سینماروزان: محمد کاسبی بازیگر سینما و تلویزیون در ۷۴سالگی مرحوم شد.
محمد کاسبی متولد خرداد ۱۳۳۰ در کوچه آبشار، خیابان ری، تهران بود. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را در محله نازیآباد تهران گذراند و تحصیلات خود را در دبستان رازی، دبیرستان الهی، فاتح، و رستاخیز به اتمام رساند.
کاسبی از سیزده سالگی در کاخ جنوبی جوانان در میدان راهآهن با گروههای آماتوری تئاتر فعالیت تقریباً نیمه حرفهای خود را آغاز کرد و از سال ۱۳۵۰ همکاری و بازیگری در اداره تئاتر تهران را شروع نمود.
او گرچه بعد از پایان دبیرستان در کنکور رشته پزشکی قبول شد اما به جهت علاقه به تحصیل تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا، از پزشکی صرف نظر کرده و ابتدا به سربازی رفت و بعد مجدد در کنکور شرکت کرد و وارد دانشکده هنرهای دراماتیک(هنرهای زیبا) شد.
او در دوران دانشکده نمایشنامههای زیادی از جمله «یک نمایش طولانی» به کارگردانی جعفر والی، نمایش «مدا» به کارگردانی منیژه محامدی، نمایش «مهتابی برای محرومین» به کارگردانی شهناز جابری زاده، نمایشنامه «مترسکها در شب»، «کارول»، «مسافران»، «در مه بخوان»، «بهترین بابای دنیا»، «عنکبوت» و… را بازی کرد.
با پیروزی انقلاب کاسبی به مدت دو سال مسئول واحد نمایش رادیو بود و همزمان گویندگی در رادیو را نیز انجام میداد. بعد از انقلاب اولین نمایشنامهای که به روی صحنه تئاتر رفت کار گروه دانشجویان دانشکده دراماتیک بود که محمد کاسبی نیز عضو این گروه بوده و در آن ایفای نقش کرد، این نمایشنامه «نهضت حروفیه» به نویسندگی شهید حسین قشقایی و کارگردانی داوود دانشور بود.
محمد کاسبی در اوایل ۱۳۵۸ با چندی از دوستان حوزه اندیشه و هنر اسلامی را پایهگذاری کرد که بعدها نام این محل به «حوزه هنری» تغییر نمود، او همچنین مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد را نیز بنیانگذاری کرد ولی از اواسط سال ۱۳۶۰ کار دوبله، مدیریت واحدِ نمایش رادیو و مسئولیت مرکز هنرهای نمایشی همه را رها کرد و تمام وقت و تمرکز خود را معطوف به حوزه هنری کرد.
محمد کاسبی از جمله سینماگرانی بود که در سینمای بعد از انقلاب با تولیدات حوزه هنری بالا آمد. او از نیروهای اولیه حوزه هنری در کنار محسن مخملباف، مجید مجیدی، فرج سلحشور، محمدرضا هنرمند، رسول ملاقلیپور و… بود. البته کاسبی چون قبل از انقلاب در دانشکده هنرهای زیبا درس خوانده بود، خاستگاهش متفاوت بود با امثال فرج سلحشور که برآمده از مسجد ابوذر بودند یا مخملباف که اساسا غرایزش را دنبال میکرد.
کاسبی در بسیاری از تولیدات اولیه حوزه هنری به عنوان بازیگر حضور داشت و ازجمله در توبه نصوح، دو چشم بی سو، استعاذه و آنچه در مرور کارنامه سالهاي ابتدایی بازیگری او مشهود است اینکه بیشتر شمایل بدمن داشت از بدوک تا پدر و بایکوت و زنگها و… او به خوبی و باتسلط شمایل بدمنی که حالا ممکن است در باطن رگه های مثبت داشته باشد را القا میکرد.
کاسبی در همان سالهای همراهی با حوزه، یک فیلم ایدئولوژیک به اسم شنا در زمستان هم ساخت با بازی مجیدی که فیلم بدی هم نبود و منطبق بر همان نگاه تقدیسِ فقر که سینمای مجیدی به آن شهره است.

از اواسط دهه هفتاد و با فروپاشی امپراطوری گعدههای استراتژیکِ حوزه هنری و رفتن حوزه به سمت و سوی آثار تجاری نظیر مرد عوضی، آب و آتش و مرد بارانی و… بین محمد کاسبی و حوزه هم فاصله افتاد و کاسبی مسیر بازیگری خود را مستقل طی کرد به خصوص که بعد از پدر دیگر آن ارتباط نزدیک میان او و مجیدی هم وجود نداشت.
کاسبی شاید به خاطر فیزیک خاص وقتی از سینمای ایدئولوژیک فاصله گرفت، به سمت کارهای طنز آمد و اتفاقا طنزهایش خیلی هم دیده شد.
اولین تجربه ی کمدی کاسبی سریال دلبر آهنی ساخته مهدی صباغ زاده بود و پس از آن برای یکی از رفقای دوران حوزه هنری-علی شاه حاتمی- در سریال کمدی اُ مثبت بازی کرد و متعاقب آن خوش رکاب، خوش غیرت، زن بابا، خوش نشین ها، سه دونگ سه دونگ، خوب بد زشت و… آثاری کمدی بودند که یکی از نقاط اتکای آنها محمد کاسبی بود.
کاسبی حین بازی در طنزهای تلویزیونی تجربیات مختلف سینمایی خود را هم ادامه داد و ازجمله در دیوار(محمدعلی طالبی)، نفوذی(احمد کاوری و مهدی فیوضی) و آسمان هشتم(حسن نجفی) نقشهایی متضاد از یک مربی بازنشسته تا نیروی امنیتی و خادم امام رضا(ع) را ماندگار ایفا کرد.
محمد کاسبی دو بار نامزد سیمرغ جشنواره فجر شد؛ یکی برای بدوک و دیگری هم دیوار که سیمرغ را برای همان بدوک گرفت.