• مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
سه شنبه 25 آذر 1404
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
ژورنال سینما
  • مرام‌نامه
  • شبکه های اجتماعی
  • سفارش آگهی
  • تماس با ما
  • درباره ما
تبلیغات
خانه رک و راست

روایتی تلخ از کارگردان “در پناه تو”⇐چگونه تقاضای تفتیش بدنی، حمید سمندریان را به سمت رستوران‌داری سوق داد؟

5 مهر 1395
در رک و راست
1 1
A A
0
درگذشت بازیگر زن تئاتر و سینما در روز تولدش و در لس‌آنجلس+عکس

هما روستا و همسرش حمید سمندریان

سینماژورنال: حمید سمندریان جزو استادان برجسته تئاتر ایران بود که همان یک بار حضورش به عنوان کارگردان سینما در “آخرین وسوسه های زمین” منجر به خلق یکی از آثار ماندگار سینمای ایران شد.

به گزارش سینماژورنال سمندریان به مانند برخی از هنرمندان دیگر در ابتدای انقلاب اسلامی مدتی از کار تئاتر دور افتاد و البته این مسأله سبب ساز بروز شایعاتی شد مبنی بر ممنوع الکاری او.

حمید لبخنده کارگردان و نویسنده مجموعه هایی مانند “در پناه تو” و “در قلب من” که از شاگردان قدیمی سمندریان و از اعضای گروه تئاتری اوست به تازگی در گفتگویش با “اعتماد” روایتی خواندنی ارائه داده از ماجرای تفاضا برای تفتیش بدنی انتظامات تالار وحدت که باعث شد سمندریان تا سالها بعد قید تئاتر را زده و رستوران داری کند.

متن گفتگوی لبخنده در این باره را بخوانید:

