنید. در دهه ۵۰ تلویزیون و رادیو برای همین موسیقی پاپ پای کار بوده‌ است. علت موفقیت موسیقی پاپ دهه ۵۰ تلویزیون و رادیو بوده است. بخش خصوصی ما در حوزه فرهنگ همیشه ثابت کرده، کالای درجه یک ارایه نمی‌دهد. خوانندگان ایرانی ما مانند گوگوش و ابی در ۷ سال اخیر آیا توانسته‌اند ترانه خوبی بخوانند؟ می‌خواهم بگویم تهیه‌کننده بخش خصوصی ما در حوزه فرهنگ چه داخل و چه خارج از کشور وقتی فضا برایش باز باشد، الزاما شاهکار تولید نمی‌کند.
امیر قادری یادآور شد: ما فقط درباره صرفه اقتصادی صحبت نمی‌کنیم. سینما بازارهای مختلفی دارد؛ یعنی ممکن است تهیه‌کننده فیلمی برای دانشجوهای پیشرو بسازد تا به درآمد برسد ولی به دولت کاری نداشته باشد. همچنین قطعا اگر سینما به بخش خصوصی سپرده شود، فیلم‌های بد زیادی ساخته خواهد شد و در این شکی نیست. من فکر می‌کنم در کنار این موضوع فیلم‌های خوبی که تماشاگر را هم جذب کند، تولید خواهد شد.
در ادامه سجاد نوروزی اظهار کرد: مساله شخصی ذهن من در حال حاضر چه در سیاست و چه اقتصاد، پیشرفت و توسعه است. در همه حوزه‌ها با فربه شدن نهاد دولت، دولت به جای اینکه تنظیم‌گر و هدایت‌گر باشد، به کنشگر و بازیگر تبدیل شده است. ورود دولت در حوزه‌هایی مانند سیاست، اقتصاد، فرهنگ و… باعث توسعه ‌نیافتگی و تربیت بخش خصوصی شده که در اکثر موارد به یک بخش خصوصی لوس، طماع و… شده که مرتب در حال مطالبه‌گری است. منتهی قدرت خلق یک مزیت توسعه یافته در حوزه‌ای که تحت اختیار خودش است را ندارد.
امیر قادری یادآور شد: حتی بخش خصوصی ما الان در انحصار است.
نوروزی ادامه داد: بنابراین در این برهه تاریخی ما وقت این را نداریم که به جدال‌های قدیمی مشغول شویم. برنامه‌ریزی، راه و مسیر توسعه باید مشخص شود. این وضعیت سینمای ما حتی اگر تحریم‌ها برداشته شود، بخش خصوصی در سینمای ایران مخالف اکران فیلم خارجی است؛ نه حاکمیت و ارشاد.
قادری تاکید کرد: در سینمایی که من همواره آن را انحصاری می‌دانم، بین همه گروه‌ها مخالفت با اکران فیلم خارجی ثابت است.

حبیب ایل بیگی اظهار کرد: اتفاقا ما با اکران فیلم خارجی مخالف نیستیم. این آمریکا است که ما را تحریم کرده. ما از سال ۱۳۵۷ به بعد امکان هیچ اکران میجر و کمپانی‌های اصلی آمریکایی و حق فروش نمایش خانگی وجود ندارد.

در ادامه محمد ساسان گفت: من عقیده ندارم که در دهه 60 با نگاهی خیانت بار سینمای ایران مدیریت شده باشد. سینمای ایران به نسبت حرف تازه‌ای که انقلاب سال ۱۳۵۷ مطرح کرد به هیچ عنوان پیشرو نبوده است و دلیل عمده این مساله جریان بسته روشنفکری در کشور است. علارغم فریادهای عجیبی که می‌زند و از آزادی در تولید و سوژه‌ها می‌گوید، نگاه رو به جلویی ندارد. درباره پروانه ساخت هم باید بگویم که وزارت ارشاد با وجود پروانه ساخت یک فیلم را گارانتی می‌کند و به همین دلیل بسیاری از تهیه‌کنندگان مخالف حذف آن هستند.
وی تاکید کرد: ما می‌توانیم اسم سینمای خودمان را سینمای ایران  بگذاریم چراکه واجد یکسری شرایط و هویت سینمایی داشتن است و  می‌توان به آن افتخار کرد اما اسم آن را صنعت نمی‌توانیم بگذاریم چون واجد شرایط و مدلی از تولید است که در سیمای ایران وجود ندارد. امروزه فضای استریم فرصتی را فراهم آورده تا با هرزتولیدهایی در سینمای آمریکا رو به رو باشیم که اتفاقا تعداد زیادی را هم به خود اختصاص می‌دهند، در حالی که در سینمای ایران تعداد چنین آثاری زیاد نیست.
مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره بیان کرد: سینمای ایران نیاز دارد تا استعدادهای تازه‌ای وارد آن شود. توصیه من به دولت آینده این است که مساله ملی سینما و یکسان سازی آموزش باکیفیت را در سراسر کشور جدی بگیرد تا استعدادهای نو وارد سینما شوند. همچنین باید مدل کمپانی سازی مورد توجه قرار گیرد. باید چاره‌ای اندیشیده شود که تنها مخاطبان به فیلم‌های کمدی توجه نکنند و فیلم‌های دیگری نیز امکانی برای دیده شدن داشته باشند و نیاز است تا نگاه سیاسی در فرهنگ و هنر کنار گذاشته شود.
حبیب ایل‌بیگی در ادامه نشست، گفت: در حوزه ورود به سینما در ۳ سال گذشته که تایید صلاحیت فیلم‌اولی‌ها را در بنیاد سینمایی فارابی بررسی کردیم، 1000 نفر شرکت کردند. وقتی ما با این تعداد از کسانی مواجه هستیم که می‌خواهند فیلم بسازند، این هشدار را می‌دهد که ما بیش از نیاز به تولید فیلم، نیرو تربیت می‌کنیم. اکنون در بسیاری از شهرهای کشورمان دانشگاه‌های هنری داریم. به عقیده من اگر برای این موضوع چاره‌ای نداشته باشیم شاهد سرخوردگی هنرمندان جوان خواهیم بود‌. نکته دیگر اینکه ما در آموزش به جوانانمان یاد ندادیم که در فیلمسازی باید روی پای خودشان بایستند. اکثر کسانی که می‌خواهند وارد سینما شوند انتظار دارند که دولت به آن‌ها پول بدهد تا فیلم بسازند‌.
سید ضیا هاشمی مطرح کرد: اینکه جوانان مدعی هستند که دولت باید به آن‌ها پول بدهد، به این دلیل است که دولت خودش وارد این عرصه شد، تعداد زیادی فیلم با دستمزدهای بسیار بالایی ساخت. این مساله پیش‌تر هم وجود داشت اما در دولت سیزدهم شدت گرفت.
حبیب ایل بیگی ادامه داد: این مساله در پلتفرم‌ها بیشتر دیده می‌شود و هنرمندان دستمزد بالایی دریافت می‌کنند.

