• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
سه شنبه 25 آذر 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه خبر وسط

نویسنده «برزخیها» خطاب به کارگردان «قاتل اهلی»⇐لطفا بمیرید آقای کیمیایی!

9 آذر 1396
در خبر وسط
1 0
A A
1
امیر آقایی و امیر جدیدی در کنار فرهاد اصلانی در “قاتل اهلی” کیمیایی ایفای نقش می‌کنند/لعیا زنگنه و آنا نعمتی بازیگران زن فیلمند/ یک بازیگر حرفه‌ای ایفاگر نقش خواننده فیلم خواهد بود

مسعود کیمیایی

سینماروزان: اکران تازه ترین فیلم مسعود کیمیایی با نام «قاتل اهلی» هرچند در شلوغی اکران پاییز و هرج و مرج وارده بر آن صورت گرفت اما فیلم با تهیه کنندگی منصور لشکری قوچانی که سابقه سالها تبلیغات را در کارنامه دارد، توانسته تا اینجا از رقم فروش 600 میلیون را پشت سر بگذرد و عنقریب است که میلیاردی شود.

به گزارش سینماروزان اکران «قاتل اهلی» موجب شده سعید مطلبی نویسنده قدیمی که کلی کار ریز و درشت از «برزخیها» و «دادا» تا «بت» و «بی نشان» و سریال «ستایش» را در کارنامه دارد در یادداشتی با تیتر عجیب «لطفا بمیرید آقای کیمیایی» برای «شرق» به تعریف و تمجید از کیمیایی بپردازد.

متن یادداشت مطلبی را بخوانید:

لطفا بمیرید آقای کیمیایی

قاتل اهلی کیمیایی (بالاخره) به نمایش درآمد و در این روزهای (بدخبری) بهترین خبری بود که می‌توانست نسیمی از شادی را هدیه بیاورد. سال گذشته وقتی یادداشتی درباره مسعود نوشتم، برای جراحی عازم بیمارستان بودم، پس به چند سطر و جمله‌ اکتفا کردم که نه حال جسمی خوبی داشتم و نه شرایط روحی مناسب- و ازقضا- امروز که دوباره درباره او می‌نویسم، گرفتار تب شدید، سرفه زیاد و ذات‌الریه هستم. بنابراین نه نوشته دفعه قبل کافی بود و نه امروزی وافی. اما از آنجا که معلوم نیست تکلیف و عاقبتم با این بیماری (بی‌‌پیر) چه خواهد شد، سعی دارم آنچه را آغاز کردم، به پایان برم.

بهانه دفعه قبل کم‌لطفی عده‌ای از نویسندگان سینمایی بود که همه‌شان برایم عزیزند و نور چشم و محترم. اما بعد از دیدن فیلم کیمیایی و لابد نپسندیدن، اعتقادشان این بود- که استاد باید- به (استاد)ی بماند و از این کار کناره گیرد و فقط نگفتند «لطفا بمیرید آقای کیمیایی». مسئله مهم در این داوری این است که پهلوان را در میدان (خودش) داوری نمی‌کنیم چراکه کیمیایی اگر در هر زمان در میدان (خودش) داوری شود، همواره همان پهلوانی است که همیشه بوده است. کمتر کسی است از اهالی امروز که گودهای کشتی ٦٠، ٧٠ سال پیش را دیده باشد یا اگر دیده باشد، به یاد بیاورد. گودها آن روزها خاکی بود. کشتی در وقت دو دقیقه… سه دقیقه… ١٠ دقیقه برگزار نمی‌شد. پهلوانان درهم می‌آویختند. فن می‌زدند، فن می‌خوردند، بدل می‌زدند، بدل می‌خوردند، خاک می‌کردند، خاک می‌شدند و در آخر کار، آن کس که میان گود هنوز بر سر پا مانده بود، دستش بالا می‌رفت. برای بسیاری این پهلوانی، آغاز بود و نه پایان.