در كارهاي ايشان هم بازي كرديد؟
… در سال٥٨شانس به من روى آورد و براي نخستين بار با استاد سمندريان در نمايشنامه «مرده‌هاي بي‌كفن و دفن» سارتر كار كردم. نمايش در تالار وحدت به صحنه رفت. مى‌دانيد كه هر اجراى تئاترى به كارگردانى استاد سمندريان يك اتفاق بزرگ در جامعه هنرى بود. همزمان خودم نمايشنامه «عادل‌ها»ي كامو ترجمه محمدعلى سپانلو را كارگرداني و به صحنه برده بودم. شب‌ها در تالار وحدت بازيگر صحنه بودم و در تالار مولوي كارگردان نمايش.
طبيعتا بعد از اين اجرا رابطه‌ام با استاد و بانويش، محكم‌تر شد و تداوم پيدا كرد به خاطر وضعيتي كه در تئاتر به وجود آمد، به خصوص نمايشنامه «گاليله» كه آقاي سمندريان، با وجود خواستش، نتوانست آن را به صحنه برد، براى دوره‌اي نسبتا طولانى از صحنه تئاتر دور شديم و رستوران ١٤١ را داير كرديم.
يك سوال تاريخي اين است كه آقاي سمندريان رسما در تئاتر ممنوع‌الكار شد يا آن رستوران، واكنش اعتراضي ايشان نسبت به شرايط تئاتر و از هم پاشيدگي گروه‌هاي تئاتري بود؟
به نظرم يك واكنش بود. آن هم نه فقط از سوي آقاي سمندريان بلكه واكنش جمعي گروه ما بود. درباره آن هم روايت‌هاي مختلفي وجود دارد و روايت من اين است كه «گاليله» را در يكي از سالن‌هاي طبقات بالاى تالار وحدت، تمرين مي‌كرديم و كار هم خيلي خوب پيش مي‌رفت. آقاي كشاورز، خانم روستا، ناصر هاشمي، گلچهره سجاديه و… در آن نمايش بازيگرى مي‌كردند.
چه سالي بود؟
فكر مي‌كنم سال ٥٩ يا ٦٠ بود. يك روز عصر به روال معمول همراه استاد سمندريان و تعدادى از بازيگران راهى تالار وحدت شديم. براى ورود به سالن تمرين بايد از در پشتى ساختمان وارد مى‌شديم. درى كه هميشه به روى ما باز بود و نگهبانى آشنا كه هميشه با لبخند به ما خوشآمد مى‌گفت. آن روز اما با در بسته روبه‌رو شديم. در زديم. پس از مدتى لاى در باز شد و دو چشم سبز و غريبه از لاى در، با پرسشى در نگاه، به ما خيره شد. نگهبان عوض شده بود. صدايش خشن و خش‌دار بود. گفت اگر مى‌خواهيد وارد شويد، بايد تك تك‌تان را تفتيش كنم و اين موضوع آقاي سمندريان و ما را بسيار آزرده كرد. هرگز در تئاتر چنين رسمى نبود. چنين ممنوعيت‌هايي نداشتيم. در تئاترشهر، تالار مولوي، تالار سنگلج و… ما را مي‌شناختند و هيچ منعي براى ورود ما نبود. حتى صبح كه من با گروهم نمايشنامه «دشمنان» اثر ماكسيم گوركى، ترجمه كريم كشاورز را براى اجرا به هيات نظارت نشان داده بوديم، كسى مانع ورودمان نشده بود. اما امروز عصرناگهان همه‌چيز تغيير كرده بود. البته پيش از آن به آقاي سمندريان گفته بودند نمي‌شود «گاليله» را اجرا كني و استاد جدى نگرفته بود. فرداى آن روز هم به من اطلاع دادند كه مسووليت اجراى نمايش «دشمنان» را نمى پذيرند و بى هيچ حكمى ما را از تئاتر راندند.
ايده راه‌اندازي رستوران چگونه شكل گرفت؟
آن زمان خانه استاد سمندريان در خيابان كاخ{فلسطین) بود و معمولا ما بعد از تمرين «گاليله» از تالار وحدت تا خانه استاد را پياده مي‌‌رفتيم و دورهم جمع مى‌شديم. آن بعدازظهر غمگين كه آن ماجرا پيش آمد، هنگام ورود به مجموعه محل زندگى استاد در طبقه همكف، متوجه مغازه‌اى بزرگ و خالى شدم با نيم طبقه اى وسيع كه از پس شيشه‌هاى بزرگش پيدا بود. پرسيدم آقا اين مغازه خالى متعلق به كيست؟ استاد گفت متعلق به همه مالكين است. قرار بوده پاركينگ باشد اما چون درخت‌هاى كهن چنار در مقابلش سر به آسمان مى‌سايند، شهردارى اجازه استفاده پاركينگ نداد و كاربري‌اش را تجارى كرده است. ‌به آپارتمان استاد در طبقه دوم رفتيم و قرار شد تا مديران تئاتر از استاد عذرخواهى نكنند، به تئاتر بازنگرديم و گفتيم بايد واكنش نشان دهيم. من پيشنهاد كردم به عنوان عكس‌العمل دربرابر برخوردي كه با گروه ما شده، آن مغازه را به كتابفروشى تبديل كنيم و كتابفروش شويم اما شرايط ملتهب‌تر از آن بود كه كسى مثل استاد سمندريان كتابفروشى باز كند و در امان باشد. پس تصميم گرفته شد رستوران باز كنيم. خانم روستا از اداره تئاتر بازخريد شده بود و پولي گرفته بود. آقاي سمندريان هم از پدرش پولي قرض كرد و اجازه استفاده از آن فضا را از همسايگانش – كه همه دوستانش بودند- گرفت. چند ماهي آنجا كار كرديم و تير و تخته ريختيم و فضاى همكف آن را به رستوران و نيم طبقه‌اش را به پلاتويى تبديل كرديم براى تمرين تئاتر. همه جا گفتيم اين حركت يك اعتراض است.