در بخش دیگر این نشست، محمدحسین فرحبخش مطرح کرد: خیانتی در دهه شصت اتفاق افتاد و نگذاشتند که تهیه‌کننده تربیت شود، اکنون نتایج آن دیده می‌شود. سینمای نوین مدیون انقلاب اسلامی و صحبت امام خمینی(ره) مبنی بر این است که سینما مظهر تمدن است. کسی به من گفت که اگر امام(ره) در بهشت زهرا چنین جمله‌ای نگفته بودند، اکنون چیزی به نام سینما و تئاتر در کشور ما وجود نداشت. عده‌ای از این افراد در دهه شصت می‌گفتند که نماز هنرمندان پیش از انقلاب باطل است. اکنون اگر یک نفر از این افراد وارد خانه سینما شود، من کارم را تعطیل و با آن‌ها می‌جنگم. باید افراد جدید و جوانی روی کار بیایند.
سجاد نوروزی درباره ناکامی ها مطرح کرد: ما در ۴۰ سال گذشته تجربه متراکمی در تمام حوزه‌ها داریم و ناکامی‌ها و کامیابی‌ها نیز مشخص هستند. هر دوره‌ای هم وضعیتش معلوم است. عکسی که آقای قادری گفتند، اگر در آن عکس مدیران سینمایی دوره آقای احمدی نژاد هم بودند، من همین هشدار را می‌دادم. دهه شصت هم همین هشدار را می‌دادم. اکنون به آقای پزشکیان هشدار می‌دهم که تجربیات گذشته را تکرار نکنید. این گذشته هم وجوه مختلفی دارد. جامعه و وضعیت حکمرانی ما کشش این تکرار اشتباهات را ندارد‌. ما در حکومت دینی زندگی می‌کنیم اما هنوز ژانر سینمای دینی در کشور نداریم.
امیر قادری گفت: همه ما باید این مسئولیت را برعهده بگیریم و اجازه ندهیم که گروهی دوباره بخواهند سینما را مال خود کنند.
در ادامه، آرش خوشخو مطرح کرد: آقای نوروزی از فقدان سینمای دینی در کشور صحبت می‌کنند، اگر پروانه ساخت از سینمای ما برداشته شود، فکر می‌کنید در این صورت سینمای دینی به وجود می‌آید؟
حبیب ایل‌بیگی بیان کرد: فیلم «رستاخیز» در دولت دهم ساخته شده بود و وقتی اکرانش در دولت دیگر اتفاق افتاد، همه شاکی شدند که چرا در زمان ما این فیلم را به جشنواره فجر ندادید؟ این مسایل باعث سرخوردگی فیلمساز می‌شود. من با آقای درویش در بغداد این فیلم را با علما، شیعیان، اهل سنت و… تماشا کردیم و مخاطبان از ابهت این فیلم حیرت کرده بودند. اما ما در ایران با این فیلم چه کردیم؟
سیدضیا هاشمی درباره فیلم «رستاخیز» گفت: من در جریان تولید فیلم «رستاخیز» بودم و اینکه از دولت قبل اجازه اکران ندادند، شایعه است. ما در زمان جشنواره فجر این فیلم را در ایران اکران خصوصی کردیم و مخاطبان با این فیلم ارتباط برقرار نکردند. جدا از حساسیتی که روی فیلم‌ها وجود دارد اما من می‌گویم که خیلی از فیلم‌های ما سینمای دینی است. سینمای دینی که فقط عاشورا نیست.
محمدحسین فرحبخش تاکید کرد: این را هم بگویم که محتوای سینمای قبل از انقلاب از لحاظ شرعی حرام است و پول درآوردن از آن راه نیز حرام است. اما چیزی که از دین می‌خواستیم بهره‌برداری کنیم در سینمای پیش از انقلاب موفق‌تر بود تا بعد از انقلاب.
امیر قادری بیان کرد: یک نکته‌ای که درباره اجتماع امروز ایران است این است که یک‌سری خطوط قرمز و بایدها و نبایدهای سینمای ایران با زندگی واقعی مردم تفاوت دارد. این فاصله بیشتر هم می‌شود زیرا فضای مجازی وجود دارد و محصولات مختلفی از زندگی واقعی به آدم‌ها ارایه می‌کند. من ۲ پرسش دارم؛ آیا قائل به این هستند که باید تصمیم بزرگتر و جدی‌تری گرفته شود و سینمای ایران به زندگی مردم نزدیک‌تر شود؟ من پیشنهادی دارم که ما بخشی از سانسور را به درجه‌بندی اختصاص دهیم و برای درجه‌بندی از گروه‌هایی از مردم ایران استفاده کنیم. یعنی بخشی از مسئولیت سانسور را به گردن گروهی از مردم بگذاریم.
سیدضیا هاشمی پاسخ داد: ما این درجه بندی را زمانی بررسی و ایرانیزه‌شدن این طرح را ارایه کردیم و آقای حیدریان همه این طرح را بیرون ریختند‌. آقای انتظامی این طرح را به مدیران داد و کار را شروع کردند اما انقدر کار دولتی شد که مردم باور نمی‌کردند.
در ادامه نشست، حبیب ایل بیگی گفت: شکایتی درباره دستورالعمل و آیین‌نامه درجه بندی سنی فیلم‌ها در دیوان عدالت اداری صورت گرفت و آن دستورالعمل لغو شد. این درجه بندی یعنی که برای سنین بالاتر می‌توان بسیاری موارد را نشان داد. همچنین در آن آیین‌نامه مجازات در نظر گرفته شده بود که به دلیل حضور وزیر ارشاد از اساس باطل می‌شد. الان البته درجه بندی برای فیلم‌هایی که لازم داشته باشد، انجام می‌شود و این فقط هشداری به خانواده‌هاست که بدانند.
سیدضیا هاشمی گفت: دقیقا این فرهنگسازی می‌کند.
امیر قادری گفت: باوری که مشروعیت داشته باشد. که وقتی خانواده‌ها می‌بینند، بگویند پس کودکم را نبرم.
هاشمی ادامه داد: در آمریکا کسانی که درجه بندی می‌کنند، معلوم نیست چه کسانی هستند. با یک لیموزین سیاه می‌آیند، انجام می‌دهند و می‌روند و درواقع برای دولت هم نیست و برای سندیکا است ولی اینجا سندیکا یک شوخی است. ما سندیکای بزرگی هستیم و فیلم‌های بزرگ سینما اکثرشان برای ما هست و محلی از اعراب نداریم.
حبیب ایل بیگی بیان کرد: البته به نظرم می‌آید آن نکته مدنظر شما برای این موضوع بحث گروه‌های غیررسمی و NGO است که به هر حال افرادی با انگیزه دفاع از حقوق یک عده‌ای دور هم جمع می‌شوند. حمایت از حقوق کودکان و بسیاری از چیزهای این چنینی قطعا می‌تواند بسیار جذاب باشد و پیشنهاد بدهند تا اینها موافقت یا مخالفت کنند. ما به دلیل اینکه خیلی چیزها مانند حزب نداریم، انتخابات ما حزبی نیست و به یکباره به سرعت می‌خواهیم برای کشورمان یک تصمیم بزرگ بگیریم، و این را به احساسات مردم می سپاریم.
در ادامه، آرش خوشخو مطرح کرد: در کشور ما، قانون سو تفاهم زاست و نسبت به آن مقاومت می‌شود در حالی که تجربه ثابت کرده حرکت اجتماع ما که رو به جلو است، قبلا پیشروی و عقب نشینی بوده و این دیگر عادی شده است. مثلا رادیوی ما فلان موسیقی را پخش کند یا نکند. اول که پخش می‌شود، مقاومت بسیار شدید است. 6 ماه بعد کمتر و بعد دیگر عادی می‌شود. در همین بحث درجه بندی سنی یا ممیزی هم باید با این روش پیش برویم.
وی در ادامه در پاسخ به پرسش قادری مبنی بر اینکه بزرگترین تهدیدی که در روزهای آینده پیش روی سینماست، چیست؟ مطرح کرد: به نظرم همین خط‌کشی‌های سیاسی است که ما فراموش کنیم یک حاکمیت یک پارچه در چهل و چند سال گذشته وجود داشته است و حکومت را تقسیم کنیم و فقط یک توجیهاتی را برای تصمیمات قبلی و بعدی خوب بیاوریم. به نظر من ما با یک تصمیم گیری یکپارچه روبرو بودیم و اگر کسی بعدا نگاه کند نمی‌گوید این هفت سال اینگونه بوده است و این چند سال به گونه دیگر. به نظرم این نوع نگاه سیاسی را باید از سینما دور کرد. هر کسی کار خود را در مسئولیتی که دارد به بهترین شکل ممکن انجام بدهد. به نظرم این بزرگترین نیاز و تهدید است. امیدم این است که سال 1402 میزان استقبال مخاطبان از سینما واقعا امیدوار کننده بود. نکته تاریک هم این بود که تعداد فیلم‌های خوب تقریبا از هر دوره‌ای کمتر بود.
حبیب ایل بیگی در ادامه این بحث گفت: به نظر من شاید بزرگترین تهدید سینمای ایران محلی شدن آن باشد. من این همه سال در سینما هستم و فکر می‌کنم ما همه‌اش سر همدیگر را می‌تراشیم. اکران 1401 بسیار خوب بود، آن هم در زمانی که بعد از اتفاقات اجتماعی همان سال بخش عمده صنوف سینمایی می‌گفتند سینمای ایران تعطیل شد و دیگر مردم به سینمای برنمی‌گردند. این شاهکار به نظرم مدیون آن بخشی از سینماست که کار را تعطیل نکردند و فیلم های خود را به سینما آوردند.
وی ادامه داد: ما 400 تا 500 کارگردان سینما و عضو کانون کارگردانان داریم. بیش از 400 تهیه کننده داریم و این‌ها را می‌خواهیم چه کنیم؟ این‌ افراد می‌خواهند بیشتر در سینما کار کنند و بخش اندکی در پلتفرم‌ها هستند و در تلویزیون هم دیگر نیستند. اگر در سرمایه به کشورهای همسایه و به مخاطبان در شبه قاره فکر نکنیم، به مشکل می‌خوریم. چون غربی‌ها فقط بخشی از فیلم‌های ما را که جشنواره‌ای هستند، می‌پذیرند. بخش عمده سینمای ما اصلا موردپسند آنجا نیست و باید اتفاقی رخ بدهد. امید من هم به همین توان بسیار بالای هنرمندان کشورمان است که هر روز هم به آنها هم اضافه می‌شود. ما چون این‌ها را داریم باید به بازارهای جدید منطقه‌ای فکر کنیم. بیکاری تهدید وحشتناکی است که گریبان هر مدیری را خواهد گرفت. ناگفته نماند که ما باید به ساخت فیلم‌هایی با هزینه کمتر و ارزان‌تر کمک کنیم تا تعداد بیشتری از بچه‌ها در سینما کار کنند.