فصل بعد دوباره بازمی‌گشتند و آماده نبرد با پهلوانانی جوان‌تر و تازه‌نفس‌تر و روز از نو، روزی از نو. ذره‌ای از شرف خاک گود را به هیچ کاخی نمی‌فروختند. پهلوانی را با هیچ چیز (تاخت) نمی‌زدند. عنوان پهلوانی را همچون یک نشان بر سینه نمی‌‌آویختند. آنچه می‌خواستند این بود که شرافتمندانه تا زنده‌اند و جان در تن دارند، (برخی) خاک گود باشند و کسانی هم بودند که پهلوانی، آغاز زندگی‌شان بود. یا خود صاحب زورخانه می‌‌شدند یا هم‌پا و قلدر می‌شدند یا اصلا خود خان می‌شدند و خلاصه اینکه گود و کشتی و پهلوانی راه ورودشان بود به دنیایی که از پیش در ذهنشان ساخته بودند. کیمیایی را باید این‌گونه دید. بعد از ٥٠ سال، هنوز با موی سفید و پشت خم و هزار درد و مرض باز… هر سال… بر خاک گود می‌ایستد. اگرچه خسته و رنجور و دل‌شکسته. اما برای بار دهم و بیستم و سی‌ام و پنجاهم آماده است که با پهلوانانی جوان‌تر، پنجه در پنجه اندازد.

نه زورخانه‌ای را صاحب است، نه قلدری و کاسه‌لیسی کرده، نه خود خانی شده و هنوز و بعد از ٥٠ سال کار مستمر، دائم شبانه‌روز باز نیمی از بهای آپارتمان ٧٠، ٨٠متری خود را به این دوست و آن فامیل مدیون و وام‌دار است. مسعود کیمیایی را باید این‌گونه قضاوت کرد که هرگز پهلوانی را جامه‌ نکرد تا با آن به میهمانی از ما بهتران رود. بلکه کناره‌ای از آن ساخت و بر سر راه دیگرانی که از پی او آمدند، گسترد و شوق آمدن به این گود را در دل و ذهن آنها به غلیان درآورد. مسعود کیمیایی را با «قاتل اهلی» قضاوت نکنیم. حتی با «گوزن‌ها» یا «سفر سنگ» یا «قیصر»… کاری که او در سینمای ایران کرد، بسیار فراتر از فیلم‌های اوست. بی‌تردید به عنوان کسی که بیش از ٥٠ سال در همه زیروبم این سینما بوده‌ام، از من خواهید پذیرفت که مسعود کیمیایی بر همه کارگردان‌های هم‌نسل و حتی نسل‌های بعد از خود تأثیر داشت و اگر او نبود، چه بسیار بزرگانی که هرگز امکان ساختن فیلم نمی‌یافتند. هیچ کارگردانی حتی آن بزرگانی غربی که روزگاری اسطوره‌های ما بودند هم تا آخر عمر شاهکار نساختند و تعهد هم نداده بودند که تا آخر عمر شاهکار بسازند. اما آنهایی که در یاد ما مانده‌اند، نه کسانی هستند که از این راه ثروتمند شدند و نه آنهایی که از برکت شهرت خود به پست و مقامی رسیدند. بلکه به یاد ماندگان، کسانی هستند که تا رمق داشتند، فیلم ساختند و فیلم ساختند و فیلم ساختند. گیرم یکی شاهکار، دیگری نیمه‌شاهکار و آن دیگری نامطلوب. اما آنها همیشه پهلوانان ما بوده و هستند. فورد، هاکز، هیچکاک و… چراکه تا نفس می‌کشیدند، در این گود ماندند و پروای‌شان نبود که عده‌ای آنها را در این مرحله از عمر و کارشان زیادی بدانند. فیلم قاتل اهلی را در خانه مسعود، همراه خود او بر پرده سینمای خانگی دیدم. اما حتی کوچکی پرده مانع از آن نشد که بزرگی‌هایی را در ساختار و ساختمان و تصویر نبینم که هنوز- و همین امروز هم- بسیاری را یارای چنین ساختی نیست.
امیدم این است که فیلم با کمترین جرح و تعدیل- یا جرح و تعدیل مناسب – روانه اکران شده باشد. اما هر طور هم که نمایش داده شود… باز برای بسیاری از سینمادوستان نکات و تکه‌هایی برای یادگیری خواهد داشت.
***
زمانی دور، یادداشتی برای شادروان حاتمی نوشته بودم با این مطلع – که دست روی شکم دردمندش و رنجورانه از پله‌ها بالا آمد – امیدوارم که مسعود سال‌های سال زندگی کند و فیلم بسازد. اما روزی که برای دیدن فیلم «قاتل اهلی» به خانه‌اش رفتم، او بعد از من رسید. دست روی معده دردناک و چهره‌اش درهم کشیده از درد، از کلاس می‌آمد. حتی توان غذاخوردن هم نداشت. اما وقتی فیلم آغاز شد، یکباره آدمی دیگر دیدمش. با همان هیجان و شور و نشاط بیست‌وچند سالگی‌اش.
مسعود کیمیایی را با غیرت کارکردنش قضاوت کنیم؛ با ایستادن ٥٠ساله‌اش در گود. در بی‌توقعی‌اش از این سینما که هر دستی به توقعی (صواب یا ناصواب) به گوشه‌ای از آن چنگ زده است. قضاوتش کنیم که نه خان شد و نه از نمدی که هزاران نفر بر سر آن دعوا داشتند، کلاهی برای خود دوخت.
کیمیایی را به عنوان مرد ٧٦ساله‌ای قضاوت کنیم که هنوز انگیزه حضورش، هنوز انگیزه حضور و رقابت بسیاری از جوان‌های هنرمند ما در عرصه سینما و جشنواره است؛ به عنوان کسی که بعد از مرحوم خاچیکیان، کلمه کارگردان را برای سینمادوستان معنی کرد.
***
در سال ٦١، روزی در دفتر مرحوم توبه‌خواه (تهیه‌کننده فیلم «تاراج» و «پنجمین سوار سرنوشت» و…) و در جمعی‌ که چند کارگردان و بازیگر حضور داشتند، صحبت از مسعود کیمیایی شد. حدود چهار سالی می‌شد که مسعود را ندیده بودم و بعد از آن هم شاید ١٠، ١٢ سال، باز او را ندیدم. آن زمان انگار کدورتی بین ما بود که امروز حتی دلیل آن کدورت هم یادم نیست. در بحثی که درباره او درگرفته بود، من گفتم اگر قرار باشد روزی تمبری به عنوان سینمای ایران چاپ شود، شاید بهترین تصویر برای این تمبر، تصویر مسعود کیمیایی است. هر کسی انتقادی بر این حرف من (سال ٦١) داشته باشد، می‌پذیرم. اما مسئله کدورت و دوری چهار سال قبل و ١٠، ١٢ سال بعد را گفتم تا روشن کنم که این عقیده خالص و بدون هیچ حب و بغضی بوده است. امروز ممکن است بر آن عقیده نباشم، اما او را هنوز یکی از پنج نفری می‌دانم که تصویرش می‌تواند نشانه‌ای از تحول سینمای ایران باشد.
***
درخت‌ها ایستاده می‌میرند. تمثیل بسیار زیبایی است که همیشه آن را دوست داشته‌ام. اما شاید بتوانم درباره مسعود بگویم که او ایستاده در کنار دوربین فیلم‌برداری می‌میرد و از همان‌جا باید جمع‌وجورش کرد و فرستادش بهشت‌زهرا. عمرش طولانی باشد اما با آدمی که این‌چنین عاشق سینماست، کمی مهربان‌تر باشیم عزیزان عاشق سینما.