بازتاب اين اعتراض در تئاتر چگونه بود؟
متاسفانه همان اوايل كار، دوستان نزديك ما كه خودشان را با آن شرايط تطبيق داده بودند و كار مي‌كردند، در مورد سمندريان و گروه ما گفتند كه آقايان به اصل خودشان بازگشته‌اند! و اين براي ما غم‌انگيز بود. در حالي كه تمام بعدازظهرها استاد، گروه را در نيم طبقه جمع مى‌كرد و نمايشنامه‌هايى همچون «پدر» استريندبرگ، «راهب و راهزن»، «گاليله»، «ايوانف» و… را روخوانى، تحليل و تمرين مي‌كرديم. رستوران بهانه‌اي بود براي يك ظهر، ناهار، درآمد و ادامه‌اش تئاتر. اما اجازه اجراي آثاري كه آقاي سمندريان دست مي‌گرفت، به دست نمى‌آمد.
هيچ كدام؟
هيچ‌كدام! كسي نگفته بود ايشان ممنوع‌الكار است اما عملا هر نمايشنامه‌اي كه انتخاب مي‌شد، مورد توافق قرار نمي‌گرفت تا سال ٦٧كه آقاي منتظري رييس انجمن نمايش شد و از استاد سمندريان دعوت به كار كرد. استاد هم نمايش «ازدواج آقاي مي‌سي‌سي‌پي» را كه قبلا تمرين كرده بوديم، پيشنهاد داد و با اجراي آن توافق شد در حالي كه پيش‌تر موافقت نشده بود.
خانم روستا هرگز با راه‌اندازي رستوران مشكلي نداشت؟
اوايل كار، مادر خانم روستا در آشپزخانه رستوران غذا مى‌پخت و هما ظرف مي‌شست. استاد پشت دخل مى‌نشست، من سر گارسون بودم، احمد آقالو و حسين عاطفي و… گارسون بودند. بعد كه از اين وضع خسته شديم، آشپز آورديم كه اتفاقا آشپز خوبي هم بود ولي از اين تكرار هر روزه به تنگ آمده بوديم و هما هم تازه بچه‌دار شده بود. بنابراين رستوان بسته شد. تمرينات تعطيل شد و مسيرمان تغيير كرد. درهمان مقطع راه من به تلويزيون باز شد.
براي شما يا آقاي آقالو سخت نبود كه گارسون شويد؟
در آغاز حس‌مان اين نبود كه مشتري مي‌آيد. هميشه منتظر تماشاچي بوديم! وقتي مشتري مي‌آمد، فكر مي‌كرديم تماشاچي آمده. هركه هم مي‌آمد، بايد سير مي‌شد و مي‌رفت و اين طور بود كه تاب مى آورديم. رستوران اما نه تنها هيچ درآمدي براي‌مان نداشت، زيان هم داشت چون بلد نبوديم، كار ما نبود. انگار يك مهماني بود. اغلب هنرمندان، به خصوص هنرمندان رشته‌هاي ديگر مثل محمود دولت آبادى، حسين عليزاده و… به آنجا مي‌آمدند. كم كم آنجا پاتوق آرتيست‌ها شده بود و اين براي‌مان خيلي مطبوع بود. واقعيت اين است كه دنبال درآمدش نبوديم. اگرهم بوديم، راهش را نمي‌دانستيم. ناگهان از اين تكرار به تنگ آمديم. تكرار بى‌نتيجه تمرينات عصر، تكرار بى‌معناى فروش غذا، تكرار زندگى بى حاصل و درغروبى دلتنگ، به آقاي سمندريان گفتم آقا! اينجا را ببنديم! و او هم گفت ببنديم! صبح فردا رستوران را بستيم و هركدام‌مان به راهى رفت.
بعد از آن آقاي منتظري سر كار آمد و فضا تغيير كرد…
وقتي آقاي منتظري سر كار آمد، من ديگر در تلويزيون مشغول به كار شده بودم و چند تله‌تئاتر ساخته بودم و ديگر در تئاتر نبودم. طبيعتا با آقاي سمندريان تماس گرفته بودند و ايشان نمايشنامه‌اي را پيشنهاد كرد. البته چون دلش مي‌خواست فيلم هم بسازد، شرط كرد كه بايد فيلمم را هم تهيه كنيد و آقاي منتظري هم پذيرفت. بعد از اجراي نمايش، فيلم آقاي سمندريان را با نام «تمام وسوسه‌هاي زمين» در نطنز ساختيم.
كه تنها فيلم ايشان بود…
بله، چون جريان فيلمسازي با تئاتر خيلي متفاوت است. به قول اهل سينما، سينما بى‌رحم است در حالي كه محيط تئاتر پر از احساس و عاطفه و نوعي آيين و سنت است و حضور در آن انرژي ديگري به همراه دارد. در حالي كه سينما جنبه تجارتش بر هنرش ارجح است و اين نكته‌اى بود كه استاد بر نمي‌تابيد. گرچه تهيه‌كننده فيلمش جهاددانشگاهي بود و آقاي منتظري سبب شد بودجه ساخت فيلم تامين شود ولي عواملى كه آنجا كار مي‌كردند، كار هنرى براي‌شان اهميتى نداشت. آنها كارشان را مي‌كردند و پول‌شان را مي‌گرفتند. بعدتر هم كه خودم فيلم سينمايي ساختم، متوجه شدم آن شكلي كه در تئاتر هست، حتي در تلويزيون هم به نوعي بود، در سينما نيست چون در سينما پول تعيين‌كننده همه‌چيز است در حالي كه در تئاتر براى هنرمند وجه غالب را نداشته است.