سیدضیا هاشمی گفت: امید ما در دولت جدید این است که دوباره چرخ را از نو اختراع نکنیم و حتما آدم‌های جدید را به عنوان وزیر سر کار بیاوریم. در جایگاه‌های پایین به نظرم جابجایی‌ها غلط است و اتفاق خوبی نیست و این همه تجربه را نباید کنار گذاشت. امیدمان این است که آدم‌های مختلف حضور افرادی را به رییس جمهور توصیه نکنند که اساسا مساله شان فرهنگ نیست و فقط به دنبال پست هستند.
سجاد نوروزی در پایان سخنان خود مطرح کرد: واقعا باید برنامه توسعه سینمای ایران را شکل داد و کمپانی محور بشود. آدم های بی نام و نشان که دغدغه هنر ندارند و جنس آنها هنر نیست، به عنوان تهیه کننده وارد سینما نشوند. اساسی‌ترین دغدغه من به عنوان یک دهه شصتی این است که حوصله، توان و تکرار گذشته در هر شکل و دوره‌ای را ندارم. امیدوارم یک مسیر جدید و باب نویی برای سینما و فرهنگ باز شود و به استانداردهای مشخصی برگردیم. دیگر در این سن واقعا دچار آلرژی می‌شوم وقتی می‌بینم می‌خواهند چرخ را از نو اختراع کنند. این را دیگر نه جامعه کشش دارد و نه فرصت آن وجود دارد.
محمدحسین فرحبخش در پایان خاطرنشان کرد: من آرزو می‌کنم مملکت به آرامش مطلق برسد. اگر خدایی نکرده کسانی که آزمایش خود را پس داده و موفق هم نبوده‌اند و سر سفره آقایان خاتمی، میرسلیم، مسجدجامعی، صفار هرندی و… نشستند- در حالی که نگاه این افراد زمین تا آسمان با هم تفاوت داشته است- سرکار نیایند و چهره‌ها و اندیشه‌های جدید پست و مقام بگیرند و رانت خواری کنار برود.




۹۰درصد مردم ترکیه، سریال‌های ترکی #نمی‌بینند!+فیلم

سینماروزان: بابک خواجه پاشا که فیلم آبی روشن را روی پرده دارد، در نشست سینما رو به آینده،مدعی شد که ۹۰درصد مردم ترکیه سریالهای ترک را نمی بینند ولی پلتفرم های ایرانی، از دست آنها کپی میکنند‌!

بابک خواجه‌پاشا گفت: برخی پلتفرم‌های ما در حال ترویج فرهنگی هستند که خسارت‌های جبران‌ناپذیری را به جامعه ما وارد خواهد کرد. معضلاتی مثل ترس از فرزند، ترس از ازدواج و روابط واضح مثلثی و نامشروع در پلتفرم‌ها به امری کاملا عادی در برخی سریالها بدل شده است.

وی ادامه داد: الگوی سریال سازی چرا باید بشود سریال‌های ترکیه در صورتی که خودمان، سریال سازان بزرگی داشته ایم با آثاری ماندگار.

این کارگردان گفت: این حجم از تلخی و پرهیز از روابط خانوادگی و نمایش سیاهی و کدری در سریالهای خانگی جای سوال دارد و اثرش را بعدا خواهیم دید.

برای تماشای فیلم گفته های این کارگردان، اینجا را ببینید.