پیوند کوتاه: https://www.cinemaroozan.ir/?p=45600
image_print
برچسب ها: سعید مطلبیقاتل اهلیمسعود کیمیایی
نوشته قبلی

صدور مجوز ساخت «متری شیش و نیم»سعید روستایی⇐آیا در غیاب تهیه‌کننده «شهرزاد» باز هم سیل تحسین، نثار این جوان خواهد شد؟+صدور دو پروانه ساخت دیگر

نوشته‌ی بعدی

معاون نظارت شورای شهر افشا کرد⇐ 950 میلیون کمک شهرداری در فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» معادل 25درصد بوده!⇔نتیجه اول: بودجه تولید این فیلم 3ارگانی نزدیک به 3میلیارد و 800 میلیون بوده!/نتیجه دوم: با احتساب رقم فروش، پروژه بیش از 2میلیارد ضرر داده!⇔پرسش اول: چقدر از 2میلیارد و 850 میلیون باقیمانده را حوزه داده و چقدرش را فارابی؟/ پرسش دوم: این 3میلیارد و 800 میلیون دقیقا صرف چه شده؟ استخدام بازیگران اغلب تلویزیونی؟ لرزندان مدام دوربین سوپر16؟ سرو ساندویچ با نان بولکی؟ یا …؟

مطالب مرتبط

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

24 آذر 1404

سینماروزان: لیلا حاتمی بازیگر سینما که اخیرا فیلم پیرپسر را روی پرده داشت و فیلمهای بت و زمانی برای ابدیت...