حمید لبخنده
حمید لبخنده
پیوند کوتاه: https://www.cinemaroozan.ir/?p=28942
image_print
برچسب ها: حسین علیزادهحمید سمندریانحمید لبخندهدر پناه تودر قلب منرستورانمحمود دولت آبادی
نوشته قبلی

تئوریسین اصلاح‌طلب مطرح کرد⇐رییس اسبق صداوسیما کاندیدای ریاست جمهوری می‌شود/احمدی‌نژاد هم معاون اولش!

نوشته‌ی بعدی

اعتراض ارشاد به رأی صدر شده به نفع “رستاخیز”

مطالب مرتبط

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

24 آذر 1404

سینماروزان: لیلا حاتمی بازیگر سینما که اخیرا فیلم پیرپسر را روی پرده داشت و فیلمهای بت و زمانی برای ابدیت...

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

23 آذر 1404

سینماروزان: دو فیلم ایرانی داریم که مهمترین نماینده‌های ما در اسکار غیر انگلیسی زبان هستند؛ یکی "علت مرگ‌ نامعلوم" که...

بنیاد سینمایی فارابی

تلاش برای همکاری با نسل‌های مختلف/اعلام فهرست تولیدات تازه‌ی فارابی+اطلاعات کامل درباره روند تولید این ۱۵ فیلم

18 آذر 1404

سینماروزان: در حالی که در سال‌های گذشته تازه بعد از اعلام اسامی فیلمهای جشنواره فیلم فجر بود که ارگانهای سینمایی،...

نوشته‌ی بعدی
“رستاخیز” توقیف شد!!!

اعتراض ارشاد به رأی صدر شده به نفع "رستاخیز"

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پربازدیدها

  • حامد مظفری

    به جز تراکم اکران، تهیه‌کننده‌های و پخش‌کنندگان حق‌العمل‌کار، باعث فیلمسوزی گسترده شده‌اند/گروهی از تهیه‌کنندگان طرفدار ورشکستگی در گیشه هستند!/بعضی از پخش‌کنندگان بی‌مسئولیت به عامل نابودی فیلمها بدل شده‌اند!/باید اعتبار را به پروانه‌های ارشاد برگرداند وگرنه سنگ روی سنگ بند نخواهد شد/با ادامه توقیف آثار مجوزدار در شهرستان، هیچ بعید نیست که سینماداران تهرانی هم از شهرستان‌ها یاد بگیرند و اقدام به ممیزی و توقیف خودسرانه کنند!

    355 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 142 توئیت 89
  • تقابلات والد و مولود در سینمای این سالها؛ از “پیرپسر” تا “پسرکشی” 

    179 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 72 توئیت 45
  • صدور پروانه نمایش برای تهیه‌کننده «داوینچیز»+صدور پروانه برای یک مدیر اسبق

    18 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 7 توئیت 5
  • حرفهای ده‌نمکی درباره تعدد دوست‌دختر! +فیلم

    21 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 8 توئیت 5
  • معرفی یک بانوی تهیه‌کننده به‌عنوان دبیر پانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم ١٠٠

    15 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • واکنش غیرمنتظره علیرضا قربانی به خط سفید!+ویدئو

    14 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • ماجرای انتقادات ناصر تقوایی از کیمیایی و مهرجویی/در گزارش روزنامه اصلاح‌طلب آمد

    14 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 6 توئیت 4
  • احضار به ساواک به‌خاطر یک کلاه!+مواجهه با خلخالی بابتِ سرقفلی ملک نماینده‌ی خلخال!++ماجرای گریه‌ی یک‌ساعته بابت نقش پُرمویی که مهرجویی به او داد/اصغر سمسارزاده در تازه‌ترین گفتگویش مطرح کرد

    13 اشتراک ها
    اشتراک گذاری 5 توئیت 3

آخرین مطالب

«شیفت گورستان» به بازار کتاب آمد/ دلهره در دیدارهای شبانه

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

پایان فیلمبرداری «داستان‌های موازی» جدیدترین فیلم اصغر فرهادی+تصاویر

ورود «آقای زالو» به باشگاه ۱۰۰ میلیاردی‌ها

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

فیلم «یازده یازده» در فیلمنت

۲۶ هزار پاترهد دست دوستی دادند/ پیش به سوی فیلم‌-کنسرت «بازی تاج و تخت»

تشخیص، هوشیاری و آگاهی؛ ابزار مهم عکاسی جنگ و مستند اجتماعی

فیلم کوتاه «مِه» آماده نمایش شد

تبلیغات

ویژه ها

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی
خبر وسط

چرا حواس‌تان نیست؟/پرسش لیلا حاتمی از مدیران سینمایی

24 آذر 1404

سینماروزان: لیلا حاتمی بازیگر سینما که اخیرا فیلم پیرپسر را روی پرده داشت و فیلمهای بت و زمانی برای ابدیت...

ادامه مطلب
حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

حامد مظفری در سینماتیک شرح داد: چرا «یک تصادف ساده» یک فیلم کاملا خودی است؟

23 آذر 1404
مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

مستند «لاماسو»؛ کاریزمای طوسی در برگ تازه‌ی نماوا 

23 آذر 1404
پردیس اکومال کرج

آقای زالو مماس با صد میلیارد/قسطنطنیه ۷۵میلیارد/عبور یوز از ۷۴میلیارد/کفایت مذاکرات ۲۳میلیارد/بچه مردم ۱۳میلیارد/دوروز دیرتر ۱۱میلیارد/وصال طهران۵۷ و دختر برقی در ۶میلیارد+آمار کامل فروش 

21 آذر 1404
دو سال انتظار برای دريافت مجوز “فِلفور”/واکنش پلتفرم نماوا به بلاتکلیفی برنامه‌های رپ

دو سال انتظار برای دريافت مجوز “فِلفور”/واکنش پلتفرم نماوا به بلاتکلیفی برنامه‌های رپ

20 آذر 1404
فیلم های کپی

فیلم «های‌کپی»؛ ملغمه‌ای low level!

19 آذر 1404
یزدان عشیری+جشنواره جهانی فجر

وقتی ده‌ها جشنواره سینمایی در کشور داریم، چرا باید حتما جشنواره فجر را تجزیه کنیم؟/ این درخت تناور ریشه‌های عمیق دارد؛ هرس اشتباه بدجوری به درخت آسیب زد/هیچ دلیل قانع‌کننده و عقلانی برای گسست بخش بین‌الملل و فاصله‌گذاری میان یک کل منسجم  نبود/اتفاقا با برگزاری بخش بین‌الملل در دهه فجر می‌شد از فضای مهیای جشنواره اصلی فجر بهره‌مند شد و میلیاردها تومان در منابع صرفه‌جویی نمود و همزمان از ظرفیت صدها رسانه استفاده کرد/اینکه بخش اصلی جشنواره فجر را در دهه فجر و نصفه‌‌ی دیگر را در اردیبهشت یا آذر و «شاید وقتی دیگر» یا در تهران، منطقه آزاد، شیراز و یا «ناکجاآباد» برگزار کرد فقط باعث بی‌هویتی، سرگردانی و ضعیف‌تر شدن جشنواره شد!/اگر واقعا به دنبال جهانی شدن هستند چرا فجر را پاره کردند و چرا مستقلا جشنواره جهانی شیراز یا قشم یا… را برگزار نمی‌کنند؟/باعث تاسف است که صدای جشنواره جهانی فجر حتی از دروازه‌ی شیراز آن سوتر نرفته است ولی جشنواره‌ی تازه‌کار دریای سرخ عربستان که عضو فیاپف هم نیست کل جریان خبری رسانه‌های خارجی را درنوردیده! 

18 آذر 1404
سامانه جامع رسانه‌های کشور
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی

© 2023 ژورنال سینما - تمام حقوق محفوظ است طراحی سایت توسط آنیل طراح

بدون نتیجه
مشاهده تمام نتایج
  • خانه
  • خبر
  • رک و راست
  • شیروانی داغ
  • گزارش
  • گفتگو
  • گوناگون
  • یادداشت
  • یک سکانس سینمایی
برای ما ژورنال چیز دیگریست و برای خیلی‌ها، چیز دیگر
ما به منظور دیگری ژورنالیست شدیم و آنها به‌منظور دیگری در این حرفه‌اند...

خوش آمدید!

وارد ناحیه کاربری خود شوید

رمز عبور را فراموش کرده اید؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفا نام کاربری یا آدرس ایمیل خود را برای بازنشانی رمز عبور خود وارد کنید.

ورود به سیستم