چگونه “آژانس شیشه‌ای” بدون مجوز ساخت، تولید شد؟!/ساختار سینما علاقه ای به تولید “قیصر” ندارد/آل پاچینو هم می‌رقصد اما…/چرا آخرین اثر اصغر فرهادی، یعنی فیلم “قهرمان” کم فروخت؟/اگر “قاتل و وحشی” اکران شود، شاید رکوردی تازه در گیشه زده شود

سینماروزان: اولین جلسه از سلسله نشست‌های «سینما رو به آینده» (بر سینمای ایران چه خواهد گذشت) روز یکشنبه ۱۷ تیرماه با حضور مهدی سجاده‌چی، محمدرضا عباسیان، عباس نادران و امیررضا مافی در سالن شهر هنر پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.
در ابتدای این جلسه امیر قادری میزبان برنامه بیان کرد: در دور اول و دوم سلسله نشست‌های «بر سینمای ایران چه گذشت» سینمای ایران را از دهه 60 بررسی کردیم و تا امروز ادامه دادیم. اما برای دور جدید این جلسات به پیشنهاد دوستان در سازمان سینمایی سوره که برگزارکننده این مراسم هستند، تصمیم گرفتیم با توجه به انتخابات دوره چهاردهم ریاست جمهوری درباره آینده سینمای ایران صحبت کنیم. در این جلسه اشخاص مستقلی وجود دارند و همچنین افرادی هستند که مشخصا سمت‌هایی دارند و براساس آن می‌توانند صحبت کنند. سوال اول من درباره حذف پروانه ساخت است.
مهدی سجاده‌چی درباره این موضوع عنوان کرد: یک مشکل جهانی که در  کشور ما نیز وجود دارد، این است که تا زمانی که چیزی یا پروسه‌ای کار کند، دیگر کسی با آن کاری ندارد. همه دوستان می‌دانند که بسیاری از فیلمسازان و به ویژه تهیه‌کنندگان از دشمنان اصلی حذف پروانه ساخت هستند؛ استدلالشان هم واضح است، آن‌ها زحمت می‌کشند و با گرفتن پروانه ساخت در واقع یک امضا از دولت گرفته‌اند تا در آینده مزاحم اکران‌شان نشود. معاونت یا سازمان سینمایی اصولا نسبت به مسایل بیرون از خودش بسیار حساس است؛ من جایی را نمی‌شناسم که با این حساسیت تابع شرایط بیرون باشد.
وی ادامه داد: من موافق حذف پروانه ساخت هستم. پیشنهاد من این است به افرادی که مایل به دریافت این مدرک هستند، پروانه ساخت بدهید و بقیه هم اجازه کار بدون پروانه ساخت را داشته باشند؛ در واقع این ریسک را قبول کنند. من فکر می‌کنم نباید این کار به شکل انتحاری باشد و حتی با این روش می‌توان مساله حذف پروانه ساخت را آزمود. به نظر من تهیه‌کنندگان و کارگردانان باسابقه در ابتدا باید برادری خود را ثابت کنند و به شکل اصولی پروانه ساخت را بردارند.
در ادامه محمدرضا عباسیان درباره حذف پروانه ساخت مطرح کرد: صحبت‌های آقای سجاده‌چی کاملا درست بود. فرق تولید سریال و سینمایی در نمایش خانگی با روزنامه و رسانه چاپی در این است که برای یک فیلم سینمایی تهیه‌کننده ۶۰_۷۰ میلیارد تومان سرمایه‌گذاری می‌کند و برای سریال این مبلغ از کف ۵۰ میلیارد شروع می‌شود. همچنین همیشه در سینمای مستند و داستانی دوستان توقع  نگاه حمایتی داشتند. نکته صحیح آقای سجاده‌چی این بود که تهیه‌کننده زیربار نمی‌رود چراکه ریسک بالایی است پولی که سرمایه‌گذاری شده، برنگردد. در اصل کسانی که پروانه ساخت می‌گیرند و با تغییرات اساسی فیلم‌شان را می‌سازند، امیدشان همین تضمین پروانه ساخت و از بین نرفتن سرمایه‌شان است.
وی افزود: شعار آخرین دولت مستقر هم این بود که مشکل پروانه ساخت را حل کرده و هدف اصلی‌ هم کمک به اقتصاد سینما بود تا سرمایه‌گذاران برگه‌ای متعهدانه داشته باشند که فیلمشان روی پرده سینما می‌رود. من موافق حذف پروانه ساخت هستم به شرطی که ریسک‌پذیری وجود داشته باشد. در تلویزیون هم اینگونه بود و مدیران پیشنهاد می‌دادند که تهیه‌کنندگان از زمان تولید حضور داشته باشند و برنامه ساخته شده را تحویل ندهند. برای تولید فیلم در پلتفرم‌ها یا تلویزیون اگر کار از مرحله فیلمنامه جلو برود، اطمینان‌شان بیشتر است تا زمانی که با سرمایه شخصی فیلمی تولید کنند و از استاندارد پایین‌تر باشد. در واقع چه پروانه ساخت در وزارت ارشاد و چه انعقاد قرارداد تولید، ضریب امنیت را برای تهیه‌کننده بالا می‌برد.
در ادامه این بحث عباس نادران نیز بیان کرد: من با فرمایش دوستان که معتقدند تهیه‌کنندگان موافق حذف پروانه ساخت نیستند، مخالفم. ابتدا باید این سوال را مطرح کرد که کارکرد پروانه ساخت برای سازمان سینمایی و دولت‌ها چیست؟ پروانه ساخت مهمترین ابزار برای سوگیری و جهت‌دهی به سینماست. هیچ دولتی به این راحتی این ابزار را کنار را نمی‌گذارد. دولت ناگهان تصمیم می‌گیرد به اصطلاح شیرفلکه سینمای اجتماعی را ببندد و چندین کمدی پُرفروش را پشت در اکران تلنبار کند. پروانه ساخت یک دست‌آویز خوب و ورق مهمی برای سازمان سینمایی است.
نادران ادامه داد: برای تهیه‌کنندگان قطعا نظرات متفاوت است. همواره این خطر وجود دارد که با تغییر دولت و رویکرد وزارت ارشاد تکلیف فیلم معلوم نیست که آیا فیلم ساخته شده از خط قرمز رد شده است یا نه. ایده شکل گرفته که پروانه ساخت حذف شود در صورتی است که یک آیین‌نامه شفاف مصداقی داشته باشیم و قانون مشخصی وجود داشته باشد که در فیلم اعمال سلیقه نمی‌شود. نکته دوم توسعه سینمای زیرزمینی در جهان و به ویژه ایران است که با توجه به آن این سوال مطرح می‌شود که با این شرایط پروانه ساخت به حیات خود ادامه می‌دهد یا خیر؟ البته که نهادهای رسمی این موضوع را تکذیب می‌کنند اما واقعیت رویه‌ دیگری را نشان می‌دهد. من تهیه‌کننده معتقدم سری را که درد نمی‌کند، چرا دستمال ببندم؟ من زمانی در این زمین بازی وارد می‌شوم که اگر با مسئولیت خودم و بر اساس آیین‌نامه فیلمی را ساختم، دچار اعمال سلیقه شخصی در تغییر دولت و مدیران نشوم.
امیر قادری یادآور شد: باید گفت زمانی که پروانه ساخت نباشد، دولت ابزارهای دیگری مانند بودجه را برای در اختیار گذاشتن به دست اندرکاران سینما دارد. از امیررضا مافی می‌خواهم که درباره این مساله صحبت کند.
امیررضا مافی درباره این مساله مطرح کرد: من حتما به لحاظ تئوریک معتقدم که پروانه ساخت حذف شود. ما در شیوه حکمرانی فرهنگی‌مان مسایل بسیار مهمی داریم. یکی از مهمترین مسایل ما این است که هنوز می‌خواهیم با شیوه‌های سنتی جریان امروز را اداره کنیم و این موضوع در تمام حوزه‌ها به همین شکل دیده می‌شود. در حال حاضر شرایط به نحوی نیست که ما یک نهاد مهارگر باشیم بلکه باید نهاد تنظیم‌گر باشیم. در تنظیم‌گری هم ابزارهایی که شما مثال زدید، امروز اثرگذار نیست چراکه تعداد زیادی آثار زیرزمینی امروز در ایران تولید شده است. اتفاقا من مخالف واژه قاچاق برای این فیلم‌ها هستم، چون ما قانونی درباره این موضوع نداریم تا بگوییم کسی خلاف قانون رفتار کرده است. در نتیجه پروانه ساخت در این شرایط اساسا بی‌معنی است و اگر برای آن تصمیم نگیریم تبدیل به قانون مشروطی می‌شود که نتوان از آن بهره کافی برد. ما قبل از این اتفاق باید برای پروانه ساخت راه علاج پیدا کنیم بر این اساس صحبت‌های عباس نادران درباره اینکه ما باید نظام‌نامه روشنی داشته باشیم، بسیار صحیح بود. دلیل نبود این آیین‌نامه روشن این است که ما در حکمرانی فرهنگی‌مان رفتار سیاسی داریم؛ یعنی نگاه ایدئولوژیک مدیران به مسایل در دوره‌های مختلف متفاوت است. سیاست‌ورزی در عرصه فرهنگ امر خوبی اما سیاست‌زدگی که موجب سلیقه‌محوری می‌شود، امر بدی است.
مافی ادامه داد: قانون پروانه ساخت اساسا متروک است و از بین می‌رود. من حتی به شما قول می‌‌دهم که با توسعه پلتفرم‌های جهانی در آینده هم به پروانه نمایش نیازی نیست چون فیلم‌ها به پرده نمایش نیازی ندارند و فیلمسازان می‌توانند در عرصه جهانی فیلمشان را اکران و حتی درآمد کسب کنند. نهاد مهارگر در شرایطی به نهاد تنظیم‌گر تبدیل می‌شود که ما نگاه ایدئولوژیک به مفهوم فرهنگ را تغییر دهیم؛ به این معنا که مسایل به نفع قدرت پیش نرود. این موضوع در فرهنگ خلل غیرقابل پوششی ایجاد می‌کند لذا در فرهنگ یکی از مهمترین موارد شفافیت این است که دستورالعمل به شکل صریح اعلام شود، اما به نحو ایجابی اصلا امکان چنین چیزی در جهان امروز وجود ندارد.
وی تصریح کرد: باید گفت که نهاد تنظیم‌گر نهاد مسئولی در کشور است؛ به عنوان مثال نهاد خصوصی نمی‌خواهد درباره قهرمانان ملی کشور فیلم بسازد اما نهاد مسئول با بودجه عمومی باید وظیفه‌اش را انجام دهد و برای مفاخرش آثار بسازد حتی اگر در سینما فروشی نداشته باشد. این کار برای تاریخ نیاز است. اما غیر از این می‌توانیم سلیقه سینماها را هم تقسیم کنیم. ما امروزه یک تنوع و تکثر فرهنگی داریم که به شکاف می‌زند. پس در شرایط امروز ما باید محیط‌هایی را که مردم در آن فیلم می‌بینند، متنوع کنیم و این کار دولت است چراکه وظیفه‌اش تنظیم‌گری است.
مافی افزود: شکاف‌های ما در عرصه اجتماع معلول شکاف‌های ما در عرصه سیاسی است. زمانی که در عرصه سیاسی همچنان تعریف واحدی از انقلاب‌گرا، اصول‌گرا و جبهه روشنی نداشته باشیم، حتما در عرصه فرهنگ به عنوان مولود سیاست‌ورزی نمی‌توانیم چنین چیزی داشته باشیم. فرهنگ مولود سیاست نیست و امر رشیدی است اما در شرایط فعلی و به واسطه سیاست‌زدگی ما، حتما هر پدیده فرهنگی ذیل امر سیاسی و سیاست‌زده تعریف می‌شود. لذا تا زمانی که نتوانیم این شکاف‌ها را حل کنیم، نهادهای تنظیم‌گر نمی‌توانند کار ایجابی کنند و تنها به کار سلبی روی می‌آوردند.
امیر قادری در ادامه این پرسش را مطرح کرد: برخی سینماگران موسوم به سینمای اجتماعی مسایلی مطرح شد که علت درخواست نکردن پروانه ساخت متغیر بودن جامعه و از نظر من رو به تحول است و فیلمسازان نمی‌دانند سراغ چه سوژه‌های که مبتلا به این اجتماع بروند. به نظر شما باید و نبایدهای فعلی سینما چیست و آیا این‌ موارد همچنان می‌تواند خواست تماشاگر امروز را نمایندگی می‌کند؟ آیا جامعه امروز ایران در این حوزه باید و نبایدها می‌تواند کار خودش را انجام بدهد و امیدوار باشد که از نسل z تا پدران ما ارتباط برقرار کند؟
عباس نادران در ادامه این نشست گفت: به نظر من پروانه ساخت ترمز سینمای ایران است و وزارت فرهنگ نه به عنوان یک سازمان بلکه به عنوان نماینده حاکمیت روی ماجرا کنترل‌گری دارد. پروانه ساخت یک دست‌انداز بزرگ برای آینده سینمای ایران است که تماما برای سیستم حاکمیت هزینه دارد. من معتقدم که ای کاش در سیستم فرهنگی کشور ما یک قوه عاقله وجود داشت و این هزینه‌تراشی را برای خودش ایجاد نمی‌کرد. نکته دیگر بحث کنترل‌گری است؛ شما در پروانه ساخت می‌توانید اظهارنظر کنید اما متر و معیار خاصی ندارد. متاسفانه من حتی شاهد این بودم که بنا به موقعیت اجتماعی از ما خواستند که در فیلم‌هایمان قهرمان زن را به قهرمان مرد تبدیل کنیم.
وی افزود: بزرگترین مشکلی که سینمای ایران در حال حاضر دارد و علت عدم حضورش در عرصه بین الملل این است که در فیلم‌هایمان اجازه بازتولید تصویر قهرمان را نمی‌دهیم؛ گویا ما نمی‌خواهیم «قیصر» و «آژانس شیشه‌ای» ساخته شود. دلیل این کار دستور از بالا نیست بلکه رویکرد مدیران ترسویی است که ترجیح می‌دهند در دوره‌ مدیریت خود محتاط عمل کنند تا اتفاقی نیفتد، برای همین است که با سینمای بی‌خاصیت و اخته‌ای مواجه می‌شویم که کاری نمی‌کند و ترجیح می‌دهند سینمای کمدی داشته باشند که صرفا فروش آن به وزیر ارشاد سوتفاهم رییس جمهور شدن بدهد. این جذاب تر از این است که فیلمی داشته باشیم که در جامعه کُنش ایجاد کند و به مردم روحیه ایستادگی بدهد.
نادران تاکید کرد: در سینمای خارجی به معنای واقعی جریان سینمای بدنه وجود دارد که رویکرد سیاسی خود را یعنی حمله به افغانستان، حمله به عراق و … را با قهرمانان ملی به همه دنیا نشان می‌دهد. حتی ممکن است این فیلم‌ها در خود آمریکا طرفدار چندانی نداشته باشند اما با هدف مخاطب خاورمیانه و آسیای دور ساخته می‌شود. مدیران ما در این سال‌ها اصلا چنین دغدغه‌ای نداشتند. ارتباط این با پروانه ساخت آنجایی است که شما با یک شورایی طرف هستید که ترجیح می‌دهد فیلمنامه‌اش انقدر قیچی شود که فیلمساز فیلم خودش را تشخیص ندهد. در واقع وجود پروانه ساخت تقویت و تایید ‌کننده و بهادهنده فیلم‌های زیرزمینی است.
امیر قادری بیان کرد: از نظر من یکی از مهمترین علل‌های عدم وجود قهرمان این است که خود هنرمندان ما تجربه قهرمانی ندارند تا بخواهند آن را در آثارشان نشان دهند. هنرمندان ما آن درک لازم از دنیا را ندارند برای همین نمی‌تواند قهرمان خلق کند؛ مگر اینکه توخالی باشد.
سجاده‌چی در ادامه بیان کرد: کسی که فیلم جنگی می‌سازد، مگر طرفدار جنگ است؟ منظور از قهرمان آدم قوی نیست، بلکه کسی است که ساختارشکن است. آقای مافی امر فرهنگ را ذیل امر سیاست تعریف کردند که از نظر من بی‌معناست، من همه چیز را فرهنگی می‌دانم و معتقدم گاهی پدیده‌های فرهنگی ‌مانند سیاست و دین حاکمیت پیدا می‌کنند اما در واقع اَشکالی از فرهنگ هستند. درباره قهرمان در داستان باید گفت که خود شخص آقای خامنه‌ای اجازه ساخت «آژانس شیشه‌ای» را به این شکل دادند. قهرمان برایش دولت مستقر یا شهروندان مهم نیست، او می‌خواهد حق خودش را بگیرد ولو اینکه تلاشش بیهوده باشد.
عباسیان درباره گرفتن پروانه ساخت «آژانس شیشه‌ای» مطرح کرد: شایان ذکر است که فیلمنامه آژانس شیشه‌ای پروانه ساخت نگرفته بود تا اینکه به دست حضرت آقا رسید و ایشان اجازه ساخت دادند. ما اگر از آینده سینمای ایران صحبت می‌کنیم باید این نکته را حتما ذکر کنیم که این سینمای بدون قهرمان کمدی حتما ادامه‌ای نخواهد داشت.
وی درباره معیارهای مجوز سینمای ایران و اینکه آیا چارچوب سینمای ایران می‌تواند پاسخگو به نیاز امروز مردم باشد، بیان کرد: من از دو منظر به این موضوع نگاه می‌کنم. یک جامعه سینمایی را تصور کنید که در آن پروانه ساخت و پروانه نمایش وجود ندارد و آنقدر آزادی هست که هرکس هر فیلمی را که می‌خواهد، می‌سازد و آن را روی  پرده سینما اکران کند. بعد از دو سال و بدون نهادهای دولتی ما چه چیزی خواهیم داشت؟ در حال حاضر ما مشابه این سرمایه‌گذار صرفا اقتصادی را در پلتفرم‌‌ها داریم که اتفاقا رقیب جدی برای سینما شده‌اند چراکه پروانه ساخت را جدی نمی‌گیرند و پروانه نمایش هم رسما صادر نمی‌شود. من فکر می‌کنم بدون دخالت دولت ما سینمای اجتماعی را نخواهیم داشت، چون در گیشه فروش نمی‌رود.
مهدی سجاده‌چی در ارتباط با صحبت‌های عباسیان عنوان کرد: قبل از ۱۳۵۷ چیزی به اسم پروانه ساخت وجود نداشت بلکه پروانه نمایش داشتیم. در وزارت فرهنگ کمیسیونی با نماینگان مختلف برای اکران وجود داشت که حتی نماینده ساواک هم در آن جمع بود.
عباس نادران مطرح کرد: بازار تکلیف را معلوم می‌کند. در بازاری که «گنج قارون» می‌فروشد، باید معادله‌ای پیدا کنیم و فیلم اجتماعی جدی بسازیم که سینمادار پرده را در اختیارمان قرار دهد. این تهیه‌کننده است که باید مسئولیت تمام این موضوع را قبول کند. اگر نمی‌توان فیلمی را جوری ساخت که مخاطب عام را به سینما بکشاند، نباید فیلم ساخت. من معتقدم که سیاست «آسمان باز» حوزه هنری در دهه ۷۰ باید جمع شود.
امیر قادری اظهار کرد: آیا پیش فرض شما این نیست که مخاطب فقط محصول مبتذل می‌پسندد؟ عباسیان در پاسخ به این سوال گفت: مدتی پیش مطالعه‌ای داشتم درباره این مساله که چند سال اخیر چند فیلم حال خوب کن ساخته شده است؟ قبلا ممکن بود سالی سه فیلم داشته باشیم. البته که بخشی از دست اندرکاران سینما قهر کرده‌اند اما در بخش دیگر که سرمایه‌گذار شخصی وارد شده است، چقدر این دفاتر برای فیلم‌های اجتماعی که سینمادار هم برایش تمایلی ندارد، می‌تواند ریسک و سرمایه‌اش را وارد کند؟
در ادامه این نشست، مهدی سجاده‌چی اظهار کرد: سینما پدیده‌ای است که باید به لحاظ اقتصادی توجیه داشته باشد. تا کی حاکمیت باید پول سینما را بدهد؟ تا زمانی که تماشاگر مطمئن شود که حاکمیت در ازای این فیلم‌ها هیچ انتظار و توقعی ندارد. در دو تا سه سال اخیر فیلم‌هایی اکران شد که جزو سینمای ما نبود. چنین فیلم‌هایی به هیچ وجه امکان ساخت و پخش در یک دولت اصولگرا را نداشتند. اما شرایط کشور به نحوی پیش رفت که سالن‌های سینما و کنسرت و… خالی شدند، برای پُر کردن سالن‌ها به هر راهی دست زدند ولو اینکه فیلم‌هایی با شوخی‌های جنسی زیاد اکران شود.
وی افزود: یکی از نقدهایی که من به برخی از فیلم‌های سینمای ایران دارم این است که همه مردهای بازیگر ما باید رقاص باشند. بله؛ آل پاچینو هم می‌رقصد اما منظور من این است که چرا باید برای کشاندن تماشاگر به سالن سینما به رقاصی فکر کنیم؟ ما در دوره‌ای به سر می‌‌بریم که فیلمسازهای جدی ما به شدت از قضاوت شدن پرهیز می‌کنند و می‌ترسند. در واقع جرئت نمی‌کنند مثل زمان‌های قدیم فیلم بسازند و درباره یک موضوع و دغدغه اخلاقی مهم حرف بزنند. نمونه‌اش این است که آخرین اثر اصغر فرهادی، یعنی فیلم «قهرمان» بسیار کم فروخت. ما در دوره‌ای هستیم که احتمال دارد با توجه به شرایط سیاسی وجود آمده ممکن است به دوره تعادل برگردیم.
سجاده‌چی در پاسخ به این پرسش که آیا با معیارهای دولت قبلی به عنوان مثال سالهای 96 تا 1400 می‌توان فیلم اجتماعی ساخت، بیان کرد: اصلا. دولت همیشه عقب‌تر از سینماگر است. الان سینماگران هستند که باید فیلم بسازند و بدانند فیلم اجتماعی نباید الزاما بدبختی را نشان دهد. معیارهای سازمان سینمایی بسیار قدیمی و منسوخ است. البته باید این نکته را گفت که معیارهای مشخص، خود آغاز دعواست. هنر با تشخص و مرز گذاشتن تعریف نمی‌شود و انتخاب معیار مشخص آغاز چالش جدیدی است. حرف آخر من این است که اصولا دولت تا حد ممکن باید نظام سینمایی تعریف کند و تا حد امکان تنظیم‌گر باشد.
عباس نادران نیز درباره این مساله عنوان کرد: اگر دوستان اجازه می‌دادند «قاتل و وحشی» حمید نعمت اله اکران می‌شد، پای جماعتی که می‌خواهند فیلم خوب ببینند به سینما باز می‌شد چراکه با یک فیلم اجتماعی جسور و رو به جلو مواجه می‌شدند و شاید رکوردی تازه در گیشه زده می‌شد.نمی‌توان با شیر فلکه پروانه ساخت اجازه تولید و تکرار «قاتل و وحشی»‌‌ها را داد.
در ادامه امیررضا مافی تصریح کرد: هر قدر نظام‌نامه‌ها شفاف‌تر باشند، قضاوت‌های صنفی و طیفی و همچنین گروهی را سخت‌تر می‌کند. من معتقدم که فرهنگ ذیل سیاست است و باید گفت که هیچ انسان غیرسیاسی وجود ندارد اما می‌تواند سیاست‌زده نباشد‌‌. زمانی که تعصب بورزیم، سیاست‌زده هستیم. لذا فرهنگ نیل به جهت سیاسی دارد و امکان ندارد فرهنگ بدون جهت سیاسی حرکت کند. چیزی که ما در فرهنگ با آن مواجه هستیم ابتذال امر سیاسی و رشد سیاست‌زدگی است.
وی یادآور شد: ما امروز در فضای کاملا استادیومی بین دو طیف قرار داریم و بیش از اینکه از پیروزی تیم خودمان خوشحال باشیم، از شکست تیم رقیب خوشحالیم. دلیلش این است که ما ایده مرکزی را شکل نداده‌ایم و زمانی که گفت‌وگو شکل نداده باشیم، گفتمان هم شکل نمی‌گیرد. ما امروز دچار بحران‌های سیاست‌زدگی هستیم که به وسیله آن فروش بالای فیلم‌هایمان را تفسیر به خوب می‌کنیم و یا با سیاست‌زدگی آن را رد می‌کنیم‌. آقای عباسیان معتقد است که اگر اینطور نباشد وضع سینما خوب می‌شود؛ در واقع در دلش این دیدگاه نهفته است که معتقد است رها کردن کامل پروانه ساخت به اقتصاد بازار نمی‌انجامد. شایان ذکر است که اساسا عرصه فرهنگ پاسخ غایی ندارد و در مسیرش تعریف می‌شود.
مافی ادامه داد: فهم من این است که در شرایط کنونی جهان و اقتصاد دیجیتال، حتی پرده سینما هم معنای سابق را ندارد چرا که به پرده احتیاجی نیست؛ وقتی می‌توان با بارگزاری فیلم دریوتیوب به درآمد رسید. باید این سوال مطرح شود که در این شرایط تکنولوژی و چارچوب‌مندی که ما را از خودمان تهی می‌کند، آیا نظامات عصر مدرن می‌تواند به ما حاکم باشد؟ خیر. در عمل ما حتما باید به نظامات جدید بیندیشیم، نظامات جدید معلول این تکثر هستند که حتما باید پاسداشته شود.
وی در جواب به این سوال که آیا معیارهای سینمای ایران تاریخ گذشته شده است، بیان کرد: من در حال حاضر نمی‌توانم درباره معیارها نظر دهم، چون اساسا معیاری وجود ندارد. من اگر در شورای پروانه ساخت باشم جوری نگاه می‌کنم، شما جور دیگری. ما نگهبان یکسری قوانین و معیارها نیستیم. از سوی دیگر پروانه ساخت و پروانه نمایش بسیار شبیه شورای تصویب یا رد فیلمنامه در نهادهای مختلف است. سلقه و نگاه من نوعی موثر است حالا یک وزیر یا رییس سازمان سینمایی در پروانه ساخت یا پروانه نمایش بنا بر مشی سیاست زده یا پشتوانه ایدئولوژیک خود افرادی را انتخاب می‌کنند که اعمال نظر و سلیقه کنند.
مافی تاکید کرد: ما در کشوری زندگی می‌‌کنیم که شخص اول کشور به «آدم برفی» اجازه اکران می‌دهد اما این فیلم در چرخه مدیران میانی به مشکل می‌خورد و یا برای ساخته شدن فیلمنامه «آژانس شیشه‌ای» باز هم این شخص اول مملکت است که باید دخالت کند و این وضعیت برای بدنه مدیران سینمایی، خیلی فاجعه است. این که نگاه خوب اعمال شود، بسیار خوب است اما سازوکار اشکال دارد. ما درباره پروانه نمایش باید یک نگاه اکنون، میان‌مدت و بلند مدت داشته باشیم. نگاه اکنون یعنی اینکه بیش از یک سوم سالن سینماهای کشور دولتی هستند، آیا ما می‌توانیم همه این‌ها را واگذار کنیم؟ این کار فرآیند زمان‌بری است. حال اگر ما این کار را انجام دادیم، به سمت اقتصاد بازار رفتیم و فیلم‌های مرتبط با شهدای ما پشت ترافیک فیلم کمدی ماند، چه کار کنیم؟ نه تنها در ایران بلکه در همه جای جهان دولت‌ها در تولید آثار ملی دخالت می‌کنند.
وی ادامه داد: هیچ‌کس امروز نمی‌گوید پروانه نمایش حذف شود همانطور که هیچ کس از ممیزی کتاب هنوز فریاد برنیاورده است. در بلندمدت چه اتفاقی می‌افتد؟ ما باید یک نظر سلبی داشته باشیم. چیزی که خطرناک است، این است که ما انکار وضع موجود می‌کنیم. در شرایط موجود ما باید شجاعت داشته باشیم و بگوییم که با پروانه ساخت امکان این را به ملت نمی‌دهیم که فیلم ببینند؟ مگر دوران فارابی‌ست که بروند دوربین کرایه بدهند؟ طرف با دوربین گوشی آیفون خود می‌تواند یک فیلم بسازد. صداگذاری می‌کند و به جشنواره خارجی می‌فرستد. چه کسی می‌خواهد جلوی آن را بگیرد؟ با کدام قانون؟
امیر قادری مطرح کرد: ما در جامعه متکثری زندگی می‌کنیم که آدم‌ها معیارهای مختلفی دارند. آیا باتوجه به این می‌توانیم سازوکاری پیشنهاد کنیم که بیاید سانسور را هم کم کم به دوش همین خود جامعه بندازیم؟
مافی گفت: با شرایط کنونی نه. ما در این شرایط قرار نداریم.
قادری مطرح کرد: چرا فکر می‌کنید که نمی‌شود؟
مافی ادامه داد: یک پلتفرمی در کشور راه می‌افتاد به اسم «بلبل جان». عده‌ کثیری از مردم فیلم‌های روز جهان را روی آن می‌بینند. کارزاری در خبرگزاری فارس راه می‌افتد که این را فیلتر کنید و فیلتر که شد کل مدیران حزب‌اللهی، رفیقان ما می‌گفتند ای بابا چرا این را فیلتر کردند؟ داشتیم فیلم می‌دیدیم ما. حالا باید دانلود کنیم. بلافاصله مووی جوان را آوردند.
قادری گفت: فکر نمی‌کنید همین یک فرقی بین‌شان است؟ نیروی فارس مخالفت می‌کند. یک گروه دیگر اصلا شما بگو از داخل حاکمیت نه.
مافی توضیح داد: برای همین است که می‌گویم امروز نمی‌توانیم سانسور را برعهده مخاطب بگذاریم. ما هنوز در نظام رده بندی سنی مشکل داریم. آن موقع که من در تلویزیون مسئولیت داشتم، سال ۹۵، ما هفته فیلم وحشت را داشتیم در شبکه تهران و شاینینگ کوبریک را نشان دادیم. برای اینکه نظام طبقه بندی سنی را به مخاطب آموزش بدهیم.  اولین شبکه اچ دی تلویزیون بودیم. ما با شاینینگ کوبریک شروع کردیم و شب بیست و نهم تا به مخاطب یاد بدهیم که وقتی برای این فیلم زده منفی هفده سال، بچه‌تان نباید فیلم را ببیند. می‌خواهم بگویم که ما هنوز از نظر فرهنگی به نظام رده‌بندی سنی نرسیده‌ایم تا بعد از آن به مرحله بعدی برویم. ما همچنان در شرایطی هستیم که مردم ما مدام درباره هر پدیده‌ای از دولت متوقع هستند.
قادری توضیح داد: ما باید به جای سانسور به سمت درجه‌بندی برویم و اینکه من نظر شخصی خودم را می‌گویم که به جای سانسور، باید درجه‌بندی کنیم و به جای اینکه از بالا به پایین تحمیل شود، توسط خود گروه‌های مردمی اتفاق بیفتد، خیلی بهتر است. نظر شما درباره این موضوع چیست؟
در ادامه مهدی سجاده‌چی توضیح داد: به نظر می‌رسد این مساله انکارناپذیر است. همه این را می‌گویند که به سمتی می‌رویم که این اتفاق بیفتد. مثلا فرض کنید در درجه بندی هم تغییر اتفاق می‌افتد و یکسان نمی‌ماند. زمان می‌گذرد و مثلا فیلمی که زمانی برای زیر هجده سال ترسناک بوده است، عوض شده و برای برخی عادی به نظر بیاید. ظاهرا اینطور به نظر می‌آید که همه دنیا نیازمند یک قواعدی برای کارهای سینمایی هستند که اصلا وارد ماهیت اثر و سینمایی نمی‌شوند. قواعد شکلی دارد و همه دنیا آن را قبول دارند. اما همه می‌دانند که این صفر و صد نیست و لزومی ندارد شما از تمام اجزای این محافظت کنید.
وی ادامه داد: از سوی دیگر پدیده‌ای مثل اینترنت را نمی‌توان کاملا کنترل کرد. اما به نظر می‌آید که به تدریج باید مهربان‌تر باشیم. من یک بار به یکی از دوستان روحانی خود گفتم شما مشکلی دارید که پس ذهنتان می‌گویید مردم پررو شده‌اند. این مسایل را از ذهن خود بیرون بریزید و به مردم بیشتر اعتماد کنید. در واقع حاکمیت باید نگاهش مردمی‌تر شود و گردن مردم نیندازد. قطعا هر دو طرف مرتکب خطاهای بسیاری می‌شوند ولی نباید آنقدر ترسو باشیم. هرچه شرایط بیشتر به سمت ارتباط بهتر حاکمیت با مردم برود، سینما هم در این وسط بهره خودش را می‌برد.
امیررضا مافی مطرح کرد: من قویا معتقدم که دولت همچنان باید دخالت کند به ویژه در صدور پروانه نمایش. یک دلیل جدی اجتماعی برای این موضوع دارم؛ ما در وضعیت تکثر پیچیده فرهنگی هستیم که این تکثر پیچیده شکاف‌های جدی و گسل‌های فراوان معرفتی را ایجاد کرده است. یعنی ما امروز انواع اقسام آدم‌ها با تفکرات مختلف را داریم. یک جمله‌ای از من تیتر شد و این بود که اگر من مدیر سینمایی بودم، نمی‌گذاشتم فیلم «عامه‌پسند» اکران شود. هنوز هم معتقدم که فیلم «شیشلیک» محمدحسین مهدویان نباید اکران شود و در این باره بحث کرده‌ام‌‌. آن‌چیزی که در غرب رخ می‌دهد این است که ما در مناظره رییس جمهور آمریکا می‌بینیم که آقای بایدن و ترامپ درباره رابطه‌شان صحبت می‌کنند و خود آمریکایی‌‌ها به فردی رای می‌دهند که قمارباز است و با کسی رابطه داشته است. شرایط فرهنگی مردم آن جامعه یک‌دست‌تر از جامعه ما است. جامعه ما همچنان نیاز دارد که دولت دخالت کند.
در ادامه عباس نادران در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان بخشی از سانسور سینما را به دوش مخاطب منتقل کرد، مطرح کرد: اینکه ما درباره پروانه ساخت ص