پایان فیلمبرداری «داستان‌های موازی» جدیدترین فیلم اصغر فرهادی+تصاویر

پایان فیلمبرداری «داستان‌های موازی» جدیدترین فیلم اصغر فرهادی+تصاویر

24 آذر 1404

سینماروزان: فیلم‌برداری دهمین اثر اصغر فرهادی با عنوان «داستان‌های موازی» در پاریس به پایان رسید. فیلمبرداری این فیلم با حضور...

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

23 آذر 1404

سینماروزان: دو فیلم ایرانی داریم که مهمترین نماینده‌های ما در اسکار غیر انگلیسی زبان هستند؛ یکی "علت مرگ‌ نامعلوم" که...

نوشته‌ی بعدی
معاون نظارت شورای شهر افشا کرد⇐ 950 میلیون کمک شهرداری در فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» معادل 25درصد بوده!⇔نتیجه اول: بودجه تولید این فیلم 3ارگانی نزدیک به 3میلیارد و 800 میلیون بوده!/نتیجه دوم: با احتساب رقم فروش، پروژه بیش از 2میلیارد ضرر داده!⇔پرسش اول: چقدر از 2میلیارد و 850 میلیون باقیمانده را حوزه داده و چقدرش را فارابی؟/ پرسش دوم: این 3میلیارد و 800 میلیون دقیقا صرف چه شده؟ استخدام بازیگران اغلب تلویزیونی؟ لرزندان مدام دوربین سوپر16؟ سرو ساندویچ با نان بولکی؟ یا …؟

معاون نظارت شورای شهر افشا کرد⇐ 950 میلیون کمک شهرداری در فیلم 3ارگانی «ماجرای نیمروز» معادل 25درصد بوده!⇔نتیجه اول: بودجه تولید این فیلم 3ارگانی نزدیک به 3میلیارد و 800 میلیون بوده!/نتیجه دوم: با احتساب رقم فروش، پروژه بیش از 2میلیارد ضرر داده!⇔پرسش اول: چقدر از 2میلیارد و 850 میلیون باقیمانده را حوزه داده و چقدرش را فارابی؟/ پرسش دوم: این 3میلیارد و 800 میلیون دقیقا صرف چه شده؟ استخدام بازیگران اغلب تلویزیونی؟ لرزندان مدام دوربین سوپر16؟ سرو ساندویچ با نان بولکی؟ یا ...؟

دیدگاه‌ها 1

  1. علیرضا می‌گوید:
    قبل 8 سال

    هنر تنها رازی است که پایانی برای آن نیست.هر وقت که دلتنگ باشی و یا ذوق زده می توانی به وادی اش سرک بکشی و خود را در آن بیابی ولیکن مسعودِ عجیب کیمیایی این تعریف را وارونه کرد.گویی او فیلم می سازد تا آقازاده اش را آرتیست کند.آقازاده ایی که حداقل یک قرنی تمرین نیاز دارد تا لایق حضور در کلاس هنر شود و بس.
    ادای احترام به کیمیایی ، چاپ تمبر با تصویر ایشان ، کشف کدورت سعید مطلبی با او ، رعایت انصاف در نقد فیلمهایش و…
    سر جای خودش ولی کسی او را صدا کند و بگوید : آقای کیمیایی قبل از اینکه بمیرید لطفن فیلم نسازید و این آتش را در خود خاموش کنید.

    پاسخ

پاسخ دادن به علیرضا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدها

  • حامد مظفری

    به جز تراکم اکران، تهیه‌کننده‌های و پخش‌کنندگان حق‌العمل‌کار، باعث فیلمسوزی گسترده شده‌اند/گروهی از تهیه‌کنندگان طرفدار ورشکستگی در گیشه هستند!/بعضی از پخش‌کنندگان بی‌مسئولیت به عامل نابودی فیلمها بدل شده‌اند!/باید اعتبار را به پروانه‌های ارشاد برگرداند وگرنه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد/با ادامه توقیف آثار مجوزدار در شهرستان، هیچ بعید نیست که سینماداران تهرانی هم از شهرستان‌ها یاد بگیرند و اقدام به ممیزی و توقیف خودسرانه کنند!