سلسله نشست‌های «سینما رو به آینده» برگزار می‌شود/ واکاوی راهکارها و ایده‌های تازه برای مدیریت سینما 

سینماروزان/مهدی فلاح: در ادامه برگزاری سلسله نشست‌های بازخوانی مدیریت سینمای ایران پس از انقلاب که به همت سازمان سینمایی سوره برگزار شد، این سازمان بنا دارد در ادامه این مسیر، نشست ویژه «سینما رو به آینده» را به میزبانی امیر قادری طی چهار شب برگزار کند.

 

بدین ترتیب همزمان با روی کار آمدن دولت جدید و تغییرات احتمالی سیاست‌های سینمایی، سلسله نشست‌های «سینما رو به آینده» از ۱۰ تا ۱۳ تیرماه راس ساعت ۱۷ تا ۱۹:۳۰ در پردیس سینمایی آزادی برگزار می‌شود و قصد دارد با حضور سینماگران شاخص و اصحاب هنر و رسانه به واکاوی راهکارها و ایده‌های تازه برای مدیریت سینما در آینده بپردازد.

 

در این نشست‌ها چهره‌هایی چون:

کمال تبریزی، ابوالحسن داوودی، فرزاد موتمن، محمدمهدی عسگرپور، سیدضیا هاشمی، منوچهر شاهسواری، بهروز افخمی، محمدحسین فرحبخش، محمدرضا عباسیان، هادی مقدم‌دوست، روح الله سهرابی، سیدمحمد حسینی، مهدی سجاده‌چی، حبیب ایل‌بیگی، سجاد نوروزی، امیررضا مافی، بابک خواجه پاشا، سعید رجبی فروتن و…. میزبان علاقه‌مندان به سینما خواهند شد.

 

دو دوره از این سلسله نشست‌های تخصصی با عنوان «بر سینمای ایران چه گذشت» با هدف واکاوی و مدیریت سینمای ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ در پاییز سال گذشته با حضور چهره‌های مختلف برگزار شده بود.