    355 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 142 توئیت 89
  • تقابلات والد و مولود در سینمای این سالها؛ از “پیرپسر” تا “پسرکشی” 

    179 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 72 توئیت 45
  • صدور پروانه نمایش برای تهیه‌کننده «داوینچیز»+صدور پروانه برای یک مدیر اسبق

    18 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 7 توئیت 5
  • حرفهای ده‌نمکی درباره تعدد دوست‌دختر! +فیلم

    21 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 8 توئیت 5
  • معرفی یک بانوی تهیه‌کننده به‌عنوان دبیر پانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم ١٠٠

    15 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • واکنش غیرمنتظره علیرضا قربانی به خط سفید!+ویدئو

    14 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • ماجرای انتقادات ناصر تقوایی از کیمیایی و مهرجویی/در گزارش روزنامه اصلاح‌طلب آمد

    14 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • احضار به ساواک به‌خاطر یک کلاه!+مواجهه با خلخالی بابتِ سرقفلی ملک نماینده‌ی خلخال!++ماجرای گریه‌ی یک‌ساعته بابت نقش پُرمویی که مهرجویی به او داد/اصغر سمسارزاده در تازه‌ترین گفتگویش مطرح کرد

    13 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 5 توئیت 3

آخرین مطالب

«شیفت گورستان» به بازار کتاب آمد/ دلهره در دیدارهای شبانه

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

پایان فیلمبرداری «داستان‌های موازی» جدیدترین فیلم اصغر فرهادی+تصاویر

ورود «آقای زالو» به باشگاه ۱۰۰ میلیاردی‌ها

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

فیلم «یازده یازده» در فیلمنت

۲۶ هزار پاترهد دست دوستی دادند/ پیش به سوی فیلم‌-کنسرت «بازی تاج و تخت»

تشخیص، هوشیاری و آگاهی؛ ابزار مهم عکاسی جنگ و مستند اجتماعی

فیلم کوتاه «مِه» آماده نمایش شد

تبلیغات

ویژه ها

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی
خبر وسط

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

24 آذر 1404

سینماروزان: لیلا حاتمی بازیگر سینما که اخیرا فیلم پیرپسر را روی پرده داشت و فیلمهای بت و زمانی برای ابدیت...

ادامه مطلب
حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

23 آذر 1404
مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

23 آذر 1404
پردیس اکومال کرج

آقای زالو مماس با صد میلیارد/قسطنطنیه ۷۵میلیارد/عبور یوز از ۷۴میلیارد/کفایت مذاکرات ۲۳میلیارد/بچه مردم ۱۳میلیارد/دوروز دیرتر ۱۱میلیارد/وصال طهران۵۷ و دختر برقی در ۶میلیارد+آمار کامل فروش 

21 آذر 1404
دو سال انتظار برای دريافت مجوز “فِلفور”/واکنش پلتفرم نماوا به بلاتکلیفی برنامه‌های رپ

دو سال انتظار برای دريافت مجوز “فِلفور”/واکنش پلتفرم نماوا به بلاتکلیفی برنامه‌های رپ

20 آذر 1404
فیلم های کپی

فیلم «های‌کپی»؛ ملغمه‌ای low level!

19 آذر 1404
یزدان عشیری+جشنواره جهانی فجر

وقتی ده‌ها جشنواره سینمایی در کشور داریم، چرا باید حتما جشنواره فجر را تجزیه کنیم؟/ این درخت تناور ریشه‌های عمیق دارد؛ هرس اشتباه بدجوری به درخت آسیب زد/هیچ دلیل قانع‌کننده و عقلانی برای گسست بخش بین‌الملل و فاصله‌گذاری میان یک کل منسجم  نبود/اتفاقا با برگزاری بخش بین‌الملل در دهه فجر می‌شد از فضای مهیای جشنواره اصلی فجر بهره‌مند شد و میلیاردها تومان در منابع صرفه‌جویی نمود و همزمان از ظرفیت صدها رسانه استفاده کرد/اینکه بخش اصلی جشنواره فجر را در دهه فجر و نصفه‌‌ی دیگر را در اردیبهشت یا آذر و «شاید وقتی دیگر» یا در تهران، منطقه آزاد، شیراز و یا «ناکجاآباد» برگزار کرد فقط باعث بی‌هویتی، سرگردانی و ضعیف‌تر شدن جشنواره شد!/اگر واقعا به دنبال جهانی شدن هستند چرا فجر را پاره کردند و چرا مستقلا جشنواره جهانی شیراز یا قشم یا… را برگزار نمی‌کنند؟/باعث تاسف است که صدای جشنواره جهانی فجر حتی از دروازه‌ی شیراز آن سوتر نرفته است ولی جشنواره‌ی تازه‌کار دریای سرخ عربستان که عضو فیاپف هم نیست کل جریان خبری رسانه‌های خارجی را درنوردیده! 

18 آذر 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم